بزرگان، از “ملّا زین العابدین سلماسى” که از محارم اسرار سید بوده است نقل کرده اند که روزى میرزاى قمى به دیدار سیّد آمد، وقتى مجلس خلوت شد میرزا به سیّد گفت: از نعمتهاى غیرمتناهى که به شما براى تان روزى شده، ما را به فیض برسانید .
سید فرمود: دو شب قبل (شب گذشته) در مسجد سهله فیض ملاقات برایم حاصل شد و مناجات امام زمانعلیهالسلام را با الفاظى جالب که دل را منقلب و چشم را گریان مىکرد استماع نمودم؛ بعد از پایان مناجات، من را به نام فراخواندند، نزدیک رفتم تا جایى که دست من به آن جناب مى رسید .مرحوم سلماسى گوید: چون کلام به اینجا رسید، سیّد وارد مطلب دیگرى شد. بعد از آن میرزاى قمى خواستار ادامه داستان شد، ولى سید به او فهماند که این از اسرار مکتوم است.
ریحانه الادب، ج ۱ ص .۲۳۴
آیینه اسرار//حسین کریمی قمی