و شکى نیست که: این صفت مذمومه در شریعت مقدّسه حرام، و موجب هلاکت صاحب آن است.
از حضرت پیغمبر- صلى اللّه علیه و آله- مروى است که: «خداى- تعالى- فرمود:هر که اهانت برساند به یکى از دوستان من، پس کمر محاربه با من بسته است». و در حدیث دیگر از آن سرور منقول است که: «پروردگار عالم- جل شأنه فرمود: به تحقیق که با من حرب کرده است هر که ذلیل کند یکى از بندگان مؤمن مرا». و از حضرت امام جعفر صادق- علیه السّلام- مروى است که: «هر که پست و حقیر کند مؤمنى را- خواه مسکین باشد و خواه غیر مسکین- خداى- تعالى- باز نمى ایستد از پست کردن و دشمنى او، تا رجوع کند از آنچه با آن مؤمن کرده است». و اخبار در این خصوص بسیار است.و هر که نسبت میان خدا و بنده او را فی الجمله ادراک کند و ربط خاصى که میان خالق و مخلوق است بفهمد مىداند که اهانت بنده، اهانت مولاى اوست. و تحقیر مخلوقى، فى الحقیقه تحقیر خالق اوست. و همین قدر در مذمت این عمل کافى است.
پس بر هر عاقلى واجب است که: دایم متذکّر این معنى بوده باشد. و اخبار و آثارى را که در مذمت اهانت بندگان خدا وارد شده در نظر داشته باشد. و آنچه در خصوص مدح و تعظیم ایشان رسیده است نصب العین خود نماید. و خود را از این فعل شنیع باز دارد تا موجب رسوائى او در دنیا و آخرت نگردد.
تعظیم و احترام کردن به بندگان خدا و فضیلت آن
و مخفى نماند که: ضدّ این صفت، که اکرام و تعظیم و احترام داشتن بندگان خدا بوده باشد از شرایف اعمال، و فضایل افعال است.و در حدیث قدسى وارد شده است که: «حق- سبحانه و تعالى- فرمود که: باید ایمن شود از غضب من هر که اکرام کند بنده مؤمن مرا». و از حضرت رسول- صلّى اللّه علیه و آله- مروى است که: «هیچ بندهاى از امت من نیست که ملاطفت کند با برادر مؤمن خود، به نوعى از ملاطفت، مگر اینکه خدا از خدمه بهشت خدمتکار از براى او قرار مى فرماید». و از حضرت صادق- علیه السّلام- مروى است که: «هر که خوارى از روى برادر مؤمن خود بردارد خداى- تعالى- ده حسنه براى او مى نویسد. و هر که بر روى برادر مؤمن خود تبسم کند خداى- تعالى- از براى او حسنه ثابت کند». و فرمود: «هر که برادر مؤمن خود را مرحبا گوید، خداى- تعالى- تا روز قیامت مرحبا از براى او مى نویسد». و فرمود: «هر که نزد برادر مسلم خود آید و او را اکرام کند، خداى- تعالى- را اکرام کرده است». روزى آن حضرت به اسحق بن عمار فرمود که: «اى اسحق! به دوستان من هر قدر توانى احسان کن، که هیچ مؤمن احسان به مؤمنى نکرد و اعانت او ننمود مگر اینکه صورت ابلیس را خراشید. و دل او را مجروح ساخت». و از جمله امورى که آدمى را به اکرام و تعظیم مردم وا مى دارد، آن است که: به تجربه ثابت شده است که: هر که به هر نظرى مردم را مى بیند مردم نیز به آن نظر به او نگاه مى کنند و او را مى بینند.
آرى: هر کس هر چه مى کارد مى درود.
همینت پسندست اگر بشنوى
که گر خارکارى سمن ندروى
و بدان که:- همچنان که مذکور شد- اکرام و اعزاز جمیع طبقات مردم، به قدرى که سزاوار ایشان است از جمله اعمال محموده است. و سزاوار آن است که: انسان بعضى از اصناف مردم را به زیادتى تعظیم و اکرام، اختصاص دهد، و از آن جمله اهل علم و فضل و صاحبان ورع و تقوى است. زیرا که در اخبار بسیار تأکید شدید در اکرام و تعظیم این دو طبقه جلیله وارد شده.
احترام پیران
و از آن جمله پیران و ریش سفیدان اهل اسلام است، که زیادتى اکرام و احترام ایشان بر جوانان لازم و متحتّم است.
و حضرت پیغمبر- صلّى اللّه علیه و آله- فرمود که: «هر که مراعات کند فضل بزرگتر از خود را به جهت زیادتى سنّ او، و احترام کند او را، خداى- تعالى- او را از ترس روز قیامت ایمن مى گرداند». و از حضرت صادق- علیه السّلام- مروى است که: «بزرگ شمردن شیخ پیر، و تعظیم او، تعظیم و بزرگ شمردن خدا است».و فرمود که: «از ما نیست هر که احترام نکند پیران ما را. و رحم نکند بر صغیران ما». و از جمله کسانى که زیادتى احترام ایشان سزاوار است، بزرگ طایفه، و کریم قوم است.
و حضرت پیغمبر- صلّى اللّه علیه و آله- فرمود که: «هر گاه کریم قوم، و بزرگ ایشان بر شما وارد شود اکرام او کنید».
احترام سادات
و از جمله طوایفى که زیادتى تعظیم و اکرام ایشان لازم، و احترام ایشان متحتّم است، سلسله جلیله سادات علویه است، که مودّت و محبّت ایشان، اجر رسالت، و مزد نبوّت است.
و از حضرت رسالت پناهى- صلّى اللّه علیه و آله- مروى است که: «شفاعت من ثابت است از براى هر که اعانت کند ذرّیّه مرا به دست، یا زبان، یا با مال خود». و فرمود: «چهار نفر را من شفاعت خواهم نمود در روز قیامت، اگر چه به قدر گناه تمام اهل دنیا را آورده باشند:
یکى: آنکه اکرام کند ذرّیّه مرا.
دوم: آنکه حاجت ایشان را بر آورد.
سیّم: آنکه سعى نماید از براى ایشان در وقتى که مضطر باشند.
چهارم: آنکه به دل و زبان، با ایشان دوستى و محبّت کند».
و فرمود: «اکرام کنید خوبان ذرّیّه مرا از براى خدا. و بدان ایشان را از براى من». و احادیث در فضیلت سادات، و اجر اکرام و تعظیم ایشان بى نهایت است. و آنچه مذکور شد از براى اهل ایمان کافى است.
قسمتی از کتاب معراج السعاده//ملااحمد نراقی