مصر یکى از کشورهاى بسیار معروف جهان باستان بود. این سرزمین تمدنى بزرگ و حکومتهایى مقتدر داشت . نژاد مصریان قبطى بود و واژه (Egypt) که در زبانهاى اروپایى براى مصر به کار مى رود، با کلمه قبطى در ارتباط است .
مصریان از مراحل مختلف ادیان ابتدایى گذر کردند و به خدایان محلى که معمولا به شکل حیوانات اهلى و وحشى بود روى آوردند. پرستش فرعونها و خدایان اساطیرى نیز معمول بود.
|
۱-۱- پیدایش دین و گوناگونى آن در مصر قدیم
مصریان قدیم به موجودات غیبى بسیارى معتقد بودند و خدایانى با اسما و صفات مختلف داشتند. هنگامى که فراوانى خدایان موجب زحمت شد، از شمار آنها کاستند و حتى در دوره کوتاهى تنها به خداى آفتاب معتقد شدند. در آن دورانها اعتقاد به الوهیت حیواناتى مانند شیر، تمساح و برخى پرندگان و جوندگان و برخى حیوانات اهلى مانند قوچ رواج یافت . پرستش گربه نیز نزد آنان بسیار اهمیت داشت . ایرانیان دوره هخامنشى در یکى از جنگهاى خود با مصریان ، تصویر گربه را روى سپرهاى خود نقش کرده بودند؛ از این رو، مصریان به احترام آن تصاویر از تیراندازى و شمشیرزنى خوددارى کردند و در نتیجه ، پیروزى نصیب ایرانیان شد.
موجوداتى خیالى با سر حیوان و تن انسان ، در اعتقادات ایشان وارد شد و بتهایى به این شکل ساختند و پرستیدند. هنگام مسافرت در رود نیل ، براى مصونیت از خطر تمساحهاى آدمخوار، نخست به معبد بسیار شکوهمند تمساح مى رفتند و با پرداخت صدقه و نذرى ، به خیال خود تاءمین جانى مى گرفتند.
|
۲-۱- اسطوره خدایان سه گانه اوزیریس ، ایزیس و هوروس
مصریان قدیم مى گفتند اوزیریس (خداى کشاورزى ) با خواهرش ایزیس (الهه مادر) ازدواج کرد و از ایشان فرزندى به نام هوروس (خداى آفتاب ) به دنیا آمد. اوزیریس به دست برادر خود به نام ست (خداى خشکسالى ) کشته شد. ایزیس جسد شوهر مقتول خویش اوزیریس را با زحمت فراوان به دست آورد و آن را به مصر برگرداند و پنهان کرد. هنگامى که ست از این قضیه آگاه شد جسد را پیدا کرد و آن را به چهارده قطعه پاره پاره ساخت و هر قطعه را در مکانى در مصر به خاک سپرد. آن مکانها به برکت پاره هاى آن جسد آباد و بارور شدند. هوروس که اکنون بزرگ شده بود، به خونخواهى پدر، با عموى خود جنگید و با آنکه یک چشم خود را از دست داد، بر عمو پیروز شد و او را اسیر کرد و نزد مادر خویش ایزیس آورد. ایزیس برادر شوهر خود را بخشید. آنگاه هوروس قطعات جسد پدر را به یکدیگر پیوند داد و به کمک خداى حکمت او را زنده کرد. اوزیریس از آن پس ، در جهان نماند و این عالم را به فرزندش هوروس سپرده به جهان زیر زمین رفت و فرمانرواى مردگان شد.
|
۳-۱- پرستش آفتاب
پرستش آفتاب در مناطق مختلف جهان سابقه اى دیرینه دارد و در مواردى از قرآن مجید (از جمله در سوره نمل ، آیه ۲۴) به آن اشاره شده است . به راستى در میان تمام خدایانى که در کنار آفریدگار پرستیده مى شدند، هیچ یک از آنها برکات بى پایان خورشید را نداشت . در مصر قدیم براى ساعات مختلف روز، خدایانى که نماینده خورشید بودند، قرار داده شد: مثلا خداى بامداد خپرع ، خداى نیمروز رع و خداى شامگاهان اتوم بود.
همچنین سوسکى که سرگین گردان نامیده مى شود، نماینده خورشید در روى زمین به شمار مى رفت . مصریان قدیم آن حشره را بسیار مقدس مى دانستند و تصویر او را در طلسمات و بر سینه و پیشانى مجسمه پادشاهان ترسیم مى کردند و از آن برکت و نیکبختى مى خواستند.
|
۴-۱- پرستش فرعون
پرستش پادشاهان در گذشته بسیار رواج داشت و آخرین نمونه آن در مورد امپراطور ژاپن بود که به خواست خود وى در سال ۱۹۴۶ لغو شد. هم اکنون برخى از فرمانروایان مانند پادشاه تایلند مقدارى از آن سنت را حفظ کرده اند.
فرعونهاى مصر (مانند امپراطورهاى ژاپن ) خدایانى از نسل آفتاب به شمار مى رفتند و پرستش آنان به این عنوان بود.
|
۲- بابل
بابل براى سالیان درازى مرکز تمدن و علم و فرهنگ بود و نام آن در کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان بسیار آمده و قرآن مجید (در سوره بقره ، آیه ۱۰۲) از آن یاد کرده است . جبر و مثلثات و بسیارى از مسائل ریاضى و علمى دیگر از تمدن بابلى به یادگار مانده است .
|
۱-۲- تحول و دگرگونى دیانت ابتدایى دربابل
در حفاریهایى که در اماکن مختلف عراق صورت گرفته ، مجسمه خدایان بى شمارى از زیر خاک بیرون آمده و به موزه هاى جهان منتقل شده است . این خدایان صورت تکامل یافته آنیمیسم ابتدایى بوده اند.
بابل نیز تحول و تکامل دین از فتیشیسم تا اعتقاد به خدایان را تجربه کرد. این سیر تقیریبا چهار هزار سال طول کشید و در پایان خدایانى که نماینده ارواح ماه و خورشید و سیارات بودند، در شهرهاى مختلف مورد پرستش قرار گرفتند. مردوخ در بیشتر زمانها برترین خدا بود.
|
۲-۲- خداى سه گانه
میان خدایان بى شمار بابلیان ، شش خدا معروف تر شدند که در دو دسته سه تایى (تثلیث ) مورد پرستش بودند. تثلیث اول از آنو (خداى آسمان )، انلیل (خداى فضا و جنگ ) و ائا (خداى آب ) و تثلیث دوم از شمش (خداى آفتاب )، سین (خداى ماه ) و ایشتار (خداى مؤ نث ) تشکیل شده بود.
این خدایان همسرانى داشتند و در زمانى خداى مؤ نث ایشتار به عنوان الهه بارورى بسیار مورد توجه قرار گرفت . شوهر ایشتار تموز نامیده مى شد.
هنگام اوج تمدن بابل خداى بزرگى به نام مردوخ مطرح شد که تصویر او را همه جا رسم مى کردند. سایر خدایان بابل زیر دست مردوخ به شمار مى رفتند.
|
۳-۲- خداى آشور
هنگامى که بابل به دست قوم شمالى آشور سقوط کرد، مردوخ جاى خود را به خداى آشوریان به نام آسور داد و تصویر او را همه جا ترسیم کردند. بار دیگر بابلیان بر آشوریان پیروز شدند و مردوخ را به منزلت پیشین خود برگرداندند و با سقوط بابل به دست کورش ، آهور مزدا جاى مردوخ را گرفت .
آشنایی با ادیان بزرگ//حسین توفیقی
خطا: فرم تماس پیدا نشد.
|
|