زندگینامه جلال‌الدین‌ حسین‌ بخاری‌«مخدوم‌ جهانیان‌»(متوفی۷۸۵ه ق)

 از عرفای‌ سلسله‌ سهروردیه‌ شبه‌ قاره‌ هند. وی‌ در ۷۰۷ در قریه‌ اوچ‌ بخاری‌، در خاندانی‌ از علما و عرفا، به‌ دنیا آمد. پدرش‌، سیداحمد کبیر، فرزند سید جلال‌الدین‌ بخاری‌ بود (عبدالحق‌ دهلوی‌، ص‌۱۴۳؛ بخاری‌، مقدمه‌ غلام‌ سرور، ص‌۳۶ـ۳۷).

اساتید

وی‌ ابتدا نزد پدرش‌ و سپس‌ در محضر استادانی‌ همچون‌ شیخ‌ جمال‌الدین‌ اوچی‌ و بهاءالدین‌ (قاضی اوچ‌)، به‌ فراگیری‌ قرآن‌، تفسیر، حدیث‌، فقه‌، کلام‌، منطق‌، زبان‌ و ادب‌ فارسی‌ و عربی‌ پرداخت‌ (غلام‌ سرور لاهوری‌، ص‌۴). جلال‌الدین‌ ابتدا مرید پدر خود بود و گفته‌اند پس‌ از آن‌ به‌ مُلتان‌ و به‌ خانقاه‌ شیخ‌ رکن‌الدین‌، نوه‌ شیخ‌ بهاءالدین‌ زکریا * ملتانی‌ سهروردی‌، رفت‌ و خرقه‌ خلافت‌ را از او گرفت‌ (بخاری‌، ص‌۱۱، ۱۳؛ غلام‌ سرور لاهوری‌، ص‌۵).

چندی‌ پس‌ از مرگ‌ شیخ‌ رکن‌الدین‌ در ۷۳۵، محمدبن‌ تغلق‌، سلطان‌ دهلی‌ (حک: ۷۲۵ـ۷۵۲)، به‌ سبب‌ شهرت‌ سید جلال‌الدین‌ حسین‌ بخاری‌ در زهد و تقوا، او را به‌ مقام‌ شیخ‌الاسلامی‌ منصوب‌ کرد و سرپرستی‌ چهل‌ خانقاه‌ را به‌ او داد (قریشی‌، ص‌۱۸۵؛ اکرم‌، ص‌۲۷۸؛ قس‌ عبدالحق‌ دهلوی‌، ص‌۱۴۲؛ رضوی‌ ، ج‌۱، ص‌۲۷۷، که‌ در هر دو منبع‌ فقط‌ به‌ سرپرستی‌ خانقاه‌ محمدی‌ در سِیوَسْتان‌ ( = منطقه‌ بزرگی‌ از سند؛ یاقوت‌ حموی‌، ذیل‌ «سِیوَسْتان‌» ) اشاره‌ شده‌ است‌).

او پس‌ از مدتی‌ این‌ منصب‌ را ترک‌ کرد و به‌ مکه‌ رفت‌ (اکرم‌؛ رضوی‌، همانجاها؛ د. اردو ، ذیل‌ مادّه‌). با این‌ حال‌، وی‌، همانند دیگر شیوخ‌ طریقت‌ سهروردیه‌، معتقد بود ارتباط‌ نزدیک‌ صوفیه‌ با حوزه‌ حکومتی‌ ممکن‌ است‌ سبب‌ خیر و آثار سودمند گردد؛ از این‌رو، به‌ دفعات‌ با سلطان‌ تغلق‌ در دارالملک‌ و خانقاه‌ ملاقات‌ کرد. نفوذ کلام‌ بخاری‌ چنان‌ بود که‌ سلطان‌ تمام‌ توصیه‌های‌ او را می‌پذیرفت‌  (رضوی‌، ج‌۱، ص‌۲۷۸ـ۲۸۰؛ عزیز احمد، ص‌۵۸).

لقب‌ مخدوم‌ جهانیان‌، زمانی‌ به‌ وی‌ داده‌ شد که‌ او یک‌ روز عید برای‌ گرفتن‌ عیدی‌ به‌ مزار بهاءالدین‌ زکریا ملتانی‌ و صدرالدین‌ رفت‌ و در آنجا، براساس‌ ندایی‌ آسمانی‌، این‌ لقب‌ را عیدی‌ گرفت‌ و برای‌ بار سوم‌ نیز در طلب‌ عیدی‌، شیخ‌ رکن‌الدین‌ به‌ او گفت‌ همانطور که‌ اجدادم‌ به‌ تو خطاب‌ کردند خداوند تو را مخدوم‌ جهانیان‌ کرده‌ است‌ (فرشته‌، ج‌۲، ص‌۴۱۶؛ بخاری‌، ص‌۱۱).

گفته‌ شده‌ که‌ او کراماتی‌ داشته‌ است‌ (رجوع کنید به بخاری‌، ص‌۱۳). سید جلال‌الدین‌ سفرهای‌ طولانی‌ به‌ سرزمینهای‌ اسلامی‌ کرد و هفت‌ سال‌ در مکه‌ و مدینه‌ اقامت‌ گزید (غلام‌ سرور لاهوری‌، ص‌۴). همچنین‌ به‌ سبب‌ سفرهای‌ بسیار، از جمله‌ سفر به‌ مصر، شام‌، عدن‌، یمن‌، لبنان‌، بیت‌المقدّس‌، بصره‌، الجزیره‌، بلخ‌، کازرون‌، بخارا و خراسان‌، به‌ او جهانیان‌ جهانگشت‌ نیز گفته‌اند (فقری‌، ص‌۱۱۲، ۱۱۶؛ بخاری‌، همان‌ مقدمه‌، ص‌۴۰؛ د.اردو ، همانجا).

شرح‌ سفرهای‌ وی‌ در سفرنامه‌ مخدوم‌ جهانیان‌ آمده‌ است‌ (رضوی‌، ج‌۱، ص‌۲۷۸). وی‌ معتقد بود شخص‌ نباید فقط‌ مرید یک‌ نفر باشد، بلکه‌ لازم‌ است‌ جمیع‌ فضلا و مشایخ‌ را ببیند و از هر کدام‌ نصیبی‌ و فیضی‌ ببرد و از این‌رو، در ضمن‌ سفر، از محضر عبداللّه‌ یافعی‌ (مؤلف‌ مرآه‌الجنان‌ ) در مکه‌ و عبداللّه‌ مَطَری‌ (متوفی‌ ۷۶۵) در مدینه‌ استفاده‌ کرد (فرشته‌، ج‌۲، ص‌۴۱۶ـ۴۱۷: در این‌ اثر به‌اشتباه‌، به‌ جای‌ یافعی‌، شافعی‌ ذکر شده‌ است‌؛ فقری‌، ص‌۱۱۳؛ اکرم‌، همانجا؛ رضوی‌، ج‌۱، ص‌۲۷۷) و در سفری‌ به‌ دهلی‌ از شیخ‌ نصیرالدین‌ محمود چراغ‌ دهلی‌ * (متوفی‌ ۷۵۷) خرقه‌ خلافت‌ گرفت‌ و به‌ این‌ ترتیب‌، صاحب‌ خرقه‌ سلسله‌ چشتیه‌ نیز شد (بخاری‌، ص‌۱۱؛ رضوی‌، ج‌۱، ص‌۲۷۲، ۲۷۷). گفته‌اند که‌ وی‌ به‌ ترویج‌ طریقه‌ قلندریه‌ نیز کمک‌ نمود (زرین‌کوب‌، ص‌۳۷۳) و به‌ سلسله‌ قادریه‌ هم‌ ارادت‌ خاصی‌ نشان‌ می‌داد (فقری‌، ص‌۱۲۳).

مخدوم‌ جهانیان‌ کسی‌ را به‌ مریدی‌ نمی‌پذیرفت‌ و معتقد بود این‌ کار را هیچ‌ یک‌ از انبیا نکرده‌اند. او با طالبان‌ طریقت‌ فقط‌ عقد اخوت‌ می‌بست‌ (فرشته‌، ج‌۲، ص‌۴۱۷). به‌ نوشته‌ زرین‌کوب‌ (ص‌۳۷۵)، این‌ کار سید جلال‌ در اعتراض‌ به‌ شیوه‌ رایج‌ در میان‌ مشایخ‌ سلسله‌های‌ طریقت‌ بود و همچنین‌ نشانه‌ نزدیکی‌ تعالیم‌ او به‌ آداب‌ اخوت‌ در میان‌ اهل‌ فتوت‌ * است‌. با این‌ حال‌، جلال‌الدین‌ خلفای‌ بسیاری‌ داشت‌، از جمله‌ سید صدرالدین‌ راجا برادر جلال‌الدین‌ که‌ به‌ راجو قَتّال‌ هم‌ معروف‌ است‌، اشرف‌ جهانگیرِ سمنانی‌ * ، و سید علاءالدین‌ علی‌ (مرتِّب‌ خلاصه‌الالفاظِ جامع‌العلوم‌ ؛ بخاری‌، همان‌ مقدمه‌، ص‌۴۴؛ فقری‌، ص‌۱۲۴).

رحلت

جلال‌الدین‌ آخرین‌ روزهای‌ زندگی‌ خود را در اوچ‌ بخاری‌ به‌ سر برد و در ۷۸۵ وفات‌ یافت‌ و در همانجا دفن‌ شد (عبدالحق‌ دهلوی‌، ص‌۱۴۳؛ بخاری‌، ص‌۱۱، مقدمه‌ غلام‌ سرور، ص‌۴۴).

آثار

آثار جلال‌الدین‌ بخاری‌ عبارت‌اند از:

مناجات‌ جهانیان‌ جهانگشت‌ (منزوی‌، ج‌۴، ص‌۲۴۶۷)،

اربعین‌ صوفیه (غلام‌ سرور لاهوری‌، ص‌۱۲؛ بخاری‌، همان‌ مقدمه‌، ص‌۴۶)،

رساله‌ کنزالاربعین‌ (همانجاها) و ترجمه‌ فارسی‌ رساله‌ مکیه‌ تألیف‌ شیخ‌ قطب‌الدین‌ دمشقی‌ (همانجاها).

بقیه‌ آثار او،

گردآوری‌ سخنرانیها و شرح‌ سفرها و مکتوبات‌ وی‌ بوده‌ است‌، شامل‌

۱) خلاصه‌ الالفاظ‌ جامع‌العلوم‌ به‌ فارسی‌ که‌ سید علاءالدین‌ علی‌ قریشی‌ حسینی‌ (متوفی‌ ۷۸۲) آن‌ را گردآورده‌ و خود جلال‌الدین‌ بر آن‌ نظارت‌ کرده‌ است‌. این‌ کتاب‌ به‌اهتمام‌ غلام‌ سرور در ۱۳۷۱ش‌ در اسلام‌آباد به‌چاپ‌ رسیده‌ و ذوالفقار احمد نقوی‌ نیز آن‌ را با نام‌ الدرّالمنظوم‌ فی‌ ترجمه‌ ملفوظات‌ المخدوم‌ در دو مجلد به‌ زبان‌ اردو ترجمه‌ کرده‌ و در دهلی‌ چاپ‌ کرده‌ است‌ (منزوی‌، ج‌۳، ص‌۱۳۸۱؛ د. اردو ، همانجا).

۲) خزانه‌ جواهر جلالی‌ / خزانه‌ جلالی‌ / خزانه‌الفوائد الجلالیه‌ / جواهر جلالیه‌ / جواهر جلالی‌ ، معروف‌ به‌ مناقب‌ مخدوم‌ جهانیان‌ ، شامل‌ برخی‌ احکام‌ شرعی‌، از قبیل‌ نماز و حج‌ و طهارت‌، و مباحث‌ عرفانی‌ چون‌ خرقه‌ پوشیدن‌، فقر و غنا، شرایط‌ پیر و مرید و کیفیت‌ بیعت‌ که‌ حسین‌ حسینی‌ در ۷۴۹ و فضل‌اللّه‌بن‌ ضیاء/ رجاء عباسی‌ در ۷۸۱ و همچنین‌ بهاءالدین‌ احمدبن‌ یعقوب‌، هریک‌ جداگانه‌، آن‌ را گردآوری‌ کرده‌اند (منزوی‌، ج‌۳، ص‌۱۳۳۶، ۱۳۸۱، ۱۳۹۱ـ ۱۳۹۲، ۱۴۲۵، ۱۹۳۷، ۲۰۲۴؛ بخاری‌، همان‌ مقدمه‌، ص‌۴۵ـ ۴۶؛ د.اردو ، همانجا).

۳) سراج‌الهدایه، که‌ احمد بَرَنی‌ (احمدبن‌ معین‌ سیاه‌پوش‌، از مردم‌ دهلی‌) آن‌ را در ۷۷۲ و شخص‌ دیگری‌ به‌ نام‌ سید عبداللّه‌ آن‌ را در ۷۸۱ گرد آورده‌اند (منزوی‌، ج‌۳، ص‌۱۵۴۸؛ د. اردو ، همانجا). این‌ کتاب‌ شامل‌ مباحث‌ مختلفی‌ از قبیل‌ احکام‌ دینی‌ و قصص‌ انبیا و گروهها و مذاهب‌ همراه‌ با نقل‌ احادیث‌ و روایات‌ است‌ و در پایان‌، مطالبی‌ درباره‌ فضائل‌ میوه‌ها دارد (منزوی‌، ج‌۱، ص‌۴۳۸ـ۴۳۹، ج‌۳، ص‌۱۵۴۸ـ ۱۵۴۹).

۴) تحفه‌السرایر، که‌ فخر محمود غزنوی‌ آن‌ را گردآوری‌ کرده‌ و مجموعه‌ای‌ است‌ از سخنان‌ مخدوم‌ جهانیان‌ در روزهایی‌ که‌ نزد او بوده‌ است‌ (همان‌، ج‌۳، ص‌۱۳۳۶).

۵) مظهر جلالی‌ / مظهرالجلالیه، که‌ صلاح‌الدین‌ شاه‌ گردآوری‌ کرده‌ است‌ (همان‌، ج‌۳، ص‌۱۹۳۷).

۶) سیرت‌النبی‌ درباره‌ پیامبر اکرم‌ و اصحاب‌ وی‌، که‌ بهاءالدین‌ احمدبن‌ یعقوب‌ آن‌ را گردآورده‌ است‌ (همان‌، ج‌۱۰، ص‌۲۱۶ـ۲۱۷).

۷) مسافرنامه‌ / سیرنامه‌ / سفرنامه، شرح‌ سفرهای‌ جلال‌الدین‌ که‌ سید فیض‌اللّه‌ بخاری‌ و سید محمود بنگالی‌ آن‌ را جمع‌ کرده‌اند و دوبار به‌ اردو ترجمه‌ شده‌ که‌ یکی‌ از آنها در ۱۳۲۷/۱۹۰۹ در لاهور به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌ (همان‌، ج‌۳، ص‌۱۹۱۸، ج‌۱۰، ص‌۵۴ـ۵۵).

۸) مجموعه‌ سؤال‌ و جواب‌ (همان‌، ج‌۳، ص‌۱۵۶۷).

۹) مکتوبات‌ جهانیان‌ جهانگشت‌/ مقررنامه‌، که‌ نامه‌های‌ جلال‌ الدین‌ به‌ تاج‌الدین‌ احمد سیاهپوش‌ دهلوی‌ (احتمالاً همان‌ احمد بَرَنی‌) درباره‌ مسائل‌ اخلاقی‌ و تزکیه‌ نفس‌ است‌ (همان‌، ج‌۳، ص‌۱۹۸۲).



منابع‌:

(۱) اردو دائرۀ‌ معارف‌ اسلامیه‌ ، لاهور ۱۳۸۴ـ۱۴۱۰/ ۱۹۶۴ـ۱۹۸۹، ذیل‌ «جلال‌الدین‌ حسین‌البخاری‌» (از ابوسعید بزمی‌ انصاری‌)؛
(۲) محمد اکرم‌، آب‌ کوثر ، لاهور ۱۹۹۰؛
(۳) باقربن‌ عثمان‌ بخاری‌، جواهر الاولیا ، تصحیح‌ و تحشیه‌ و مقدمه‌ غلام‌ سرور، اسلام‌آباد ۱۳۵۵ش‌؛
(۴) عبدالحسین‌ زرین‌کوب‌، جستجو در تصوف‌ ایران‌ ، تهران‌ ۱۳۵۷ش‌؛
(۵) عبدالحق‌ دهلوی‌، اخبار الاخیار فی‌ اسرار الابرار، چاپ‌ محمد عبدالاحد، چاپ‌ سنگی‌ دهلی‌ ۱۳۳۲؛
(۶) عزیز احمد، تاریخ‌ تفکر اسلامی‌ در هند، ترجمه‌ نقی‌ لطفی‌ و محمدجعفر یاحقی‌، تهران‌ ۱۳۶۷ش‌؛
(۷) غلام‌ سرور لاهوری‌، مقدمه‌ خلاصه‌ الالفاظ‌ جامع‌العلوم‌ ، اسلام‌آباد ۱۳۷۱ش‌؛
(۸) محمدقاسم‌بن‌ غلامعلی‌ فرشته‌، تاریخ‌ فرشته‌ ( گلشن‌ ابراهیمی‌ )، [ لکهنو (: مطبع‌ منشی‌ نولکشور، ) بی‌تا. ]؛
(۹) عالم‌ فقری‌، تذکره‌ اولیائی‌ پاکستان‌ ، لاهور ۱۴۰۷/۱۹۸۷؛
(۱۰) علی‌بن‌ سعد قریشی‌، خلاصه‌ الالفاظ‌ جامع‌العلوم‌: ملفوظات‌ سید جلال‌الدین‌ بخاری‌ اُچّی‌ ملقب‌ به‌ مخدوم‌ جهانیان‌ ، چاپ‌ غلام‌ سرور، اسلام‌آباد ۱۳۷۱ش‌؛
(۱۱) احمد منزوی‌، فهرست‌ مشترک‌ نسخه‌های‌ خطی‌ فارسی‌ پاکستان‌، اسلام‌آباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ش‌؛
(۱۲) یاقوت‌ حموی‌؛

(۱۳) Athar Abbas Rizvi , A history of sufism in India , New Delhi 1978-1983.

دانشنامه جهان اسلام   جلد ۱۰ 

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *