آیت الله محمد جواد انصاریحکایات عرفای برجسته

دراویش وصوفیه از دیدگاه آیت الله انصاری

آقاى انصارى به دلیل آن احوالات عاشقانه و عارفانه اى که داشت و همچنین به دلیل انزوایى که از مجالس معصیت و بعضى افراد اختیار مى کرد از طرف بعضى از کوته نظران به صوفى گرى و درویشى گرى متهم مى شدند.

اما طریقه ایشان آشکار و مبرهن بود؛ حرکت در همان مسیر شریعت و سیر و سلوکشان هم کاملا در همان مشرب و مجرا بود.
البته خود آقاى انصارى ریاضت هاى دوران جوانیش را تایید نمى کرد و مى فرمود:راه خیلى ساده تر از آن بود که من رفتم .

آقاى سید مهدى دستغیب مى گوید:آقاى انصارى آن قدر به قیودات شرعى معتقد بود که در جلسات حتى از اصطلاحاتى که دروایش بکار مى بردند استفاده نکرده و کلماتى را که استعمال مى کردند همه در حیطه شرع و مد نظر فقها و مجتهدین بود.

یک بار یکى از دراویش خدمت ایشان مى رسد، درویش خوش قیافه اى بود و کلاه درویشى داشت و کشکول همراهش بود. بعد که رفت گفتم : آدم خوبى بود. خندیدند و گفتند: از کجا فهمیدى ؟ گفتم : حالا از ظاهرش و این حرف ها. آقا فرمودند:راه خدا این بند و بیدها رو نداره .

البته یک نکته مهم هم این جا مطرح است ، و آن این است که گاهى تعاریف ، خلط مى شوند و خدا و على علیه السلام آن قدر مظلوم مى شوند که اگر کسى على على بگوید و حق حق کند، نام درویش و صوفى بر او مى نهند. در حالیکه مرزها در این ها نیست . آیا براى این کلمات و احوالات اهل معرفت ، در معارف دینى شیعه کم حدیث و روایت داریم ؟
آیت الله سید محسن حکیم یکى از مراجع بود. این بزرگوار بر عروه الوثقى توضیحاتى دارد. در آن جا مى فرماید:
آن هایى که اهل معرفت هستند و ادعاى درک و شهود مى کنند، داخلشان اشخاصى هستند که ما مى شناسیم ، بزرگوارند، که نمى توانیم بگوییم این ها در اشتباهند. و شاید ما درک نمى کنیم .

آقاى سید مهدى دستغیب ادامه مى دهند:
یک آسید کرامتى بود، گاهى مى آمد خدمت آقاى انصارى ، یک بار تعریف تعریف مى کرد از یک مرشدى در تهران ، مرحوم آقاى انصارى فرمودند: خوب چرا مى گویى مرشد و درویش ؟ خوب اون یا على یا على مى گه . فرمودند: اگر اینه که ما هم یا على مى گیم

یک بار در درشکه اى با آقاى انصارى نشسته بودیم ، و صحبت مى کردیم . آقاى انصارى فرمودند: من مدتى در جوانى دنبال علوم غریبه و تسخیر جن و این مسائل بودم ، اما این ها همه اش تاریکى است و تاریکى مى آورد، و من چون دنبال چیز بالاترى بودم خداوند مرا راهنمایى کرد و راه درست را پیش پایم گذارد آقاى احمد انصارى در این راستا که طریقه مرحوم انصارى کاملا در راستاى شریعت بود براى ما صحبت مى کنند:
در مورد مرحوم آقاى بروجردى و ارتباط ایشان با ابوى یک قضیه اى دارم که شنیدنى است . من آن زمان در همدان بود و شغلم معملى بود.

یک روز ساعت هشت ، نه صبح بود که در زدند و من دیدم دو نفر روحانى آمدند پرسیدند: آقا منزل است ؟ گفتم : بله و آمدند داخل بعد به پدرم اطلاع دادم که مهمان دارند، فرمودند: کى هستند؟ گفتم : نمى دانم ، غریبه اند. خلاصه ایشان آماده شدند و آمدند پایین ، ولى همین که چشمشان به این دو نفر افتاد خیلى درهم شدند. من از برخورد ابوى تعجب کردم ولى چیزى نگفتم ، و مشغول تعارف و پذیرایى شدم .

بعد آن ها گفتند ما آمدیم از شما خواهش کنیم ، تا دستورى به ما عنایت کنید. ابوى جوابى ندادند، دفعه دوم و سوم هم اصرار کردند.

اما ایشان یک دفعه رو کردند به آن ها و گفتند: خدمت آقاى بروجردى سلام برسانید و از قول من بگویید راه ما همان راه شرع است ، ما نیازى به امتحان نداریم .یعنى این ها ملاک صوفى بودن نیست . بلکه روش هاى آنان که در خارج طریق شرع است مورد قبول آقاى انصارى نیست .

این را گفتند و رفتند بالا. آن دو نفر رنگ و رویشان سفید شد و با ناراحتى و شرمندگى رفتند. بعد از چندى از آقاى بروجردى نامه اى به ابوى رسید که نوشته بودند: اگر اسائه ادب شده عذر مى خواهیم ، ما شما را نمى شناختیم .

و بعد ایشان را به قم دعوت مى کنند بعد از مدتى پدر با بعضى از آشنایان مى روند قم خدمتشان . و بعدها ایشان به آقاى انصارى اجازه نامه اجتهاد مى دهند و باز از آن قضیه معذرت خواهى مى کنند و مى گویند به ما این طور تفهیم کرده بودند، ما گناهى نداشتیم !

نظر آقاى انصارى درباره مشرب هاى گوناگون که بر آن نام عرفان مى گذارند این است که اگر منطبق بر شرع نباشد، موصل الى المطلوب نیست و بسیارى از آن ها عارف نیستند بلکه درویش و صوفى اند و در مورد حالات و تصرفات و خرق عادات آن ها مى فرماید:
این ها در اثر کوشش و زحمت ، یک چیزهایى بدست مى آورند. حتى تصرف در وجود افراد مى کنند. ولى زودگذر است و تا لب گور بیشتر مهمانشان نیست .

گول این حرف ها را نخورید و شیفته این ها نشوید آقاى انصارى با بعضى از افراد فرقه گنابادى جلساتى داشتند و زیاد با آن ها صحبت مى کرده و آن را به رعایت حریم شرع ملزم مى نمودند و عده اى از آنها نیز در اثر صحبت هاى ایشان برگشتند.

سوخته //موسسه فرهنگی مطالعاتی شمس الشموس

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
-+=