علما-بعلمای قرن دوازدهمعلمای قرن سیزدهم

زندگینامه آقامحمدعلی بهبهانی (۱۱۴۴ه ق)

 معروف به کرمانشاهی ، فقیه ، اصولی و رجالی متنفّذ شیعه در قرن دوازدهم و سیزدهم . در ۱۱۴۴ در کربلا به دنیا آمد. پدرش آقامحمدباقر بهبهانی * ، مشهور به وحید و مادرش دختر فقیه بزرگ آقاسیدمحمد طباطبایی (متوفی قبل از ۱۱۶۸)، جدّ علاّ مه بحرالعلوم * (متوفی ۱۲۱۲)، بود (احمد بهبهانی ، ج ۱، ص ۱۳۱، ۱۳۳؛ خوانساری ، ج ۲، ص ۹۵؛ مازندرانی حائری ، ج ۶، ص ۱۷۹).

او که فرزند ارشد وحید بهبهانی بود، عمده تحصیلات خود را نزد پدرش ، در بهبهان به پایان برد و از محضر او استفاده شایانی نمود تا جایی که او را افضل و اعلم شاگردان وحید دانسته اند (احمد بهبهانی ، ج ۱، ص ۱۳۳؛ خوانساری ؛ مازندرانی حائری ، همانجاها؛ حرزالدین ، ج ۲، ص ۳۰۹). در ۱۱۵۹ به همراه پدر به عتبات رفت (احمد بهبهانی ، ج ۱، ص ۱۳۴؛ دوانی ، ص ۱۲۲).

دیگر اساتید وی عبارت اند از:

سیدحسین بن ابوالقاسم موسوی خوانساری (متوفی ۱۱۹۱)، جدّ صاحب روضات الجنّات ، که از مشایخ اجازه آقامحمدعلی است ؛

شیخ یوسف بحرانی (متوفی ۱۱۸۶)؛

آقاحسین خوانساری (متوفی ۱۱۹۱)، فرزند آقاجمال خوانساری (متوفی ۱۱۲۱ یا ۱۱۲۵؛حبیب آبادی ، ج ۲، ص ۵۶۶؛خوانساری ، ج ۲، ص ۳۶۷، ج ۷، ص ۱۰۷، ۱۵۲، ۲۰۷؛ آقابزرگ طهرانی ، ۱۳۷۲ ش ، ص ۲۰۳).

آقامحمدعلی در اوان بلوغ به درجه اجتهاد نائل آمد و، به گفته خود، هرگز از کسی تقلید نکرد (احمد بهبهانی ، ج ۱، ص ۱۳۳). آقااحمد بهبهانی * فرزند آقامحمدعلی شرح حال او را بتفصیل در مرآت الاحوال ، که سفرنامه او و تذکره خاندان بهبهانی است ، نگاشته است . به گزارش آقااحمد (ج ۱، ص ۱۳۶)، حوزه درسی آقامحمدعلی در کربلا بود و او با شیوع طاعون در کربلا و نجف و اطراف آن ، به کاظمین و از آنجا به دستور مؤکد پدرش به کرمانشاه رفت و مورد استقبال گرم مردم و حاکم آنجا الله قلی خان زنگنه (حک : ۱۱۷۶ـ۱۱۹۹) قرار گرفت .

خوانساری (ج ۷، ص ۱۵۲) نامه وحید به آقامحمدعلی را که در آن او را به مهاجرت به کرمانشاه امر کرده است ، ناشی از تقاضای مکرّر مردم کرمانشاه از وحید برای اعزام فرزندش به آن دیار دانسته است (نیز رجوع کنید به حبیب آبادی ، ج ۲، ص ۵۶۲). پس از مدتی تدریس در کرمانشاه ، عازم رشت شد و مورد توجه قرار گرفت به طوری که مرجعی علمی برای دانشمندان و فضلای شهر به شمار می آمد. آقامحمدعلی در رشت مهمترین و بزرگترین اثر خود مقامع الفضل را که شامل پاسخ به سؤالات علمای رشت و نوادر علمی و ادبی است ، تألیف و چنانکه خود در مقدمه آورده به هدایت الله خان ، حاکم آن شهر، هدیه کرد (۱۱۹۲، مطابق عدد ابجدی لفظ «مقامع الفضل » و «هدایت خان گیلانی »؛ مقامع الفضل ، مقدمه و پایان کتاب ؛ احمد بهبهانی ، ج ۱، ص ۱۳۶ـ ۱۳۷، ۱۳۹؛ نیز رجوع کنید به حبیب آبادی ، ج ۲، ص ۵۶۲ ـ۵۶۳، ۵۶۵).

سپس به قم رفت و سه سال در آن سامان اقامت گزید تا آنکه ، به تقاضای مکرّر الله قلی خان زنگنه ، به کرمانشاه بازگشت . آقامحمدعلی ، همواره مورد احترام و تعظیم الله قلی خان و پس از او حاج علی خان زنگنه (حک : ۱۱۹۹ـ۱۲۰۹) و مصطفی قلی خان زنگنه (حک : ۱۲۰۹ـ۱۲۱۲)، حاکمان کرمانشاه ، بود. مقام علمی و روحانی وی مورد احترام آقامحمدخان قاجار (متوفی ۱۲۱۱) بود، به طوری که هنگام اقامت در تهران ، در ۱۲۰۵، بهبهانی را به پیش خود فرامی خواند تا نزدش درس بخواند (سپهر، ج ۱، ص ۶۰؛ حبیب آبادی ، ج ۲، ص ۵۶۳؛ هدایت ، ۱۳۳۹ ش ، ج ۹، ص ۲۴۱). هنگامی که محمدعلی خان شام بیاتی قاجار به حکومت کرمانشاه رسید (۱۲۱۲) بد سلوکی و اعتراض به آقامحمدعلی و اقدامات او را آغاز کرد، ازینرو فتحعلی شاه (حک : ۱۲۱۲ـ۱۲۵۰) که به آقامحمدعلی ارادت داشت و نفوذ او را محترم می شمرد، محمدعلی خان را عزل و فتحعلی خان قاجار، پسر میرزامحمدخان ، بیگلربیگی تهران را به جای او منصوب کرد که آقامحمدعلی تا پایان عمر مورد احترام و تعظیم او بود (احمد بهبهانی ، ج ۱، ص ۱۳۹ـ ۱۴۰، ۱۴۶ـ۱۴۷). وی در عید مبعث ۱۲۱۶، در کرمانشاه از دنیا رفت . مزار وی در کرمانشاه و بنا به وصیتش بر سر راه زوّار عتبات واقع و معروف به «سر قبر آقا» است (همان ، ج ۱، ص ۱۴۷؛ حبیب آبادی ، ج ۲، ص ۵۶۶؛ برای اقوال دیگر در کیفیت مرگ آقامحمدعلی رجوع کنید به پورجوادی و لامبورن ویلسون ، ص ۱۳۱؛ ایرانیکا ، ذیل مادّه ).

آقامحمدعلی در بیشتر علوم و فنون تبحّر داشت به طوری که به نقل آقااحمد (ج ۱، ص ۱۳۳)، وحید بهبهانی درباره او می گفت : «محمدعلی ما شیخ بهاءالدین این عصر است » (نیز رجوع کنید به حبیب آبادی ، ج ۲، ص ۵۶۲؛ نوری ، ص ۱۲۷). شهرت علمی آقامحمدعلی به اندازه ای بود که صبغه الله افندی ، از علمای عامّه در بغداد که آوازه دانش او را شنیده بود، از او درخواست ملاقات و مذاکره علمی کرد (مازندرانی حائری ، ج ۶، ص ۱۷۸ـ۱۷۹؛ دوانی ، ص ۲۷۶؛ تنکابنی ، ص ۱۹۹). همچنین میرزامحمد اخباری (مقتول ۱۲۳۲) که خود در بسیاری از دانشها متبحّر بود و با نظریّه اجتهاد و مدافعان آن و در رأس همه وحید بهبهانی ، اختلاف و عنادی شدید داشت ، از آقامحمد علی به عنوان یکی از برترین اساتید خود یاد کرده و او را محققی بی بدیل و عالمی بی نظیر خوانده و خلق و خوی پسندیده اش را ستوده است . وی حتی پس از مرگ آقامحمدعلی ، در زمانی که با مجتهدین سخت درافتاده و از سوی شاگردان وحید بهبهانی مورد طعن بود، در عباراتی دیگر باز هم از آقامحمدعلی به نیکی یاد کرده و گمان داشته که وی علی رغم مخالفت با صوفیان ، با اخباریان بر سر مهر بوده است (خوانساری ، ج ۷، ص ۱۳۸، ۱۵۲؛ دوانی ، ص ۲۷۷؛ حبیب آبادی ، ج ۲، ص ۵۶۶).

شیخ یوسف بحرانی نیز پس از ملاحظه اولین اثر فقهی وی به نام رساله قطع القال و القیل فی انفعال الماءالقلیل برای او اجازه مبسوط روایی فرستاد (احمد بهبهانی ، ج ۱، ص ۱۳۴ـ ۱۳۵). سایر تذکره نویسان و دانشمندان نیز آقامحمدعلی را به وفور دانش بلکه نبوغ ، مهارت در فقه و رجال ، سرعت انتقال ، حافظه شگفت و احاطه بر علوم غیرمتعارف ستوده اند (مازندرانی حائری ، ج ۶، ص ۱۷۸؛ خوانساری ، ج ۷، ص ۱۵۰). وی به فقه چهار مذهب احاطه داشت و در سفر خود به مکه (۱۱۸۶)، دو سال در آن دیار اقامت گزید و به روش بعضی از علمای متقدّم به تدریس فقه عامّه پرداخت به طوری که علمای آن دیار در معقول و منقول از درس او بهره می بردند. در همین ایام رسالتین فی تاریخ الحرمین را در جغرافیای مکه و مدینه نگاشت و در آن مواقف و مقامات بلاد مزبور را تعیین کرد. اثر مزبور را از نشانه های دقت و تتبّع او دانسته اند (حبیب آبادی ، ج ۲، ص ۵۶۵؛ شوشتری ، ص ۱۷۷؛ احمد بهبهانی ، ج ۱، ص ۱۳۵).

شاگردان

معروفترین شاگردان آقامحمدعلی عبارت اند از:

علاّ مه بحرالعلوم ؛

سیدعلی طباطبایی (متوفی ۱۲۳۱)، صاحب ریاض المسائل ؛

شیخ تقی ملاّ کتاب (متوفی ۱۲۵۰)؛

ملاعباسعلی کزازی کرمانشاهی (حبیب آبادی ، ج ۲، ص ۵۶۶؛ احمد بهبهانی ، همانجا؛ دوانی ، ص ۲۷۹، ۲۸۴؛ حرزالدین ، ج ۲، ص ۳۱۰).

آقامحمدعلی از دانشمندان پرکار و موفقی بود که در ضمن حضور در صحنه اجتماع و اجرای احکام و حدود شرع ، ۳۷ اثر علمی از خود به جا گذاشت

 وی در ادبیات فارسی و عربی

به غایت استاد بود. نثر فارسی او، که تا حدودی مصنوع و متکلّفانه است ، نشان از احاطه اش بدین زبان دارد. قریحه وقّاد شعری او نیز از خلال اشعاری که در خیراتیّه (ج ۱، ص ۱۴۷ـ ۱۵۱، ج ۲، ص ۵۰۶) و سایر آثارش در معارضه با صوفیه آمده و چاشنی طنز و هجو دارد به خوبی آشکار است

 برجسته ترین تألیفات او عبارت اند از:

مقامع الفضل ،مجموعه ای شامل ۱۱۹۲ مسئله . در این کتاب ـ که به عقیده دانشمندان (خوانساری ، ج ۷، ص ۱۵۰؛ حبیب آبادی ، ج ۲، ص ۵۶۵؛ معصوم علیشاه ، ج ۳، ص ۱۷۵)، گواه صادقی بر تتبّع و عظمت مقام علمی و فقهی مؤلف آن است  بعضی فروع فقهی بتفصیل طرح و بحث شده به طوری که هر کدام رساله مستقلی تشکیل می دهد. مقامع به صورت سؤال و جواب و براساس حساب ابجدی تدوین شده و، مؤلف فهرست مبسوطی برای آن تنظیم کرده است (حبیب آبادی ، ج ۲، ص ۵۶۵ ـ۵۶۶). مقامع در ۱۲۷۵ و ۱۳۱۶ چاپ سنگی شده است (مشار، ج ۴، ستون ۱۳۷؛ آقابزرگ طهرانی ، ۱۴۰۳، ج ۲۲، ص ۱۴)؛

خیراتیّه در ابطال طریقه صوفیّه ، از مهمترین و مفصلترین ردّیّه های تصوف است که آقامحمدعلی آن را در ۱۲۱۱ (مطابق با عدد ابجدی « خیرات »)، در اوج مبارزات خود با صوفیان (رجوع کنید به ادامه مقاله ) تألیف کرد.

وی پیش از این در رساله عربی قطع المقال فی ردّ اهل الضّلال ،

مقامع الفضل (ش تصا، غقفح ، شفد)،

سنّه الهدایه (ص ۱۴۰ـ۱۴۶)،

فتّاح المجامع (که شرح ناتمامی بر مفاتیح الشّرایع فیض کاشانی است )،

شرح دیباچه مفاتیح الشّرایع ،

و مُعترک المقال فی احوال الرّجال به ردّ طریقه صوفیه پرداخته بود ولی لحن او در خیراتیـّه با موارد قبل بکلّی تفاوت دارد و از بالا گرفتن حرکت صوفیان در آن زمان حکایت می کند ( خیراتیـّه ، ج ۱، ص ۳۶، ۶۶).وی در این اثر با لحنی خطابی و جدلی تصوف را از ابعاد نظری ، تاریخی ، مشاهیر، مکاتب ، آیینها و سلوک نقد و رد کرده و گذشته از آن ، حکمت و فلسفه را نیز، از آن رو که با ریشه های تصوف پیوند دارد به نقد کشیده است (درباره موضوع اخیر رجوع کنید به همان ، ج ۲، ص ۲۱۷ـ۲۳۶).

خیراتیـّه در دو جلد با فهارس و تعلیقات چاپ شده است .

سنّه الهدایه لهدایه السّنّه ، اثری کلامی به فارسی است که در ۱۲۲۷ (مطابق با عدد ابجدی نام کتاب ) تألیف شده است . موضوع این کتاب ، اثبات حقانیت مذهب امامیه و نقض سایر مذاهب از نظر مسئله خلافت و امامت است . این کتاب را آقامحمدعلی در پی گفتگوهایی که با برخی علمای عامه در کرمانشاه داشت و به شیعه شدن جمعی از ایشان انجامید، و به تقاضای یکی از آنان نگاشت . این اثر با عنوان جدید راهبرد اهل سنّت به مسأله امامت به چاپ رسیده است ؛ الظرائف یا الرغائد و الغرائد در ردّ یهود و نصاری (آقابزرگ طهرانی ، ۱۴۰۳، ج ۱۵، ص ۱۹۸).

آقامحمد علی آثار قابل ملاحظه ای نیز در رجال داشته که مورد تحسین و استفاده رجال پژوهانی چون ابوعلی حائری و میرزاحسین نوری (متوفی ۱۳۲۰) بوده است (مازندرانی حائری ، ج ۶، ص ۱۷۹؛ آقابزرگ طهرانی ، ۱۳۳۷ ش ، ستون ۳۱۱ـ۳۱۲؛ همو، ۱۴۰۳، ج ۱۰، ص ۱۳۴؛ برای بقیه آثار آقامحمد علی کرمانشاهی رجوع کنید به ج ۱، مقدمه خیراتیّه ، ص ۱۸ـ۲۰؛ دوانی ، ص ۲۸۷ـ۲۸۸).

آقامحمد علی و صوفیه .

عمده شهرت آقامحمدعلی ، مبارزه جدّی و گسترده او با صوفیه است . پیش از او نیز فقها و محدثان با صوفیان معارضاتی داشته اند، از آنان باید از علامه حلی ، محمدطاهر قمی ، و محمدباقر مجلسی را نام برد. پس از آنکه معصوم علیشاه * دکنی به نمایندگی از شاه علیرضای دکنی قطب سلسله نعمه اللهیه (متوفی ۱۲۱۴)، در عصر کریمخان زند، از هندوستان به ایران آمد، دعوت مردم به صوفیگری را وجهه همت خود قرار داد و در پی این دعوت مردم بسیاری به او پیوستند. بارزترین مریدان وی فیض علیشاه (به اختلاف ، متوفی ۱۱۹۴ تا ۱۲۰۰) و سپس پسرش نورعلیشاه (متوفی ۱۲۱۲) بودند.

پس از چندی مشتاق علیشاه (مقتول ۱۲۰۶، در کرمان ) نیز به جرگه مریدان پیوست ، و امر تبلیغ و دعوت مردم به صوفیگری از سوی معصوم علیشاه به آنان واگذار شد. با بالا گرفتن کار این صوفیان و جذب شدن مردم زیادی به آنان که با حرکتهای دسته جمعی از شهری به شهر دیگر همراه بود، علما نسبت به حفظ عقاید و آداب دینی مردم نگران شدند و حکام را از عواقب امر تحذیر کردند؛ به تبع آن ، برخی از حکام به اخراج صوفیان از شهرها، و در برخی موارد قتل و آزار ایشان ، دست یازیدند (رجوع کنید به ملکم ، ج ۲، ص ۲۱۳ـ۲۱۶؛ معصوم علیشاه ، ج ۳، ص ۱۷۲ـ ۱۷۳؛ شیروانی ، ۱۳۶۱ ش ، ص ۶۵۶؛ همو، ۱۳۱۵، ص ۸۷ ـ ۸۸، ۹۱ـ۹۲). در این هنگام کرمانشاه ، به دلیل وجود آقامحمدعلی که حاکم شرع آنجا بود، از نظر اجرای احکام دینی و امنیت اجتماعی از بهترین شهرهای ایران به شمار می رفت (شوشتری ، همانجا؛ ملکم ، ج ۲، ص ۲۲۵). وقتی صوفیان ، در مسیر حرکت خود، در شهرهای مختلف ، به کرمانشاه رسیدند، مجتهد کرمانشاه که این جریان را نوعی گمراهی و مخالفت با شرع می دانست ، به سرکوبی آنان همت گماشت .

منابع صوفیه (معصوم علیشاه ، ج ۳، ص ۱۷۵؛شیروانی ، ۱۳۶۱ ش ، ص ۵۴۷؛نیز رجوع کنید به ایرانیکا ، همانجا)، علت این مخالفت آقامحمدعلی را غالباً حسادت او به دانش معصوم علیشاه و اغراض شخصی ذکر کرده اند و برخی نیز عمل او را نوعی خطای در اجتهاد دانسته اند. این نکته در خور دقت است که پیش از ظهور معصوم علیشاه ، آقامحمدعلی نسبت به تصوف برخوردی جدی نداشت و حتی در مقامع الفضل (ش غقمج ) لعن بر صوفیه را به طور مطلق جایز نمی دانست . از نظر وی ، صوفیگری انحرافی اعتقادی بود و به این سبب پس از فراگیر شدن آن در قالب جریانی اجتماعی ، با آن مقابله کرد. وی تأکیدی جدی به برقراری آداب و سنن دینی در کرمانشاه داشت (دوانی ، ص ۲۸۴) ازینرو حرکت فراگیر متصوّفه ، که گزارش بهبهانی نوعاً التزام اعتقادی و عملی به شرع نداشتند، از سوی مجتهد کرمانشاه نمی توانست نادیده گرفته شود.

در ۱۲۱۱، آقامحمد علی بعد از ورود معصوم علیشاه به دعوت صوفیان به کرمانشاه ، وی را دستگیر و در منزل خود محبوس کرد. خبر دستگیری وی به حاجی ابراهیم خان شیرازی ، صدراعظم وقت ، رسید و در پی آن برای روشن شدن سبب دستگیری معصوم علیشاه بین ابراهیم خان و آقامحمدعلی  نامه هایی ردّ و بدل شد. آقامحمدعلی در این نامه ها بتفصیل عقاید و اعمال صوفیه را گزارش داده و احوال معصوم علیشاه

و مریدانش را وصف کرده و به شرح چگونگی محاکمه معصوم علیشاه و عدم آگاهی وی بر احکام ساده شرعی و فساد عقیده اش پرداخته است . او با اینکه خود مرجع و حاکم شرع کرمانشاه بود، در این خصوص از علما و مراجع عتبات استشهاد نمود و فتاوا و اظهارات آنان را به همراه آخرین نامه اش برای صدراعظم وقت ارسال داشت . بنابراین استشهادات ، علاّ مه بحرالعلوم ، آقاسیدعلی طباطبایی و سیدمحمد مهدی شهرستانی کفر و فساد معصوم علیشاه و نورعلیشاه و اتباع ایشان را قطعی دانسته اند. غیر از ایشان علمایی چون ملاّ عبدالصمد همدانی (متوفی ۱۲۱۶) صاحب بحرالمعارف ، که خود ابتدا از شاگردان نورعلیشاه و معصوم علیشاه بود، و آقاسیدحسین نهاوندی که دانشمندی عرفان مسلک به شمار می آمد نیز بی اعتنایی آشکار فرقه مزبور را به احکام شرع اعلام کرده و در این میان نهاوندی حکم به حبس ابد معصوم علیشاه داده است ( خیراتیّه ، ج ۱، ص ۸۹ ـ ۹۳؛دوانی ، ص ۳۰۵ـ۳۰۷؛حبیب آبادی ، ج ۲، ص ۶۰۱؛معصوم علیشاه ، ج ۳، ص ۱۷۹). پس از ملاحظه نامه آقامحمدعلی و استشهادات مزبور، حاجی ابراهیم شیرازی از طریقه صوفیه تبری جست و با احترام و تعظیم بسیار به مجتهد کرمانشاه ، رأی او را در حبس و تکفیر معصوم علیشاه تأیید کرد ( خیراتیّه ، ج ۱، ص ۱۳۴ـ۱۳۶؛دوانی ، ص ۳۰۷ـ۳۰۸). در همین اوان بود که آقامحمدعلی خیراتیّه را در ردّ صوفیه نگاشت و با فرستادن آن به نزد فتحعلی شاه و حاجی ابراهیم خان شیرازی بار دیگر نظر موافق ایشان را در قلع و قمع صوفیه جلب کرد (برای مراسلات آقامحمدعلی و فتحعلی شاه و صدراعظم او رجوع کنید به خیراتیّه ، ج ۱، ص ۱۴۳ـ۱۴۵، ۱۵۲، ۱۵۳، ج ۲، ص ۵۰۱ـ۵۰۵، ۵۰۹ـ۵۱۰؛معصوم علیشاه ، ج ۳، ص ۱۷۶ـ۱۷۹).

پس از آنکه آقامحمدعلی ، معصوم علیشاه را توبه داد و وی نپذیرفت ، او را به قتل رساند و جسدش را در رودخانه قره سو انداخت (برای اقوال مختلف درباره قتل معصوم علیشاه به امر آقامحمدعلی بهبهانی رجوع کنید به معصوم علیشاه ، ۰ج ۳، ص ۱۷۴ـ۱۷۵؛ملکم ، ج ۲، ص ۲۱۵؛
حبیب آبادی ، ج ۲، ص ۴۰۶؛هدایت ، ۱۳۴۴ ش ، ص ۵۶۱؛شیروانی ، ۱۳۶۱ ش ، ص ۸۳۴؛همو، ۱۳۱۵، ص ۲۲۴؛پورجوادی و لامبورن ویلسون ، ص ۱۲۸ـ ۱۲۹). در ۱۲۱۳، فتحعلی شاه به صوابدید آقامحمدعلی و کمک حاجی ابراهیم خان شیرازی ، مظفّر علیشاه ، مرید نورعلیشاه را با بعضی صوفیان دیگر دستگیر کرد و به کرمانشاه فرستاد. مظفّر علیشاه مدتی در منزل آقامحمدعلی محبوس بود تا آنکه در ۱۲۱۵ مرموزانه از دنیا رفت (حبیب آبادی ، ج ۲، ص ۵۵۸؛معصوم علیشاه ، ج ۳، ص ۲۰۷ـ۲۰۸؛شیروانی ، ۱۳۱۵، ص ۴۸۴، همو، ۱۳۶۱ ش ، ص ۵۴۷ ـ ۵۴۸). بعضی منابع (آقابزرگ طهرانی ، ۱۴۰۳، ج ۹، قسم ۳، ص ۱۰۶۱؛شیروانی ، ۱۳۱۵، همانجا) مرگ مظفّر علیشاه را نیز به آقامحمدعلی نسبت داده و منشأ آن را نامه کفرآمیز وی به مرشد خود نور علیشاه در ۱۲۱۱ دانسته اند که در آن وی را به صفات خدایی خوانده بود (برای نامه مزبور رجوع کنید به خیراتیّه ، ج ۱، ص ۹۶ـ ۱۰۳). آقامحمدعلی همچنین نمونه دیگری از مکاتبات غلوآمیز صوفیه به مرشد خود را در خیراتیّه (ج ۱، ص ۹۳ـ۹۴، ۱۰۳ـ ۱۳۳) آورده است و اشعار ایشان را در طعن خودش ، با اشعاری به همان سبک ، پاسخ داده است . اگرچه ، تنها قتل معصوم علیشاه به دست آقامحمدعلی کرمانشاهی مسلم است ، ولی از آنجا که از قتل معصوم علیشاه در تاریخ و منابع صوفیه به شهادت و نیز فاجعه ای دردناک تعبیر شده ، و غالباً آقامحمدعلی را مسبّب دستگیری و قتل شماری از صوفیان در تهران و شهرهای دیگر دانسته اند، او را «صوفی کش » لقب داده و از او به زشتی یاد کرده اند. نیز همکاری و ارادت فتحعلی شاه و صدراعظم او نسبت به آقامحمدعلی را نشانه دنیاپرستی و جاه طلبی وی دانسته اند (تنکابنی ، ص ۱۹۹؛نفیسی ، ج ۲، ص ۴۳ به بعد؛شیروانی ، ۱۳۶۱ ش ، ص ۶۵۷، ۸۳۴؛همو، ۱۳۱۵، ص ۸۸، ۴۶۲؛ایرانیکا ، همانجا؛پورجوادی و لامبورن ویلسون ، همانجا).

فرزندان آقامحمدعلی . اولاد و نوادگان آقامحمدعلی کرمانشاهی بهبهانی که شماری از آنها از علما و فقهای امامیّه اند به «آل آقا» شهرت یافته اند. شاخص ترین علمای این خاندان عبارت اند از: ۱) آقامحمد جعفربن محمدعلی بهبهانی (متوفی ۱۲۵۹)، فرزند ارشد آقامحمدعلی . در ۱۱۷۸ در کربلا به دنیا آمد و همراه پدرش به ایران مهاجرت کرد. وی نزد پدرش و نیز میرزای قمی ، در قم ، میرسید علی طباطبایی و شیخ جعفر کبیر، در عراق ، به تحصیل پرداخت . سپس به کرمانشاه رفت و پس از مرگ پدر عهده دار شئون دینی و اجتماعی وی در کرمانشاه شد. وی در کرمانشاه درگذشت و در مقبره خانوادگی آل آقا دفن شد.

آقامحمدجعفر را به زهد و گوشه گیری و محاسن اخلاق ستوده اند. در ۱۳۵۲ قسمتی از آثار او، در حریقی از میان رفت .

از وی حدود سی اثر خطی موجود است که برخی از آنها عبارت اند از:

فضایح الصّوفیه (قم ۱۴۱۳)؛

انیس الطلاّ ب (تألیف ۱۲۳۵)، در شرح بعضی احادیث و مسائل فقهی ؛

الجواهر البهیّه فی ترجمه الاحکام الالهیّه به فارسی ؛

تحفه الابرار به فارسی ، در تاریخ ، از رحلت پیامبر تا سلطنت شاه اسماعیل صفوی ؛

التکمله فی شرح التبصره (۱۰ ج )؛

المصابیح المُنیفه ، شرح مَزجی بر دیباچه مفاتیح الشّرایع فیض کاشانی (احمد بهبهانی ، ج ۱، ص ۱۵۱ـ ۱۵۴؛دوانی ، ص ۳۳۶؛محمد جعفر بهبهانی ، مقدمه ، ص ۷ـ ۱۲؛برای فهرست آثار رجوع کنید به محمدجعفر بهبهانی ، مقدمه ، ص ۱۰ـ ۱۱). ۲) آقااحمد بهبهانی . ۳)

آقامحمد اسماعیل بن محمدعلی بهبهانی (متوفی ح ۱۲۸۰). در ۱۱۹۲ در رشت به دنیا آمد. مقدمات علوم را نزد پدرش فرا گرفت و برای ادامه تحصیل به عتبات رفت و از محضر پدر همسرش ، صاحبِ ریاض ، استفاده کرد. وی دو اثر در فقه و اصول داشته که اتمام آنها معلوم نیست (احمد بهبهانی ، ج ۱، ص ۱۵۴ـ۱۵۵). ۴) آقامحمودبن محمد علی بهبهانی (به اختلاف ، متوفی ۱۲۶۹ تا ۱۲۷۱). در ۱۲۰۰ در کرمانشاه به دنیا آمد. مقدمات علوم را نزد پدر و برادرانش آقامحمد جعفر و آقااحمد فرا گرفت . سپس برای ادامه تحصیل به عتبات رفت و از محضر صاحب ریاض و شیخ جعفر کبیر بهره جست . به سبب ذوق شعری و علاقه وی به حاج میرزاآقاسی ، وزیر صوفی مشرب محمدشاه ، آقامحمود را از هواداران تصوف قلمداد می کنند. در این زمینه آورده اند که در مدت محبوس بودن مظفرعلیشاه در خانه آقامحمد علی کرمانشاهی ، آقامحمود مریض شد و مظفّرعلیشاه که دستی در طبابت داشت او را معالجه کرد و از آن پس آقامحمود به تصوف تمایل و ارادت پیدا کرد (معصوم علیشاه ، ج ۱، ص ۱۸۵، ج ۳، ص ۲۰۸، ۴۶۹، ۴۷۱؛هدایت ، ۱۳۳۶ـ۱۳۴۰ ش ، ج ۲، بخش ۲، ص ۹۴۶؛اعتمادالسلطنه ، ص ۲۰۵؛حبیب آبادی ، همانجا؛مدرسه عالی سپهسالار، ج ۱، ص ۵۴۴؛قمی ، ص ۵۷۵، پانویس ۱؛ایرانیکا ، همانجا). قطع نظر از مستند نبودن این داستان (پورجوادی و لامبورن ویلسون ، ص ۱۳۰ـ۱۳۱) از ملاحظه آثار و اشعار آقامحمود این نکته روشن می گردد که وی نیز مانند پدرش از تصوف و درویشی رایج در عصر خود انتقاد کرده و بر آنان طعن زده است (دوانی ، ص ۳۵۰ـ۳۵۲؛معصوم علیشاه ، ج ۳، ص ۴۷۰ـ ۴۷۱). وی در تنبیه الغافلین و ایقاظ الراقدین (ص ۳۳ـ ۴۳)، عقاید متصوّفه را برگرفته از عقاید کفّار هند و جوکیان ایشان دانسته و آنها را با یکدیگر مقایسه کرده و در فصول دیگر مانند پدرش آقامحمدعلی در خیراتیّه ، ردّی همه جانبه از افکار و آداب صوفیان به دست داده است . وی در دزاشیب تهران درگذشت و در کربلا دفن شد (قمی ؛اعتمادالسلطنه ، همانجاها؛آقابزرگ طهرانی ، ۱۴۰۳، ج ۴، ص ۴۴۷). از آقامحمودکرمانشاهی بجز تنبیه الغافلین ،

سی اثر در فقه ، اصول ، کلام ، رجال ، اخلاق ، عرفان و شعر به جای مانده است که برخی از آنها عبارت اند از:

الجنّه الواقیه ، در ردّ اخباریان ؛

مفتاح النّجاه فی شرح دعاء السّمات به فارسی در عرفان ؛

معجون الهی یا مهیّج الاشواق ، در اخلاق ؛

النّخبه الوجیزه (فقه منظوم )؛

تحفه السّلاطین یا تحفه الملوک ، در تاریخ ائمه معصومین علیهم السلام ؛

دیوان غزلیّات ؛

انموذج الرّجال ؛

عکوس الشمّوس ، در فقه (برای بقیه آثار رجوع کنید به دوانی ، ص ۳۵۲؛مدرسه عالی سپهسالار، ج ۱، ص ۵۴۴ ـ ۵۴۵). ۵) آقاعبدالله بن محمدجعفربن محمدعلی بهبهانی (متوفی ۱۲۸۹)، از علمای ساکن کرمانشاه که به امور دینی و اجتماعی مردم می پرداخت . صاحب روضات الجنّات (خوانساری ، ج ۷، ص ۱۵۲ـ۱۵۳) از مقام علمی و عملی وی تجلیل بلیغی نموده است . آثار او عبارت است از التحفه الجعفریّه که در ده علم نگاشته و یکی از آثار باقیمانده از اوست که به نام پدرش تصنیف کرده ، و چند رساله فقهی (دوانی ، ص ۳۳۷). ۶) آقامحمدتقی بن محمدجعفربن محمدعلی بهبهانی (متوفی ۱۲۹۹). دارای تألیفاتی است در فقه و اصول ، از جمله شرح زبده الاصول ؛تعلیقه بر مبادی الاصول ؛حاشیه بر حاشیه ملاّ عبدالله در منطق (همانجا).



منابع :

(۱) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی ، الذریعه الی تصانیف الشیعه ، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۲) همو، الکواکب المنتشره فی القرن الثانی بعدالعشره ، چاپ علینقی منزوی ، تهران ۱۳۷۲ ش ؛
(۳) همو، مصفی المقال فی مصنفی علم الرجال ، چاپ احمد منزوی ، تهران ۱۳۳۷ ش ؛
(۴) محمدحسن بن علی اعتمادالسلطنه ، المآثر و الا´ثار ، در چهل سال تاریخ ایران ، چاپ ایرج افشار، ج ۱، تهران ۱۳۶۳ ش ؛
(۵) آقامحمدعلی بهبهانی (آقامحمدعلی کرمانشاهی )، خیراتیّه در ابطال طریقه صوفیّه ، قم ( بی تا. ) ؛
(۶) همو، راهبرد اهل سنّت به مسأله امامت = سنه الهدایه لهدایه السنه ، قم ۱۳۷۳ ش ؛
(۷) همو، مقامع الفضل ، چاپ سنگی تهران ۱۲۷۵؛
(۸) احمدبن محمدعلی بهبهانی ، مرآت الاحوال جهان نما: سفرنامه ، قم ۱۳۷۳ ش ؛
(۹) محمدجعفربن محمدعلی بهبهانی ، فضایح الصوفیّه ، قم ۱۴۱۳؛
(۱۰) محمودبن محمدعلی بهبهانی ، تنبیه الغافلین و ایقاظ الراقدین در رد صوفیه ، در محمدجعفربن محمدعلی بهبهانی ، فضایح الصوفیّه ، قم ۱۴۱۳؛
(۱۱) محمدبن سلیمان تنکابنی ، قصص العلماء ، تهران ( بی تا. ) ؛
(۱۲) محمدعلی حبیب آبادی ، مکارم الا´ثار در احوال رجال دوره قاجار ، ج ۲، اصفهان ۱۳۴۲ ش ؛
(۱۳) محمدبن علی حرزالدین ، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء ، قم ۱۴۰۵؛
(۱۴) محمدباقربن زین العابدین خوانساری ، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات ، چاپ اسدالله اسماعیلیان ، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲؛
(۱۵) علی دوانی ، آقامحمد باقربن محمد اکمل اصفهانی معروف به وحید بهبهانی ، تهران ۱۳۶۲ ش ؛
(۱۶) محمدتقی سپهر، ناسخ التواریخ : سلاطین قاجاریه ، چاپ محمدباقر بهبودی ، تهران ۱۳۴۴ـ۱۳۴۵ ش ؛
(۱۷) عبداللطیف بن ابیطالب شوشتری ، تحفه العالم ؛
(۱۸) و، ذیل التحفه ، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۶۳ ش ؛
(۱۹) زین العابدین بن اسکندر شیروانی ، بستان السیاحه ، یا، سیاحت نامه ، چاپ سنگی تهران ۱۳۱۵؛
(۲۰) همو، ریاض السیاحه ، چاپ اصغر حامد ربانی ، تهران ( تاریخ مقدمه ۱۳۶۱ ش ) ؛
(۲۱) عباس قمی ، فوائد الرضویّه : زندگانی علمای مذهب شیعه ، تهران ( تاریخ مقدمه ۱۳۲۷ ش ) ؛
(۲۲) محمدبن اسماعیل مازندرانی حائری ، منتهی المقال فی احوال الرجال ، قم ۱۴۱۶؛
(۲۳) مدرسه عالی سپهسالار. کتابخانه ، فهرست کتابخانه مدرسه عالی سپهسالار ، ج ۱: کتب خطی فارسی و عربی ، تألیف ابن یوسف شیرازی ، تهران ۱۳۱۵ ش ؛
(۲۴) خانبابامشار، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی ، تهران ۱۳۴۰ـ۱۳۴۴ ش ؛
(۲۵) محمد معصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه ، طرائق الحقائق ، چاپ محمد جعفر محجوب ، تهران ۱۳۳۹ـ۱۳۴۵ ش ؛
(۲۶) جان ملکم ، تاریخ ایران ، ترجمه اسماعیل حیرت ، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش ؛
(۲۷) سعید نفیسی ، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر ، تهران ۱۳۶۱ ش ؛
(۲۸) حسین بن محمدتقی نوری ، الفیض القدسی فی ترجمه العلامه المجلسی ، در مجلسی ، بحارالانوار ، ج ۱۰۲، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۲۹) رضاقلی بن محمدهادی هدایت ، تذکره ریاض العارفین ، چاپ مهرعلی گرگانی ، تهران ( ۱۳۴۴ ش ) ؛
(۳۰) همو، مجمع الفصحا ، چاپ مظاهر مصفّا، تهران ۱۳۳۶ـ۱۳۴۰ ش ؛
(۳۱) همو، ملحقات تاریخ روضه الصفای ناصری ، در میرخواند، تاریخ روضه الصفا ، ج ۸ ـ۱۰، تهران ۱۳۳۹ ش ؛

(۳۲) Encyclopaedia Iranica , s.v. “Behbaha ¦n ¦â, A ¦qa ¦Moh ¤ammad- ـ Ali” (by Hamid Algar);
(۳۳) Nasrollah Pourjavady and Peter Lamborn Wilson, Kings of love: the poetry and history of the Ni ـ matulla ¦h i ¦Sufi order , preface by Seyyed Hossein Nasr, Tehran 1978.

دانشنامه جهان اسلام نویسنده جلد ۴ 

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=