پندى از ابلیس !!

امام صادق (ع ) براى حفص بن غیاث حکایت فرمودند که : روزى ابلیس بر حضرت یحیى (ع )ظاهرشد در حالى که ریسمان هاى فراوانى به گردنش آویخته بود؛

حضرت یحیى (ع ) پرسید: این ریسمان ها چیست ؟

ابلیس گفت : اینها شهوات و خواسته هاى نفسانى بنى آدم است که با آنها گرفتارشان مى کنم .

حضرت یحیى (ع ) پرسید: آیا چیزى از ریسمان ها هم براى من هست ؟

ابلیس گفت : بعضى اوقات پرخورى کرده اى و تو را از نماز و یاد خدا غافل کرده ام .

حضرت یحیى (ع ) فرمود: به خدا قسم ، از این به بعد هیچ گاه شکمم را از غذا سیر نخواهم کرد.

ابلیس گفت : به خدا قسم ، من هم از این به بعد هیچ مسلمان موحدى را نصیحت نمى کنم .

امام صادق (ع ) در پایان این ماجرا فرمود: اى حفص ! به خدا قسم ، بر جعفر و آل جعفر لازم است

هیچ گاه شکم شان را از غذا پر نکنند. به خدا قسم ، بر جعفر و آل جعفر لازم است هیچگاه براى دنیا کار نکنند!

پندهای حکیمانه علامه حسن زاده آملی//عباس عزیزی

صراط سلوک ، ص ۴۱

 

جنگ ابلیس علیه انسان

 

 ۱– جنگ‌ ابلیس‌ با انسان‌

هر انسانی‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ زندگی‌ سعادتمندانه‌ خود باید دوستان‌ودشمنان‌ خود را بشناسد. دوستان‌ انسان ‌مؤمن‌، خدا و رسولان ‌و فرشتگان‌ و مؤمنان‌ هستند و دشمنانش ، ابلیس‌ و شیاطین‌ و کفار و منافقین‌ می‌باشند. ابلیس‌ سرسخت‌ترین‌ دشمن‌ بشریت‌ بوده‌ که‌ هرچه ‌خرابی‌ و فساد و جنگ‌ و آدمکشی‌ و اختلاف‌ در جهان‌ است‌ از اوست‌ و او بنیان‌ گذار اختلافات‌ است‌. اگر مکر و حیله‌های‌ ابلیس‌ نبود، آدمی‌ ازبهشت‌ رانده‌ نمی‌شد. اگر دشمنی‌ ابلیس‌ نبود قابیل‌ برادر خود را نمی‌کشت‌! اگر عداوت‌ ابلیس‌ نبود، پیامبران‌ بدست‌ انسانها کشته‌ وشهیدنمی‌شدند. اگر دشمنی‌ ابلیس‌ نبود همه‌ انسانها خداشناس‌ و موحد و مومن‌ بودند و نیازی‌ به‌ جهنم‌ وعذاب‌ الهی‌ نبود اگر چه‌ علاوه‌ بر ابلیس‌، نفس‌ اماره‌ و میل‌ انسان‌ به‌ شهوات‌ و ذخارف‌ دنیا نیز در انحراف‌ انسانها نقش‌ مهمی‌ داشته‌ است‌. اگر مکر ابلیس‌ نبود این‌ چنین‌ بین‌ بیش‌ از یک ‌میلیارد مسلمان‌ جهان‌ اختلاف‌ نبود تا یک‌ کشور کوچک‌ بنام‌ اسرائیل‌غاصب‌ بتواند بر مسلمانان‌ ظلم‌ کند وندای‌ انَارجل‌ٌ برآورد! واگرحیله‌های‌ ابلیس‌ نبود ولایت‌ غصب‌ نمی‌شد وهمه‌ مسلمین‌ ید واحده‌ بودند وبه‌ یک‌ شیوه‌ نماز می‌خواندند و یک‌ پیشوا را تبعیت‌ می‌کردند و …

درهرحال‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ سعادت‌ باید ابلیس‌ را شناخت‌ وبا مکروحیله‌های‌ او آشنا شد و حول‌ وقوه‌ الهی‌ از موانعی‌ که‌ او یقینا سر راه‌انسان‌ مؤمن‌ ایجاد می‌نماید، به‌ راحتی‌ عبور نمود وبه‌ صف‌ رستگاران‌پیوست‌.

خدا فرمود:

اَلَم‌ اَعْهَدْ اِلَیکُم‌ یا بنی‌ آدم‌ اَن‌ْ لا تعبُدِ الشیطان‌ اِنَّه‌ لَکُم‌ عَدُوٌّ مبین‌. یعنی‌: ای‌ فرزندان‌ آدم‌! مگر با شما عهد نبستم‌ که‌ شیطان ‌را عبادت‌ نکنید که‌ او دشمن‌ آشکار شماست‌.

علت‌ دشمنی‌ ابلیس‌ با آدمیان‌!

ابلیس‌ موجودی‌ از جن‌ بود که‌ هزاران‌ سال‌ قبل‌ از خلقت‌ آدم‌(ع‌)درآسمانها بعنوان‌ ملکی‌ از ملائکه‌ مشغول‌ فرمانبرداری‌ از حضرت‌ حق‌بود. نام‌ او «عزازیل‌»و«حارث‌»بوده‌ است‌. ملائکه‌ خیال‌ می‌کردند که‌او هم‌ از جنس‌ آنان‌ است‌ ولی‌ خداوند علیم‌ با علم‌ خود می‌دانست‌ که‌ابلیس‌ از ملائکه‌ نیست‌. ابلیس‌ زیباترین‌ ملک‌ بود و خدارا به‌ گونه‌ای‌ زیباعبادت‌ می‌کرد که‌ فقط‌ دورکعت‌ نماز او برای‌ خداوند، چهارهزارسال‌طول‌ کشید!تا اینکه‌ خداوند آدم‌(ع‌)را آفرید وبرای‌ اهدافی‌ از جمله‌ظاهر شدن‌ چهره‌ مخفی‌ ابلیس‌ وصفات‌ زشت‌ او، دستور داد که‌ همه‌ملائکه‌ برای‌ آدم‌(ع‌) وبه‌ احترام‌ او سجده‌ کنند. که‌ این‌ سجده‌ در حقیقت‌برای‌ خدا وبه‌ احترام‌ آدم‌(ع‌)بود. همه‌ فرشتگان‌ از این‌ دستور الهی‌اطاعت‌ کردند به‌ غیر از ابلیس‌!خدا از او پرسید که‌ چه‌ انگیزه‌ای‌ باعث‌شد که‌ از این‌ دستور سرپیچی‌ نمائی‌؟ابلیس‌ جواب‌ داد برای‌ این‌ سجده‌نکردم‌ که‌ آدم‌(ع‌)از جنس‌ خاک‌ است‌ ومن‌ از جنس‌ آتش‌!وآتش‌ از خاک‌برتر است‌. ومن‌ بر موجودی‌ که‌ از من‌ پَست‌تر است‌ سجده‌ نمی‌کنم‌!خدایا!اگر مرا از این‌ کار عفو نمائی‌، برای‌ تو عبادتی‌ بکنم‌ که‌ هیچ‌موجودی‌ همچو عبادتی‌ نکرده‌ باشد!خداوند در جواب‌ فرمود که‌ من‌دوست‌ دارم‌ آنطور که‌ خود می‌خواهم‌ عبادت‌ شوم‌!وتو از بهشت‌ من‌ وازصف‌ ملائکه‌ اخراج‌ هستی‌!ابلیس‌ وقتی‌ این‌ چنین‌ دید، به‌ خداوندعرض‌ کرد که‌ من‌ سالهای‌ زیادی‌ تورا عبادت‌ کردم‌ وتو عادل‌ هستی‌ وبه‌کسی‌ ظلم‌ نمی‌کنی‌. پاداش‌ عبادتهای‌ مرا بده‌!خداوند فرمود:آری‌ بتوپاداش‌ خواهم‌ داد. هرچه‌ از امور دنیا می‌خواهی‌ بگو تا بتو بدهم‌. ابلیس‌گفت‌ یکی‌ اینکه‌ بمن‌ تا قیامت‌ مهلت‌ بدهی‌ وکاری‌ بمن‌ نداشته‌باشی‌!دوم‌ اینکه‌ بمن‌ قدرتی‌ بدهی‌ تا بتوانم‌ در انسانها همانند خون‌ دررگهایشان‌، نفوذ کنم‌ !سوم‌ اینکه‌ آنها نتوانند مرا ویاران‌ مرا ببینند ولی‌ من‌ویارانم‌ آنها را ببینیم‌!چهارم‌ آنکه‌ می‌خواهم‌ هر کودکی‌ که‌ از انسان‌متولد می‌شود، دوتا کودک‌ هم‌ از من‌ متولد شود!پنجم‌ به‌ هر صورتی‌ که‌بخواهیم‌ در بیایم‌! خداوندفرمود:این‌ها را دادم‌. گفت‌ خدایا پاداش‌زیادتری‌ بده‌!خدا فرمود:شما را در سینه‌ها ودلهای‌ آنان‌ قراردادم‌!گفت‌:خدایا کافی‌ است‌.

سپس‌ ابلیس‌ گفت‌:به‌ عزتت‌ قسم‌ که‌ همه‌ را بجز مخلصین‌ گمراه‌خواهم‌ کرد. واز جلو واز عقب‌ واز راست‌ وچپ‌ نزدشان‌ رفته‌ وکاری‌ کنم‌که‌ اکثرشان‌ را شاکر نبینی‌!

وقتی‌ حضرت‌ آدم‌(ع‌) دید که‌ خدا این‌ قدرت‌ را به‌ ابلیس‌ داده‌ است‌گفت‌:خدایا! ابلیس‌ را بر فرزندانم‌ مسلط‌ کردی‌ و او را همانند خون‌ دررگها اجازه‌ نفوذی‌ دادی‌! وآنچه‌ خواست‌ به‌ او دادی‌ پس‌ تکلیف‌ من ‌وفرزندانم‌ چه‌ می‌شود؟ خدا فرمود:اگر یک‌ گناه‌ کنید، یک‌ عذاب‌ دارد واگر یک‌ کارخوب‌ کنید ، ده‌ پاداش‌ دارد. حضرت‌ آدم‌(ع‌)گفت‌:زیادتربده‌!خدا فرمود:تا زمانی‌ که‌ روح‌ به‌ گلو نرسد، فرصت‌ توبه‌دارید. حضرت‌ آدم‌(ع‌)گفت‌ زیادتر بده‌!خدا فرمود:شما را می‌بخشم‌واهمیتی‌ نمی‌دهم‌(به‌ بزرگی‌ وزیادی‌ گناهان‌)حضرت‌ آدم‌(ع‌)گفت‌:کافی‌است‌.

لذا ابلیس‌ از آن‌ زمان‌ تاکنون‌ بدنبال‌ گمراهی‌ انسانها ودوری‌ انسان‌ ازخداوند بوده‌ والبته‌ موفق‌ شده‌است‌ که‌ عده‌ زیادی‌ از بندگان‌ خدارا باکمک‌ هواها ونفسانیات‌ ومیلهایشان‌ به‌ شهوات‌ دنیا، منحرف‌ کرده‌وجهنمی‌ نمایند.

هر عمل‌ زنا ولواطی‌ که‌ در دنیا انجام‌ شده‌ ویا انجام‌ می‌شود، وهرکودک‌ حرام‌ زاده‌ای‌ که‌ متولد می‌گردد، جای‌ پای‌ ابلیس‌ در آنجا وجوددارد!هر جنگ‌ وخونریزی‌ وقتل‌ انسانها مخصوصا قتل‌ پیامبران‌ وامامان‌وانسانهای‌ بزرگ‌ واولیاء خدا ودانشمندان‌ وعالمان‌ دلسوزوسیاستمتداران‌ پاک‌ سرشت‌ و…که‌ انجام‌ می‌شود با وسوسه‌های‌ ابلیس‌است‌.

هر اختلاف‌ ودشمنی‌ بین‌ انسانها وحتی‌ بین‌ افراد یک‌ خانواده‌ وحتی‌بین‌ پدران‌ ومادران‌ با فرزندانشان‌ وجود داشته‌ ودارد وهر کانون‌خانواده‌ای‌ که‌ متلاشی‌ می‌گردد از کارها وتلاشهای‌ ابلیس‌ است‌!

هر بتی‌ که‌ پرستیده‌ می‌شود وهر دین‌ جدیدی‌ بوجود می‌آید وهرمکتب‌ منحرف‌ کننده‌ جدیدی‌ که‌ ظاهر می‌شود از نَفَس‌ پلید ابلیس‌است‌!

خودکشی‌ها وافسردگی‌ها ومرضهای‌ مهلکی‌ چون‌ ایدز وگرفتاریهای‌بشر امروزی‌ نیز از کید و مکرهای‌ بلیس‌ است‌!

عشقهای‌ مجازی‌ وروابط‌ نامشروع‌ وقانونی‌ شدن‌ هم‌ جنس‌ بازی‌ دربسیاری‌ از کشورها وتشکیل‌ مؤسسات‌ فحشاء وآلوده‌ کردن‌ مردم‌ دنیا به‌انواع‌ مفاسد همه‌ از توطئه‌های‌ ابلیس‌ است‌ که‌ اخیراً فزونی‌ گرفته‌ است‌!

تشکیل‌ باندهای‌ موادمخدر وصدها نوع‌ مواد مخدر شیطانی‌، تشکیل‌باندهای‌ مخوف‌ جنایت‌ وشرارت‌ وحتی‌ باندهایی‌ که‌ علنا خود راشیطان‌ پرست‌ می‌خوانند وباندهای‌ به‌ دام‌ انداختن‌ دختران‌ وزنان‌برای‌ استفاده‌ از فحشاءوتشکیل‌ محافل‌ رقص‌ وشرابخواری‌ وروابط‌جنسی‌ نامشروع‌ علنی‌ و…همه‌ از اقدامات‌ وفعالیتهای‌ ابلیس‌ ویارانش‌می‌باشد.

ابلیس‌ بنیانگذار همه‌ بدعتها ومذهبهای‌ ساختگی‌ وآئینهای‌ بی‌ ریشه‌الهی‌ است‌!

ابلیس‌ در قتل‌ پیامبرانی‌ همچون‌ حضرت‌ زکریا ویحیی‌ ودر آتش‌انداختن‌ حضرت‌ ابراهیم‌(ع‌)وتوطئه‌ فرعون‌ علیه‌ موسی‌(ع‌) وتحریک‌مشرکین‌ مکه‌ برای‌ کشتن‌ پیامبراسلام‌ وامیرالمؤمنین‌(ع‌)و…نقش‌ داشته‌است‌. واوست‌ بپاکننده‌ جنگهایی‌ همچون‌ جمل‌ وصفین‌ ونهروان‌ و…

ابلیس‌ از راههایی‌ چون‌ نگاه‌ وسخن‌ با نامحرم‌، شراب‌ ومستی‌، دروغ‌، خیانت‌ ومال‌ اندوزی‌ وحرص‌ و…انسانهارا منحرف‌ می‌کند.

ابلیس‌ در موقع‌ تنها بودن‌ انسان‌، موقع‌ عریان‌ شدنش‌، وقت‌ خلوت‌ بانامحرم‌ وهنگام‌ همراهی‌ با فاسقان‌ ودرهنگام‌ طلوع‌ وغروب‌ خورشیدموفق‌تر است‌.

بیشتر یاران‌ ابلیس‌ ، زنان‌ ، عابدان‌ جاهل‌ ، حاکمان‌ ستمگر و جوانان‌بی‌ تقواهستند!

وخلاصه‌ هرکجا انحراف‌ وگناه‌ ومعصیتی‌ باشد ردپای‌ ابلیس‌ واعوان‌وانصارش‌ به‌ چشم‌ باطنی‌ می‌خورد.

امّا خداوند متعال‌ ، انسان‌ را در برابر این‌ دشمن‌ قسم‌ خورده‌ وغدّاربه‌ وسایل‌ مهمی‌ تجهیز نموده‌ است‌ که‌ هر کسی‌ از این‌ وسایل‌ استفاده‌کند، سلامتش‌ از دست‌ ابلیس‌ تضمین‌ شده‌ است‌ وابلیس‌ ویارانش‌ برآنان‌ تسلطی‌ نخواهند داشت‌.

این‌ وسایل‌ بشرح‌ زیر می‌باشند:

۱ -عقل‌ به‌ عنوان‌ پیامبرباطنی‌

۲ -فطرت‌ سالم‌ وتوحیدی‌

۳ – صدوبیست‌ وچهارهزار پیامبرودوازده‌ امام‌(ع‌)

۴ -دهها کتاب‌ آسمانی‌ از جمله‌ قرآن‌ کریم‌

۵ – هزاران‌عالم‌ ودانشمند موحد ومخلص‌ ودلسوز

۶ – میلیونها جلد کتاب‌ وهزاران‌سخنرانی‌ و هزاران‌ مجلس‌ علم‌ ودانش‌ برای‌ آگاهی‌ انسانها

۷ – توبه‌وبازگشت‌ به‌ خدا در هر ساعتی‌ که‌ بخواهد .

گویند:وقتی‌ ابلیس‌ به‌ زمین‌ آمد، گفت‌ :خدایا!به‌ عزت‌ وجلالت‌سوگند!از آدمیان‌ جدا نمی‌شوم‌ تا زمانی‌ که‌ بمیرد!

خداوند سبحان‌ فرمود:به‌ عزت‌ وجلالم‌ سوگند!مانع‌ توبه‌ بنده‌ام‌نمی‌شوم‌ بطوریکه‌ توبه‌ را غرغره‌ کند!-یعنی‌ هرزمان‌ بخواهد توبه‌ کندومحدودیتی‌ ندارد.

۸ – دوستی‌ اهل‌ بیت‌(ع‌)که‌ نجات‌ دهنده‌ قطعی‌است‌

۹ – هزاران‌ مسجد وحسینیه‌ ومحل‌ عبادت‌

۱۰ – نماز وروزه‌وصدقه‌ وتلاوت‌ قرآن‌ وذکر وازدواج‌ در جوانی‌ ومصاحبت‌ با علماءوگریه‌ از خوف‌ خدا وتوکل‌ برخداوصبر در مشکلات‌ و…اعمالی‌هستندکه‌ در دوری‌ از ابلیس‌ مؤثر است‌ .

هرگاه‌ ابلیس‌ انسان‌ صالحی‌ را می‌بیند که‌ نیرنگهای‌ او را خنثی‌می‌کند، ابلیس‌ به‌ دست‌ وپا می‌افتد ومتزلزل‌ می‌شود وناراحت‌. همچنان‌که‌ وقتی‌ جوانی‌ ازدواج‌ می‌کند، ابلیس‌ به‌ ناله‌ می‌ افتد و می‌گوید دینش‌را از من‌ حفظ‌ کرد!ویا امام‌ وپیغمبری‌ که‌ متولد می‌شدویاعالمی‌ که‌ به‌هدایت‌ مردم‌ مشغول‌ می‌شود برای‌ ابلیس‌ همانندیک‌ کابوس‌وحشتناکی‌ است‌.

گویند که‌ ابلیس‌ چهاربار ناله‌ کرد ودوبار اظهار خوشحالی‌ نمود:اماچهاربار ناله‌اش‌ در زمانی‌ بود که‌ از صف‌ ملائکه‌ رانده‌ شد. زمانی‌ که‌ به‌زمین‌ فرود آمد وزمانی‌ که‌ پیامبراسلام‌ مبعوث‌ شد وزمانی‌ که‌ قرآن‌(سوره‌فاتحه‌)بر پیامبراسلام‌ نازل‌ شد.

حال‌ نگاهی‌ می‌اندازیم‌ به‌ صدها سخنی‌ که‌ به‌ نحوی‌ در شیطان‌شناسی‌ !مؤثر می‌باشد.

سابقه‌ ابلیس‌!

گفته‌ شده‌ که‌ وقتی‌ خداوند ، آسمان‌ وزمین‌ . ملائکه‌ وجن‌ را خلق‌کرد، ملائکه‌ را در آسمان‌ جای‌ داد وجن‌ را در زمین‌ قرار داد. جان‌ّ پدرهمه‌ اجنه‌ است‌. جن‌ هفت‌ هزارسال‌ در زمین‌ بودند ولی‌ درمیان‌ آنان‌ ظلم‌وفساد وقتل‌ یکدیگر پیدا شد. لذا خداوند، ابلیس‌ را به‌ سرپرستی‌ ملائکه‌بر علیه‌ جن‌ فرستاد وآنها هم‌ جن‌ را از زمین‌ اخراج‌ وبه‌ جزایر وقله‌ کوههاتبعید نمودند وخودشان‌ در زمین‌ ساکن‌ شدند. خداوند، ابلیس‌ را پادشاه‌زمین‌ وپادشاه‌ آسمان‌ دنیا وخزانه‌دار بهشت‌ نمود. او خیلی‌ خدا راعبادت‌ می‌کرد ولی‌ دچار عُجب‌ شد وگفت‌ من‌ از ملائکه‌ بالاترم‌ که‌خداوند چنین‌ مقامی‌ به‌ من‌ داده‌ است‌.

مقام‌ شیطان‌ قبل‌ از رجم‌

نقل‌ است‌ که‌ در برگشت‌ ازمعراج‌، شیطان‌ نزد رسولخدا(ص‌)آمدوگفت‌ به‌ معراج‌ رفته‌ بودید؟فرمود آری‌. پرسید در آسمان‌ چهارم‌ بطرف‌بیت‌ المعمور منبری‌ شکسته‌ بود. آن‌ را دیدی‌؟آن‌ منبر من‌ بود که‌ بربالای‌آن‌ می‌رفتم‌ ومردم‌ را موعظه‌ می‌نمودم‌. هروقت‌ تسبیح‌ از دستم‌می‌افتاد، چندین‌ هزار ملک‌ سرازیر شده‌ ودرحالیکه‌ برتسبیح‌ بوسه‌می‌زدند، بمن‌ می‌داند. آن‌ موقع‌ معتقد شدم‌ که‌ خدا از من‌ بهتر خلق‌نکرده‌ است‌!اما حال‌ برعکس‌ شده‌ وکسی‌ از من‌ بدتر نیست‌. ای‌محمد!مبادا در درگاه‌ الهی‌ دچار غرور شوی‌؟

پاداش‌ ابلیس‌!

امام‌ صادق‌(ع‌):وقتی‌ ابلیس‌ دستور خدا را در مورد سجده‌ برحضرت‌آدم‌(ع‌) اجابت‌ نکرد، خدا فرمود:از بهشت‌ بیرون‌ برو که‌ تو رانده‌ شده‌ وتاقیامت‌ ملعونی‌!ابلیس‌ گفت‌:خدایا!تو عادلی‌ وظلم‌ نمی‌کنی‌. پس‌ ثواب‌اعمالم‌ چه‌ می‌شود؟خدا فرمود:از دنیا آنچه‌ ثواب‌ می‌خواهی‌ بتومی‌دهم‌!ابلیس‌ ابتدا از خدا خواست‌ تا قیامت‌ به‌ او مهلت‌ دهد. خدافرمود:بتو مهلت‌ دادم‌. سپس‌ از خدا خواست‌ که‌ او را بر فرزندان‌ حضرت‌آدم‌(ع‌) مسلط‌ کند. خدا فرمود:تورا مسلط‌ کردم‌. ابلیس‌ گفت‌ به‌ من‌قدرتی‌ بده‌ که‌ مانند خون‌ در رگ‌، در آدمیان‌ نفوذ کنم‌. خدا فرمود بتو این‌قدرت‌ را دادم‌. گفت‌ می‌خواهم‌ هر کودکی‌ که‌ از انسان‌ متولدمی‌شود، دوتا کودک‌ هم‌ از من‌ متولد شود!وما آنها را بینیم‌ وآنها ما رانبینند وبه‌ هر صورتی‌ که‌ بخواهیم‌ در بیایم‌ فرمود:این‌ را هم‌ دادم‌. گفت‌خدایا زیادتر بده‌!خدا فرمود:شما را در سینه‌ها ودلهای‌ آنان‌ قراردادم‌!گفت‌ خدایا کافی‌ است‌. سپس‌ ابلیس‌ گفت‌:به‌ عزتت‌ قسم‌ که‌ همه‌را بجز مخلصین‌ گمراه‌ خواهم‌ کرد. واز جلو واز عقب‌ واز راست‌ وچپ‌نزدشان‌ رفته‌ وکاری‌ کنم‌ که‌ اکثرشان‌ را شاکر نبینی‌!وقتی‌ حضرت‌ آدم‌(ع‌) دید که‌ خدا این‌ قدرت‌ را به‌ ابلیس‌ داده‌ است‌گفت‌:خدایا! ابلیس‌ را بر فرزندانم‌ مسلط‌ کردی‌ واورا همانند خون‌ دررگها اجازه‌ نفوذی‌ دادی‌!وآنچه‌ خواست‌ به‌ او دادی‌ پس‌ تکلیف‌ من‌وفرزندانم‌ چه‌ می‌شود؟خدا فرمود:اگر یک‌ گناه‌ کنید، یک‌ عذاب‌ داردواگر یک‌ کارخوب‌ کنید ، ده‌ پاداش‌ دارد. حضرت‌ آدم‌(ع‌)گفت‌:زیادتربده‌!خدا فرمود:تا زمانی‌ که‌ روح‌ به‌ گلو نرسد، فرصت‌ توبه‌دارید. حضرت‌ آدم‌(ع‌)گفت‌ زیادتر بده‌!خدا فرمود:شما را می‌بخشم‌واهمیتی‌ نمی‌دهم‌(به‌ بزرگی‌ وزیادی‌ گناهان‌)حضرت‌ آدم‌(ع‌)گفت‌:کافی‌است‌.

قسم‌ دروغ‌ ابلیس‌!

جبرئیل‌ از آدم‌(ع‌)پرسید چرا حرف‌ ابلیس‌ راگوش‌ کردی‌ و از درخت‌ممنوعه‌ خوردی‌؟گفت‌ زیرا ابلیس‌ قسم‌ خورد که‌ من‌ خیر شما رامی‌خواهم‌. ومن‌ هم‌ خیال‌ نمی‌کردم‌ که‌ کسی‌ قسم‌ دروغ‌ به‌ خدابخورد!

عبدالحارث‌!

وقتی‌ حواء حامله‌ شد، ابلیس‌ نزد او آمد وگفت‌ اگر می‌خواهید که‌این‌کودک‌ بعد از تولد زنده‌ بماند نامش‌ را عبدالحارث‌(اسم‌ ابلیس‌حارث‌ بوده‌ است‌)بگذارید!و الاّ بعد از چند روز از دنیا می‌رود.

هنگامی‌ که‌ آدم‌(ع‌)آمد، حواء ماجرا را برای‌ او گفت‌. آدم‌(ع‌)گفت‌ حرف‌این‌ موجود خبیث‌ را قبول‌ نکن‌!

کتاب‌ ورسول‌ ابلیس‌!

رسول‌ خدا صلی‌ الله علیه‌ وآله‌ :ابلیس‌ به‌ خدا عرض‌ کرد که‌ حضرت‌آدم‌(ع‌) را به‌ زمین‌ بردی‌ وکتابها ورسولانی‌ برایشان‌ می‌فرستی‌، رسولان‌وپیامبران‌ آنها کیانند؟فرمود:رسولانشان‌، ملائکه‌ وپیامبران‌ هستندوکتابهایشان‌ تورات‌ وانجیل‌ وزبور وفرقان‌(قرآن‌)است‌. ابلیس‌ گفت‌ پس‌کتاب‌ من‌ چیست‌؟فرمود:کتاب‌ تو خال‌ و قرائت‌ توشعر ورسولانت‌کاهنان‌ وغذایت‌ آنچه‌ برآن‌ نام‌ خدا برده‌ نشود ونوشیدنیت‌شراب‌ و راستت‌ دروغ‌ وخانه‌ ات‌ حمام‌ و دامهایت‌ زنان‌ واذان‌ گویت‌نی‌ها و مسجدت‌ بازار است‌!

ناله‌های‌ ابلیس‌

روایت‌ شده‌ که‌ ابلیس‌ چهاربارناله‌ کرد:وقتی‌ که‌ از پیشگاه‌ خدا رانده‌شد. -هنگام‌ آمدنش‌ به‌ زمین‌ -وقت‌ بعثت‌ پیامبراسلام‌(ص‌)- هنگام‌نزول‌ قرآن‌. ودوبار هم‌ اظهار خوشحالی‌ نمود:روزی‌ که‌ آدم‌(ع‌)ازدرخت‌ ممنوعه‌ خوردوروزی‌ که‌ آدم‌(ع‌)از بهشت‌ رانده‌ شده‌ وبه‌ زمین‌هبوط‌ نمود!

قسم‌ شیطان‌

رسول‌ خدا صلّی‌ الله علیه‌ وآله‌ :وقتی‌ ابلیس‌ به‌ زمین‌ آمد، گفت‌:خدایا!به‌ عزت‌ وجلالت‌ سوگند!از آدمیان‌ جدا نمی‌شوم‌ تا زمانی‌ که‌بمیرد!

خداوند سبحان‌ فرمود:به‌ عزت‌ وجلالم‌ سوگند!مانع‌ توبه‌ بنده‌ام‌نمی‌شوم‌ بطوریکه‌ توبه‌ را غرغره‌ کند!-یعنی‌ هرزمان‌ بخواهد توبه‌ کندومحدودیتی‌ ندارد-

اگر ابلیس‌ می‌ دانست‌!

امام‌ صادق‌(ع‌):اگر ابلیس‌ از آنچه‌ خدا در آدم‌(ع‌)قرارداده‌ بود اطلاع‌داشت‌ بر آدم‌(ع‌)تکبر وفخرفروشی‌ نمی‌کرد!

هیچ‌ کس‌ معصیت‌ نمی‌کرد!

امام‌ زین‌ العابدین‌(ع‌):اگر شیطان‌ نبود که‌ آنان‌ را از طاعتت‌ دورکند، هیچ‌ کس‌ معصیت‌ تورا نمی‌نمود. واگر شیطان‌ باطل‌ را در صورت‌حق‌ نشان‌ نمی‌داد، هیچ‌ کس‌ از راه‌ درست‌ گمراه‌ نمی‌شد.

توبه‌

وقتی‌ آیه‌ «والذین‌ اذا فعلوا فاحشه‌ًاو ظلموا انفسهم‌ ذکروا اللهفاستغفروا لذنوبهم‌ و مَن‌ یغفر الذنوب‌ الاّ الله ولم‌ یُصرّوا علی‌’ مافعلوا وَ هُم‌ یعلمون‌.»«هرگاه‌ آنانکه‌ بخودشان‌ ظلم‌ کردند ومعصیت‌نمودند، خواستند توبه‌ کنند باید استغفار کرده‌ وبدانند که‌ غیر خدا کسی‌نمی‌تواند گناه‌ آنان‌ را بیامرزد ونباید آگاهانه‌ برانجام‌ گناه‌ اصرار کنند»نازل‌شد، شیطان‌ صدائی‌ کرد تا تمام‌ شیاطین‌ دورش‌ جمع‌ شدند پس‌ به‌ آنهاگفت‌ این‌ آیه‌ نازل‌ شده‌ است‌. چه‌ کسی‌ عهده‌ دار خنثی‌ کردن‌ آن‌ برمی‌آید؟یکی‌ گفت‌ من‌ . ابلیس‌ پرسید چگونه‌؟گفت‌ از راه‌ فلان‌عمل‌!ابلیس‌ گفت‌ تو نمی‌توانی‌ . دومی‌ بلند شد ومثل‌ اولی‌ پیشنهادی‌داد که‌ ابلیس‌ آن‌ را رد کرد. وسواس‌ خنّاس‌ بلند شد وگفت‌ من‌ از راه‌وعده‌ دادن‌ وآرزوهای‌ طولانی‌ گول‌ می‌زنم‌ تا گناه‌ کنند وبعد توبه‌ را از یادآنها می‌برم‌. ابلیس‌ اورا تصدیق‌ کرد وبرای‌ این‌ مأموریت‌ تا روز قیامت‌اوراانتخاب‌ کرد.

ابلیس‌ از فرشتگان‌ نبود

امام‌ جعفر صادق‌(ع‌):ابلیس‌ از فرشتگان‌ نبود بلکه‌ از جن‌ بود و باملائکه‌ بود وفرشتگان‌ خیال‌ می‌کردند از آنهاست‌. ولی‌ خدا می‌دانست‌که‌ از آنها نیست‌ تا زمانی‌ که‌ فرشتگان‌ امر به‌ سجده‌ بر آدم‌(ع‌)شدند آنگاه‌معلوم‌ شد که‌ ابلیس‌ جزو جن‌ بوده‌ است‌.

تصدیق‌ کلام‌ ابلیس‌

امام‌ صادق‌(ع‌):وقتی‌ آیه‌«ولقد صدّق‌ ابلیس‌ ظنّه‌ فاتّبعوه‌ الاّفریقاً من‌ المؤمنین‌»یعنی‌ او گمان‌ ابلیس‌ را تأیید کرد وغیر از مؤمنین‌بقیه‌ از ابلیس‌ تبعیت‌ نمودند. نازل‌ شد. ابلیس‌ فریادی‌ کشید تا شیاطین‌دورش‌ جمع‌ شدند. آنها از او پرسیدند ای‌ مولای‌ ما!چه‌ شده‌است‌؟گفت‌ وای‌ برشما!قسم‌ به‌ خدا!خدا کلام‌ مرا در قرآن‌ آورد . بعددستش‌ را بطرف‌ آسمان‌ بلند کرد و گفت‌ به‌ عزت‌ وجلالت‌ سوگند!که‌ آن‌گروه‌ باقی‌ مانده‌ را هم‌ به‌ بقیه‌ ملحق‌ می‌نمایم‌!رسول‌ خدا صلی‌ الله علیه‌وآله‌ فرمود:بسم‌ الله الرحمن‌ الرحیم‌. اِن‌َّ عبادی‌ لیس‌ لک‌ علیهم‌سلطان‌ٌخدا فرموده‌ است‌ که‌ توا ابلیس‌!بر بندگانم‌ تسلطی‌ نداری‌.

چرا خدا به‌ ابلیس‌ مهلت‌ داد؟

روایت‌ شده‌ که‌ بخاطر اینکه‌ ابلیس‌ دورکعت‌ نماز خوانده‌ بود که‌چهارهزارسال‌ طول‌ کشید، خدا خواهش‌ اورا برای‌ مهلت‌ دادن‌ قبول‌نمود.

دشمن‌ مخفی‌

امیرالمؤمنین‌(ع‌):بپرهیزید از دشمنی‌ که‌ بطور مخفی‌ در سینه‌ها راه‌یافته‌ ودرگوشها نجوا می‌نماید.

شش‌ هزارسال‌ عبادت‌!

امیرالمؤمنین‌ علی‌(ع‌)فرمود:شیطان‌ شش‌ هزارسال‌ عبادت‌ کرد که‌معلوم‌ نیست‌ به‌ سالهای‌ دنیوی‌ بوده‌ یا اخروی‌ که‌ هرسالش‌ معادل‌هزارسال‌ دنیا است‌. -یعنی‌ شیطان‌ یک‌ سجده‌ اش‌ هزاران‌ سال‌ طول‌می‌کشیده‌آنوقت‌ بعضی‌ افراد تحمل‌ یک‌ ذکر را هم‌ ندارند.-ولی‌ غرور

با عث‌ شد که‌ بر آدم‌(ع‌)سجده‌ نکند واز مقامش‌ اخراج‌ گردد.

اگر مرا عفو کنی‌…

امام‌ جعفر صادق‌(ع‌):وقتی‌ خدا دستور سجده‌ بر آدم‌(ع‌)راداد، ابلیس‌ گفت‌ خدایا!اگر مرا از این‌ کار معاف‌ کنی‌، برایت‌ عبادتی‌ کنم‌که‌ تاکنون‌ کسی‌ همچو عبادتی‌ نکرده‌ باشد!خدا فرمود:من‌ دوست‌ دارم‌آنطور که‌ خود می‌خواهم‌ اطاعت‌ شوم‌!

شیطان‌ را دشمن‌ بگیر!

رسول‌ خدا صلی‌ الله علیه‌ وآله‌ به‌ ابن‌ مسعود نصیحت‌ کرد که‌:ای‌ پسرمسعود!شیطان‌ را دشمن‌ خود بگیر که‌ خدا می‌فرماید:اِن‌َّ الشیطان‌ لکُم‌عدُوٌ فَاتخّذوه‌ عدواًشیطان‌ دشمن‌ شماست‌!پس‌ با او دشمنی‌کنید.

با ابلیس‌ سر کوه‌

حاج‌ امام‌ قلی‌ نخجوانی‌ که‌ دراخلاقیات‌ ومعارف‌ الهیه‌، مراتب‌استکمال‌ را طی‌ می‌ کرد، گوید:پس‌ از آنکه‌ به‌ سن‌ّ کهولت‌ وپیری‌رسیدم‌، شیطان‌ را دیدم‌ که‌ هردوی‌ ما، بالای‌ کوهی‌ ایستاده‌ ایم‌!من‌ دست‌خودرا بر مُحاسن‌ خود گذارده‌ وبه‌ او گفتم‌:مرا سن‌ّ پیری‌ وکهولت‌ فرارسیده‌، اگر ممکن‌ است‌ از من‌ درگذر!شیطان‌ گفت‌:این‌ طرف‌ را نگاه‌کن‌!وقتی‌ نظر کردم‌، دره‌ّ بسیار عمیقی‌ را دیدم‌ که‌ از شدّت‌ خوف‌وهراس‌، عقل‌ انسان‌ مبهوت‌ می‌ ماند!شیطان‌ گفت‌:در دل‌ من‌، رحم‌ومرّوت‌ ومهر قرار نگرفته‌ است‌. اگر چنگال‌ من‌ بر تو بند گردد، جای‌ِ تو درتَه‌ِ این‌ درّه‌ خواهد بود که‌ تماشا می‌ کنی‌!

۲ – توطئه‌های‌ شیطان‌ علیه‌ آدمی‌

ابلیس‌ اولین‌ کسی‌ بود که‌:

نوحه‌(در عزای‌ مرده‌ به‌ باطل‌ سخن‌ گفتن‌) بر مرده‌ را ایجاد کرد!

غنا وساز وآواز کرد!

اولین‌ کسی‌ که‌ عمل‌ لواط‌ را انجام‌ داد!

حدا (که‌ ترانه‌ مخصوص‌ شتربان‌ هاست‌) انجام‌ داد!

اولین‌ کسی‌ که‌ قیاس‌ کرد!«گفت‌ من‌ از آتش‌ هستم‌ وآدم‌(ع‌)از خاک‌ وآتش‌ از خاک‌ بهتر است‌»

اولین‌ کسی‌ که‌ آتش‌ پرستی‌ را بنیان‌ نهاد!

اولین‌ کسی‌ که‌ بت‌ پرستی‌ را ایجاد کرد!

اولین‌ کسیکه‌ کفر ورزید وکفر را ایجاد نمود!

اولین‌ کسی‌ که‌ دروغ‌ گفت‌ وقسم‌ دروغ‌ به‌ خدا خورد.

اولین‌ کسی‌ که‌ باخود لواط‌ کرد!

و…

شریک‌ همه‌ جنایات‌!

روزی‌ یکی‌ از شیعیان‌ موفق‌ به‌ دیدار ابلیس‌ شد وابلیس‌ گفت‌:

منم‌ قاتل‌ هابیل‌!منم‌ کشنده‌ ناقه‌ صالح‌!منم‌ بپا کننده‌ آتش‌ ابراهیم‌!منم‌ پی‌گیر قتل‌ یحیی‌!منم‌ جمع‌ کننده‌ ساحرین‌ فرعون‌ علیه‌ موسی‌!منم‌ درست‌کننده‌ گوساله‌ سامری‌!منم‌ کشنده‌ زکریا!حرکت‌ دهنده‌ ابرهه‌ برای‌ خراب‌کردن‌کعبه‌! منم‌ تحریک‌ کننده‌ مشرکین‌ برای‌ قتل‌ پیامبر!منم‌ ایجادکننده‌حسد در دل‌ منافقین‌ در روز سقیفه‌!منم‌ صاحب‌ هودج‌ شتر در جنگ‌جمل‌!منم‌ ایستاده‌ دربین‌ دوصف‌ در جنگ‌ صفین‌!منم‌ رهبر منافقین‌!منم‌هلاک‌ کننده‌ اولین‌ و گمراه‌ کننده‌ آخرین‌ وشیخ‌ ناکثین‌ ورکن‌ قاسطین‌وظل‌ مارقین‌….!

فساد در دنیا

با تلاشهای‌ ابلیس‌ویارانش‌، متأسفانه‌ در عصر ما فساد همه‌ جای‌ دنیارا فرا گرفته‌ است‌ وآثار زیانبار این‌ فساد، میلیونها انسان‌ را بدبخت‌ نموده‌واز خدا دور نموده‌ است‌. با اختراعات‌ جدید وبا بوجود آمدن‌ عصرارتباطات‌ وفن‌ آوریهای‌ جدید در این‌ زمینه‌، روزانه‌ هزاران‌ انسان‌مخصوصا جوانان‌ با فساد وفحشاء آشنا شده‌ واز معنویات‌ فاصله‌می‌گیرند. وجود میلیونها سی‌ دی‌ مبتذل‌ وهزاران‌ سایت‌ اینترنتی‌وهزاران‌ شرکت‌ ومؤسسات‌ فحشاء در دنیا، مسئله‌ تربیت‌ سالم‌نوجوانان‌ وجوانان‌ را با خطر مواجه‌ کرده‌ وطبق‌ آمارها فرزندان‌ نامشروع‌وکودکان‌ بی‌ پدر!ومرضهای‌ عجیب‌ وغریب‌ ومتلاشی‌ شدن‌ کانونهای‌خانواده‌ وبی‌ هویت‌ شدن‌ انسانها ومعبود قرار گرفتن‌ شهوات‌ جنسی‌ روبه‌ فزونی‌ است‌ وهمه‌ اینها از دستاوردهای‌ جنگ‌ ابلیس‌ با انسانها درعصر حاضر است‌. که‌ به‌ چند نمونه‌ از فسادهایی‌ که‌ ابلیس‌ بوجود آورده‌اشاره‌ می‌شود:

باخود لواط‌ کرد!

رسول‌ خدا صلی‌ الله علیه‌ وآله‌ :ابلیس‌ در حالی‌ که‌ همسری‌ نداشت‌به‌ کره‌ زمین‌ آمد واولین‌ کسی‌ بود که‌ باخود لواط‌ نمود. وفرزندانش‌ ازخودش‌ است‌.

جای‌ پای‌ ابلیس‌ در آمریکا!

«نیوت‌ گنگریچ‌ ، رئیس‌ اسبق‌ مجلس‌ نمایندگان‌ امریکا:

ایالات‌ متحده‌ باید جهان‌ را رهبری‌ کند…اما با کشوری‌ که‌ در آن‌دوازده‌ ساله‌ها باردار می‌شوند، پانزده‌ ساله‌ها همدیگر رامی‌کُشند، هفده‌ ساله‌ها به‌ ایدز مبتلا می‌شوند و هجده‌ ساله‌هادیپلم‌ می‌گیرند بدون‌ اینکه‌ بتوانند بخوانند و بنویسند، هیچ‌کس‌ را نمی‌شود رهبری‌ کرد!»

«هرساله‌ ۳۵۰هزار دختر نوجوان‌ امریکایی‌ در سنین‌ بین‌ پانزده‌ تانوزده‌ سال‌ دوره‌ دبیرستان‌ به‌ سبب‌ ارتباط‌های‌ نامشروع‌ فرزندان‌ غیرقانونی‌ به‌ دنیا می‌آورند و این‌ آمار در دهه‌های‌ اخیر سال‌ به‌ سال‌ در حال‌افزایش‌ است‌.»

جان‌ نکد، نویسنده‌ وتحلیل‌ گر غربی‌:

«انتشار ایدز در ایالات‌ متحده‌ و اروپا و سایر نقاط‌ جهان‌ خطر جدی‌در روابط‌ این‌ جوامع‌ بوجود آورده‌ است‌. هزاران‌ نفر و از جمله‌شخصیت‌های‌ معروفی‌ نظیر«روک‌ هادسون‌»هنرپیشه‌ آمریکایی‌ به‌ این‌بیماری‌ دچار شده‌اند. اکنون‌ شانزده‌ میلیون‌ نفر در سنین‌ مختلف‌ درکشورهای‌ اروپایی‌ و آمریکا حامل‌ ویروس‌ ایدز هستند…هراس‌ ازمواجهه‌ با این‌ هیولای‌ خزنده‌ به‌ استودیوهای‌ هالیوود نیز کشانده‌ شده‌است‌. آن‌ جا که‌ پس‌ از ابتلای‌ برخی‌ هنرمندان‌ نامی‌، تمامی‌ هنرپیشه‌های‌زن‌ ومرد ملزم‌ به‌ ارائه‌ گواهی‌ نامه‌ عدم‌ ابتلا به‌ ویروس‌ ایدز هستند!»

«در فاصله‌ سال‌ ۱۹۸۵ تاکنون‌ ایدز قربانیان‌ زیادی‌ از هالیوود گرفته‌است‌.

جون‌ کالینز، بازیگر سینما گفته‌ است‌ که‌:ایدز مکافات‌ گناهان‌ هالیووداست‌.

مرگ‌ هادسن‌ در اکتبر ۱۹۸۵ همچون‌ زلزله‌ موجی‌ از وحشت‌ وحیرت‌ در قشرهای‌ لوکس‌ هالیوود برانگیخت‌. ادآلستر رئیس‌ اتحادیه‌بازیگران‌ سینما، که‌ شصت‌ هزار بازیگر را زیر پوشش‌ خود دارد، پیشنهادکرد که‌ در گام‌ اول‌ صحنه‌های‌ بوسه‌ از کلیه‌ فیلم‌ نامه‌ها حذف‌ شود!…

در سال‌ ۱۹۹۱ فقط‌ آمار رسمی‌ حاکی‌ از ۶۷مرگ‌ در هالیوود بر اثر ابتلای‌به‌ ایدز بوده‌ است‌.»

سقط‌ جنین‌

«سالانه‌ بیش‌ از جهارصدهزار مورد سقط‌ جنین‌ در زنان‌ زیر بیست‌سال‌ رخ‌ می‌دهد که‌ اکثراً در دختران‌ ازدواج‌ نکرده‌ امریکایی‌ است‌و۷۰% این‌ دختران‌ حملات‌ جنسی‌ افراد وگروههای‌ مستهجن‌ و هرزه‌ راتجربه‌ می‌کنند!»

«بر اساس‌ آمار ارائه‌ شده‌ در ایالات‌ متحده‌ امریکا یک‌ میلیون‌نوجوان‌ در دوران‌ بلوغ‌ از منزل‌ فرار می‌کنند که‌ ۳/۲فرار افراد مؤنث‌ناشی‌ از آزارهای‌ جنسی‌ در محیط‌ خانواده‌ می‌باشد.»

«در شهر نیویورک‌ فردی‌ که‌ یک‌ کلینیک‌ روان‌شناسی‌ خصوصی‌تأسیس‌ کرده‌ بود ودر آن‌ یکصد کودک‌ را تحت‌ نظارت‌ و مراقبت‌ داشت‌پس‌ از آنکه‌ متهم‌ شد که‌ تمامی‌ یکصد کودک‌ را مورد تجاوز قرار داده‌است‌ به‌ اسرائیل‌ گریخت‌ که‌ متأسفانه‌ یک‌ سوم‌ این‌ کودکان‌، آلوده‌ به‌ایدز شدند…!»

خودکشی‌!

«بر اساس‌ گزارش‌های‌ منتشره‌ در ایالات‌ متحده‌ آمریکا در هر شش‌ساعت‌ یک‌ نفر زیر نوزده‌ سال‌ به‌ وسیله‌ سلاح‌ گرم‌ دست‌ به‌ خودکشی‌می‌زند. در سال‌ ۱۹۹۰، ۱۴۴۷نفر بین‌ سنین‌ ده‌ الی‌ نوزده‌ سال‌ به‌ وسیله‌سلاح‌ گرم‌ خودکشی‌ کرده‌اند.»

«بر اساس‌ آمار موجود، خودکشی‌ دومین‌ علت‌ مرگ‌ ومیر در بین‌جوانان‌ ۱۵-۲۴ ساله‌ در ایالات‌ متحده‌ می‌باشد.»

دکتر ردفیلد جیمیسون‌ استاد روان‌ پزشکی‌ دانشگاه‌«جانزهاپکینز»در همین‌ باره‌ گفت‌:سالانه‌ حدود سی‌ هزار آمریکایی‌ خودکشی‌و ۷۵۰ هزارنفر دیگر هم‌ اقدام‌ به‌ خودکشی‌ می‌کنند ولی‌ نمی‌میرند. ازهر پنج‌ نوجوان‌ آمریکایی‌ طی‌ یک‌ سال‌ گذشته‌ یک‌ نفر خودکشی‌ کرده‌ یاجداً قصد آن‌ را داشته‌ است‌.»

«آمار تکان‌ دهنده‌ موجود حاکی‌ از آن‌ است‌ که‌ در این‌ کشور بین‌سال‌های‌ ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۰ میزان‌ خودکشی‌ در میان‌ گروه‌ سنی‌ ۱۵- ۲۰ساله‌ ۵۰% افزایش‌ یافته‌ است‌.»

«الوین‌ تافلر، نویسنده‌ ونظریه پردازِ معروف‌ امریکایی‌:

در سراسر کشورهای‌ مرفه‌ فریاد عجز و لابه‌های‌ آشنا به‌ گوش‌می‌رسد. میزان‌ خودکشی‌ نواجوانان‌ رو به‌ افزایش‌ است‌. الکلیسم‌ بیدادمی‌کند. افسردگی‌ روانی‌ همه‌ گیر شده‌ است‌، بربریت‌ و جنایت‌ مُد روزگردیده‌ است‌!

در ایالات‌ متحده‌ اتاق‌های‌ اورژانس‌ بیمارستان‌ها مملوّ از معتادان‌ به‌ماری‌ جُوانا و دیوانه‌های‌ سرعت‌ و دسته‌های‌ اراذل‌ واوباش‌ و معتادان‌به‌ کوکائین‌ و هرویین‌ و بالاخره‌ افرادی‌ که‌ گرفتار بحران‌ شدید عصبی‌شده‌اند.

مددکاری‌ اجتماعی‌ و بهداشت‌ روانی‌ در همه‌ جا به‌ سرعت‌ رو به‌گسترش‌ گذاشته‌ است‌، در واشنگتن‌ یک‌ کمیسیون‌ بهداشت‌ روانی‌وابسته‌ به‌ دفتر ریاست‌ جمهوری‌ اعلام‌ می‌دارد که‌ به‌ طور کامل‌شهروندان‌ ایالات‌ متحده‌ از نوعی‌ فشار عصبی‌ رنج‌ می‌برند. و روان‌شناسی‌ از مؤسسه‌ ملی‌ بهداشت‌ روانی‌ ادعا می‌کند که‌ تقریبا هیچ‌خانواده‌ای‌ بدون‌ نوعی‌ ناهنجاری‌ روانی‌ وجود ندارد و اعلام‌ می‌کندروان‌ پریشی‌ ، جامعه‌ آمریکا را که‌ آشفته‌ و پریشان‌ و متفرق‌ ونگران‌ آینده‌است‌، فرا گرفته‌ است‌!»

تافلر می‌افزاید:زندگی‌ روزمره‌ واقعاً به‌ طرز افتضاح‌آمیزی‌ کیفیت‌خود را از دست‌ داده‌ است‌ و اعصاب‌ همه‌ خورد وداغان‌ است‌، دست‌به‌ یقه‌ شدن‌ وتیراندازی‌ در مترو یا صفهای‌ بنزین‌ نشانگر این‌ واقعیت‌است‌ که‌ کنترل‌ اعصاب‌ از دست‌ افراد خارج‌ شده‌ است‌، میلیون‌ها نفر ازمردم‌ به‌ آخرین‌ حد از ظرفیتشان‌ رسیده‌اند.

خشونت‌

«در شیکاگو مسن‌ ترها بعد از تاریک‌ شدن‌ هوا از قدم‌ زدن‌ در خیابان‌ها وحشت‌ دارند. در مدارس‌ و ایستگاه‌های‌ قطار زیرزمینی‌ نیویورک‌خشونت‌ غوغا می‌کند.

در کالیفرنیا مجله‌ای‌ برای‌ خوانندگان‌ خود به‌ اصطلاح‌ دفترچه‌راهنمای‌ عملی‌ در مورد استفاده‌ از سلاح‌های‌ دستی‌ و دوره‌های‌تیراندازی‌ و سگ‌های‌ محافظ‌ تعلیم‌ دیده‌، دزدگیر وابزار ایمنی‌ برای‌استفاده‌ شخصی‌ دوره‌های‌ دفاع‌ از خود و نظام‌های‌ ایمنی‌ کامپیوتری‌ارائه‌ می‌کند.

«در سه‌ دهه‌ گذشته‌ هشتاد میلیون‌ نفر به‌ جمعیت‌ آمریکا اضافه‌ شده‌است‌ که‌ ۲۰% این‌ عده‌ را مهاجرین‌ جدید ازآسیاو آمریکای‌ لاتین‌ وآفریقا تشکیل‌ می‌دهند:

در این‌ مدت‌، در بین‌ جمعیت‌ قریب‌ به‌ سیصد میلیونی‌آمریکا، جنایت‌ چهاربرابر شده‌ است‌، خشونت‌ بین‌ طبقات‌ مختلف‌ و افراد ده‌برابر بالا رفته‌ است‌ و نسبت‌ طلاق‌ در خانواده‌ها از ۳۰%به‌ ۷۰% افزایش‌یافته‌ و تعداد کودکان‌ نامشروع‌ دوازده‌ برابر شده‌ است‌.

تجارت‌ مواد مخدر در بین‌ جوانان‌ آمریکایی‌ مرسوم‌ شده‌است‌. وامنیت‌ داخلی‌ در آمریکا حتی‌ در مدارس‌ ابتدایی‌ و متوسطه‌ به‌وضع‌ بحرانی‌ رسیده‌ است‌.

عده‌ زندانیان‌ در این‌ سه‌ دهه‌ از یکصدهزارنفر به‌ بیش‌ از یک‌ میلیون‌نفر تجاوز کرده‌ است‌ و در یک‌ آمار جدید ۷۰% از مردان‌ آمریکایی‌ اظهارکرده‌اند که‌ به‌ همسران‌ خود وفادار نبوده‌اند.

«کشیش‌ یرس‌ ریتر می‌گوید:در امریکا بالغ‌ بر پانصدهزار نوجوان‌ زیرهفده‌ سال‌ اختصاصاً به‌ کار فحشا اشتغال‌ دارند.»

تجاوز و هتک‌ حرکت‌ زنان‌

نیویورک‌ تایمز:

«تفریح‌ آمریکاییان‌ شکل‌ زشت‌ وشرم‌ آوری‌ پیدا کرده‌ است‌. فیلم‌ها وترانه‌ها، آوازها و نمایش‌ها به‌ جای‌ اینکه‌ الهام‌ بخش‌ و پیام‌ آورباشند، هراس‌ آور و زننده‌ شده‌اند.

تجاوز جنسی‌، استعمال‌ دخانیات‌، مواد مخدر، شیطان‌ پرستی‌، خشونت‌ وهرزگی‌ و بی‌ بند وباری‌ در شهرهای‌ مختلف‌ آمریکا اوج‌ گرفته‌است‌.

شهرهایی‌ چون‌ واشنگتن‌، نیویورک‌، شیکاگو، بوستون‌، لس‌آنجلس‌، سانفرانسیسکو و چند شهر دیگر به‌ عنوان‌ مناطق‌ خطرناک‌ قلمدادشده‌اند، زیرا هیچ‌ گونه‌ تأمین‌ جانی‌ و ناموسی‌ برای‌ زنان‌ وجودندارد.»

نشریه‌ آمریکایی‌ ریدرز دایجست‌:

ویلسون‌ ، پزشک‌ آمریکایی‌:

«در ایالات‌ متحده‌ از هر دوزن‌ یکی‌ در طول‌ زندگی‌ در معرض‌ تهدیدو تجاوز گروهی‌ بوده‌ که‌ همراه‌ با مصرف‌ الکل‌ و مواد مخدرمی‌باشد.»

نیویورک‌ تایمز:

«کارآگاهان‌ شخصی‌ بوش‌ هم‌ قادر به‌ مهار جنایات‌ وتعرض‌ به‌خانم‌های‌ جوان‌ ودختران‌ نیستند!و تنها رفتن‌ به‌ بیرون‌ از خانه‌ از ساعت‌هشت‌ شب‌ برای‌ زنان‌ ودختران‌ ۱۰۰%مخاطره‌ آمیز است‌.»

مارلین‌ فرانچ‌، نویسنده‌:

«یک‌ مرد آمریکایی‌ در هر دوازده‌ ثانیه‌ زنش‌ را کتک‌ می‌زند و هر روزچهار تا از این‌ ضرب‌ وجرح‌ها موجب‌ فوت‌ زن‌ می‌گردد!طبق‌ بررسی‌های‌ِ اف‌ بی‌ آی‌، تعداد تجاوزات‌ به‌ زنان‌ افزایش‌ داشته‌ است‌. هرساله‌حدود دومیلیون‌ و نیم‌ زن‌ مورد حمله‌-تجاوز-و سرقت‌ قرار گرفته‌ که‌یک‌ چهارم‌ این‌ جنایت‌ها توسط‌ افراد فامیل‌ یا دوستان‌ صورت‌می‌گیرد.»

– ۲ –

ابلیس‌ وتلاشهای‌ او

ابلیس‌ از زمان‌ تولد کودک‌ تا زمان‌ مردنش‌ برای‌ منحرف‌ کردن‌ انسان‌تلاش‌ می‌کند واز همه‌ فرصتها استفاده‌ می‌کند :

وسوسه‌ ابلیس‌ در هنگام‌ مرگ‌ انسان‌

امام‌ صادق‌(ع‌):ابلیس‌ در موقع‌ مردن‌ انسان‌ شیطانی‌ را می‌فرستد تااورا به‌ کفر امر نماید و در دینش‌ شک‌ ایجاد کند.اگر انسان‌ مؤمن‌ باشدشیطان‌ موفق‌ نمی‌شود پس‌ در حال‌ احتضار به‌ آنها شهادتین‌ را تلقین‌کنید.

وسوسه‌ شیطان‌ موقع‌ مرگ‌ مؤمن‌

امام‌ صادق‌(ع‌)فرمود:هنگام‌ مرگ‌ یکنفر شیعه‌، شیطان‌ از راست‌وچپ‌ او می‌ آید، تااورا منحرف‌ کند!ولی‌ خداوندمانع‌ می‌ شود!همانطورکه‌ در آیه‌۳سوره‌ابراهیم‌ فرمود:خداوند، اهل‌ ایمان‌ را در دنیا وآخرت‌، ثابت‌ قدم‌ وثابت‌ اعتقاد، نگه‌ می‌ دارد!

نشکن‌ نمی‌گم‌!

گویند شخصی‌ در حال‌ احتضار بود.بستگان‌ او به‌ او گفتند بگولااله‌الاّ الله محمّد رسول‌ الله تلقین‌ کنند ولی‌ او می‌گفت‌ نشکن‌نمی‌گم‌!ومرتب‌ این‌ حرف‌ را تکرار می‌نمود.تا اینکه‌ بیهوش‌ شد .وقتی‌بهوش‌ آمد باز به‌ او گفتند بگو لااله‌ الاّ الله محمّد رسول‌ الله اوگفت‌.سؤال‌ کردند پس‌ چرا مرتب‌ می‌گفتی‌ نشکن‌ نمی‌گم‌؟گفت‌ ساعتی‌عتیقه‌ دارم‌ که‌ خیلی‌ مورد علاقه‌ من‌ است‌.وقتی‌ شما به‌ من‌ تلقین‌می‌کردید، شیطان‌ آن‌ را در دست‌ گرفته‌ بود و می‌گفت‌ اگر بگویی‌ آن‌ رامی‌شکنم‌!و من‌ می‌گفتم‌ نشکن‌ نمی‌گم‌!

ابلیس‌ برسرش‌ می‌زند!

رسول‌ خدا(ص‌):وقتی‌ خدا از بنده‌ ای‌ راضی‌ باشد- واجلش‌ برسد- خدا می‌فرماید:ای‌ عزرائیل‌!نزد بنده‌ام‌ برو وروحش‌ را بیاور!عمل‌ اوبس‌ است‌ ومن‌ اورا همانطور که‌ دوست‌ داشتم‌ یافتم‌.

عزرائیل‌ با پانصد ملک‌ در حالی‌ که‌ همراهشان‌ ریحان‌ وزعفران‌ است‌نازل‌ می‌شوند وهرکدام‌ به‌ او بشارتی‌ جداگانه‌ می‌دهند. وهنگام‌ خروج‌روحش‌ دوصف‌ از ملائکه‌ تشکیل‌ می‌شود.وقتی‌ ابلیس‌ این‌ صحنه‌ رامی‌بیند، دستش‌ را بر سرش‌ گذاشته‌، ناله‌ می‌کند.شیاطین‌ می‌گویند:ای‌ارباب‌ ما!چه‌ شده‌ است‌؟گوید:آیانمی‌ بینید خداوند چقدر عزّت‌ به‌ این‌شخص‌ داده‌ است‌؟شما کجا بودید؟آنها می‌گویند ما تلاش‌ کردیم‌ که‌ اوراگمراه‌ سازیم‌ ولی‌ نتوانستیم‌!

یاد دادن‌ قتل‌ نفس‌!

گویند که‌ وقتی‌ قابیل‌ تصمیم‌ به‌ کشتن‌ برادرش‌ را گرفت‌ نمی‌دانست‌ چگونه‌ این‌ کار رابکند. ابلیس‌ پرنده‌ای‌ را گرفت‌ وبا سنگ‌ اورا کشت‌واینگونه‌ به‌ قابیل‌ آموزش‌ داد تا برادرش‌ را بکشد!

اولین‌ لهو ولعب‌!

وقتی‌ آدم‌(ع‌) از دنیا رفت‌ ابلیس‌ وقابیل‌ به‌ لهو ولعب‌ پرداختند وآدم‌(ع‌) را شماتت‌ می‌کردند. لذا عمل‌ این‌ دو منشأهرآنچه‌ که‌ مردم‌ ازآلات‌ لهو لعب‌ لذت‌ می‌برند شد.

وقتی‌ نمرودیان‌ می‌خواستند ابراهیم‌(ع‌) را در آتش‌ بیاندازند ونمی‌دانستند با چه‌ وسیله‌ای‌ این‌ کار را بکنند، ابلیس‌ طریقه‌ درست‌ کردن ‌منجنیق‌ را به‌ آنان‌ نشان‌ داد!

گوساله‌ پرستی‌!

وقتی‌ موسی‌(ع‌)به‌ کوه‌ طور رفت‌ ابلیس‌ نزد مردم‌ آمد و گفت‌ که ‌موسی‌(ع‌) فرار کرده‌ است‌ و هرگز نزد شما بر نمی‌گردد!سپس‌ گوساله‌پرستی‌ را با کمک‌ سامری‌ به‌ آنان‌ تعلیم‌ کرد!

بت‌ پرستی‌

در روایت‌ است‌ که‌ قبل‌ از نوح‌(ع‌)عده‌ای‌ از مردم‌ مؤمن‌ بودند وقتی‌مردند بقیه‌ مردم‌ در فراق‌ آنها ناراحت‌ بودند. ابلیس‌ به‌ آنها گفت‌ برای‌اینکه‌ بیاد آنها باشید مجسمه‌ آنهارا درست‌ کنید!اینها به‌ این‌ دستور عمل‌کردند. قرن‌ بعدی‌ آمد وابلیس‌ نزد مردم‌ رفت‌ وگفت‌ این‌ مجسمه‌هاخدایان‌ پدران‌ شما بودند شما هم‌ اینها را بپرستید!عده‌ زیادی‌ از مردم‌ به‌این‌ صورت‌ بت‌ پرست‌ شدند تا اینکه‌ نوح‌(ع‌)بر آنها نفرین‌ کرد وخداآنان‌ را هلاک‌ نمود.

قوم‌ لوط‌!

امام‌ باقر(ع‌): قوم‌ لوط‌ بهترین‌ قوم‌ بودند. امّا ابلیس‌ سراغ‌ آنها رفت‌. خصلت‌ آنها این‌ بود که‌ همه‌ مردها برای‌ کارهایشان‌ از محل‌ خارج ‌می‌شدند و زنها در محل‌ باقی‌ می‌ماندند. ابلیس‌ خود را بصورت‌نوجوانی‌ درآورد وکشت‌ وکشاورزی‌ آنان‌ را خراب‌ می‌کرد تا اینکه‌ او را دستگیر کردند و قرار شد که‌ فردا او را مجازات‌ نمایند. شب‌ او را نزد یکی ‌از خودشان‌ گذاشتند. موقع‌ خواب‌ نوجوان‌ -ابلیس‌-شروع‌ به‌ گریه‌ کرد. میزبان‌ علت‌ گریه‌اش‌ را پرسید. اوگفت‌ من‌ شبها وقتی‌ می‌خوابیدم ‌روی‌ سینه‌ پدرم‌ می‌خوابیدم‌! میزبان‌ هم‌ اورا روی‌ سینه‌ خود خواباند وابلیس‌ آن‌ شب‌ کاری‌ کرد که‌ میزبان‌ با او لواط‌ نمود . فردا میزبان‌ قضیه‌ رابرای‌ مردها تعریف‌ کرد وآنها هم‌ به‌ لواط‌ راغب‌ شدند واین‌ چنین‌ بود که‌هم‌ جنس‌ بازی‌ میان‌ مردها رسم‌ شد. ابلیس‌ سپس‌ سراغ‌ زنها رفت‌ واین‌عمل‌ ننگین‌ وخلاف‌ فطرت‌ را بین‌ آنها رسم‌ نمود. تا اینکه‌ عذاب‌ الهی ‌آنان‌ را فرا گرفت‌.

تشویق‌ نمرود

نمرود دستور داد دیواره‌ای‌ در دامنه‌ کوه‌ درست‌ کردند وبمدت‌یکماه‌ هیزم‌ آورده‌ ودر آن‌ قرار دادند تا پرشد. بعد گفتند چگونه‌ ابراهیم‌(ع‌) رادر آتش‌ بیاندازیم‌؟شیطان‌ بصورت‌ آدمی‌ ظاهر شد وگفت‌ منجنیق‌بسازید!تا آن‌ زمان‌ منجنیق‌ نساخته‌ بودند وشیطان‌ هنگامیکه‌ به‌ آسمانهاراه‌ داشت‌ از جهنم‌ دیدار کرده‌ ودیده‌ بود جهنمیان‌ را با منجنیق‌ درون‌آتش‌ می‌اندازند، یاد گرفته‌ بود. لذا به‌ آنها یاد داد که‌ چگونه‌ این‌ وسیله‌ رابسازند. چهارصد نفر آمدند وهردونفر یک‌ طناب‌ را گرفتند و ابراهیم‌ (ع‌)را بالا بردند. جبرئیل‌ آمد وگفت‌ ای‌ ابراهیم‌!هیچ‌ احتیاجی‌ نداری‌؟گفت‌دارم‌ اما نه‌ بتو. گفت‌ به‌ که‌ داری‌؟گفت‌ او از همه‌ بهتر به‌ حال‌ من‌ آگاه‌است‌. بعد از آن‌ از طرف‌ خدا ندا آمد:«یانار کونی‌ برداً وسلاماً علی‌’ابراهیم‌»ابن‌ عباس‌ گفت‌ اگر خدا نمی‌فرمود سلاماً آتش‌ چنان‌ سرد می‌شد که‌ ابراهیم‌ (ع‌)از سرما هلاک‌ می‌گردید. پس‌ به‌ فرشتگان‌ امر نمودتا بازوی‌ ابراهیم‌ (ع‌) را گرفتند وآهسته‌ در میان‌ آتش‌ قرار دادند و در میان ‌آتش‌، چشمه‌های‌ آب‌ آفرید.

نمرود مطیع‌ شیطان‌

از طرف‌ خدا ندا رسید که‌ای‌ ابراهیم‌!به‌ بابل‌ برو و نمرود را به‌خداپرستی‌ دعوت‌ نما. حضرت‌ به‌ بابل‌ که‌ کوفه‌ امروزی‌ است‌، نزد نمرودرفت‌ واورا به‌ خداپرستی‌ دعوت‌ نمود. نمرود گفت‌ ای‌ ابراهیم‌!مرابخدای‌ تو احتیاجی‌ نیست‌. من‌ می‌خواهم‌ پادشاهی‌ را از خدای‌ توبگیرم‌ واورا هلاک‌ نمایم‌!!این‌ بود که‌ دستور داد تا اطاقکی‌ به‌ تعلیم‌شیطان‌ ساختند وخود درون‌ آن‌ قرار گرفت‌ وچهار کرکس‌ اورا بلند کردندوبالابردند. چون‌ بالا رفت‌ تیری‌ بطرف‌ آسمان‌ انداخت‌. جبرئیل‌ آن‌ تیر رابه‌ خون‌ ماهی‌ آغشته‌ کرد. ماهی‌ نالید خدایا تیغ‌ دشمن‌ را به‌ خون‌ من‌آغشته‌ کردی‌. ندا رسید که‌ تیغ‌ را تا قیامت‌ بر شما حرام‌ کردم‌. بعد نمرود تیر خون‌ آلود را که‌ دید ، گفت‌ کار خدای‌ ابراهیم‌ را ساختم‌. ابراهیم‌ (ع‌)گفت‌ از این‌ حرف‌ برگرد که‌ مردن‌ برای‌ خدا نیست‌. نمرود گفت‌ اگرخدای‌ تو زنده‌ است‌، من‌ لشکر جمع‌ آوری‌ می‌کنم‌ به‌ خدایت‌ بگو که‌لشکر جمع‌ کندتا با یکدیگر جنگ‌ کنیم‌!پس‌ نمرود از اطراف‌ عالم‌ لشکربزرگی‌ جمع‌ کرد. ابراهیم‌ (ع‌) دعا کرد که‌ خدایا این‌ ملعون‌ را هلاک‌کن‌. خداوند به‌ عدد لشکر نمرود پشه‌ فرستاد که‌ بر سر هر یک‌ پشه‌ای‌نشست‌ و در اندک‌ زمانی‌ اورا هلاک‌ نمود. رئیس‌ پشه‌ها، پشه‌ای‌ بود که ‌یک‌ چشم‌ ویک‌ پا و یک‌ دست‌ و نیمه‌ بدنی‌ داشت‌. آمد وروی‌ زانوی‌نمرود نشست‌. نمرود به‌ زنش‌ گفت‌ این‌ پشه‌ها لشکر مرا هلاک‌ کردند. دست‌ برد تا پشه‌ را بکشد که‌ پشه‌ بلند شد ولب‌ بالا و لب‌ پایین‌ نمرود رانیش‌ زده‌آورد دماغ‌ نمرود شد وبه‌ داخل‌ مغز نمرود نفوذ کرده‌ ومشغول‌نیش‌ زدن‌ شد!صدای‌ فریاد نمرود بلند شد و از شدت‌ درد خواب‌وخوراک‌ از او سلب ‌گردید غلامانش‌ مرتب‌ بر سرش‌ می‌زدند تا پشه‌ ازحرکت‌ بایستد. همانجور او را اذیت‌ نمود تا به‌ درک‌ واصل‌ شد. بقیه‌لشکر او به‌ ابراهیم‌ (ع‌) ایمان‌ آوردند.

ندای‌ شیطان‌

ابراهیم‌ (ع‌) بالای‌ کوه‌ ابوقبیس‌ رفت‌ وصدازد:هلم‌ّ الی‌ الحج‌.یک‌عده‌ لبیک‌ گفتند.جبرئیل‌ نیز ندا کرد.هلم‌ّ الی‌ الحج‌. باز یک‌ عده‌جواب‌ دادند.شیطان‌ هم‌ ندا کرد هلم‌ّ الی‌ الحج‌.یک‌ عده‌ هم‌ به‌ شیطان‌لبیک‌ گفتند.آنها که‌ به‌ ابراهیم‌ (ع‌) لبیک‌ گفتند موقع‌ مراجعت‌ از حج‌خوب‌ می‌شوند ودیگر واجبات‌ راترک‌ نمی‌کنند وحرام‌ را ترک‌می‌نمایند.آنها که‌ به‌ جبرئیل‌ لبیک‌ گفتند کسانی‌ هستند که‌ می‌روند ولی‌برنمی‌ گردند وبسیار خوش‌ سعادت‌ هستند.امّا آنها که‌به‌ شیطان‌ لبیک‌گفتند، وقتی‌ از حج‌ بر می‌گردند ، لاابالی‌ وبی‌ دین‌ می‌شوند!

گفت‌ حاجی‌ که‌ از حج‌کربلابرگشته‌ماریست‌ رفته‌ اژدهابرگشته‌ زنهار!امانتی‌ بدستش‌ ندهیدکه‌این‌خانه‌ خراب‌ از خدابرگشته‌ نقل‌ می‌کنند که‌ وقتی‌ مأمون‌ از حج‌ برگشت‌ گفت‌ که‌ قصد داشتم‌بالای‌ کعبه‌ شراب‌ بخورم‌! الان‌ هم‌ عده‌ای‌ هستند که‌ به‌ مکه‌ رفته‌اند ولی‌از خدا برگشته‌اند.

نگاه‌ شیطانی‌

«آمده‌ است‌ که‌ جوان‌ عربی‌ در زمان‌ پیامبر(ص‌) در کوچه‌ مشاهده‌کرد که‌ زن‌ جوانی‌ از روبرو می‌آید!این‌ جوان‌ شروع‌ به‌ چشم‌ چرانی‌ به‌ زن‌نمود بطوریکه‌ حواسش‌ پرت‌ شد ومتوجه‌ استخوانی‌ که‌ درسوراخ‌ دیوارفروشده‌ بود، نشد واستخوان‌ به‌ گونه‌اش‌ اصابت‌ کرد وخون‌ جاری‌شد!جوان‌ با همین‌ حالت‌ نزد پیامبر بعنوان‌ طبیب‌ الهی‌ رفت‌ وماجرای‌این‌ حادثه‌ را گفت‌.حضرت‌ فرمود:همانا نگاه‌ به‌ نامحرم‌ تیری‌ از تیرهای‌شیطان‌ است‌»

سخن‌ شیطانی‌

«سخن‌ گفتن‌ با زن‌ نامحرم‌ از دامهای‌ شیطان‌ است‌»مستدرک‌۱۴/۲۷۳

اعمال‌ شیطانی‌

«زین‌ لهم‌ الشیطان‌ اعمالهم‌ فصدهم‌ عن‌ السبیل‌ فهم‌ لایهتدون‌»شیطان‌ کارهایشان‌ را به‌ عنوان‌ کار خوب‌!زینت‌ داده‌واو آنها را از راه‌ مستقیم‌ دور کرده‌ وهدایت‌ نمی‌شوند.

اصحاب‌ رس‌ّ

درباره‌ اصحاب‌ رس‌ّ آمده‌ است‌ که‌ آنان‌ نزد درختی‌ جمع‌ شده‌ وبرآن‌سجده‌ می‌نمودند وقربانی‌ برایش‌ انجام‌ می‌دادندو دوازده‌ شبانه‌ روزآنجا می‌ماندند..ابلیس‌ هم‌ درخت‌ را تکان‌ داده‌ واز داخل‌ درخت‌ با آنان‌حرف‌ می‌زد وآنان‌ را بر بت‌ پرستی‌ خود استوارتر می‌نمود.

خداوند برای‌ هدایتشان‌، پیامبری‌ فرستاد ولی‌ آنان‌ لجاجت‌ کرده‌ وباپیامبر مخالفت‌ کردند وعاقبت‌ اورا شهید نمودند.خداوند هم‌ عذاب‌سختی‌ برآنان‌ فرستاد وهمگی‌ آنها را نابود نمود.

قارون‌ رفیق‌ شیطان‌

پسرخاله‌ موسی‌(ع‌) شخص‌ پولداری‌ بنام‌ قارون‌ بوده‌ است‌.به‌حضرت‌ موسی‌(ع‌)خطاب‌ شد که‌ نزد قارون‌ برو واورا پند واندرز داده‌وبگو حقوق‌ الهی‌ ثروت‌ ومالت‌ را بده‌. قارون‌مردی‌ بسیارثروتمندبود.حضرت‌ موسی‌(ع‌) به‌ قارون‌ دستور خدا را رساند.قارون‌ گفت‌ چقدرباید بدهم‌؟حضرت‌ موسی‌(ع‌) گفت‌ چهل‌ به‌ یک‌.قارون‌گفت‌ به‌ خدابگو که‌ گنجهای‌ من‌ آنقدر زیاد است‌ که‌ کسی‌ نمی‌تواند حساب‌ آنها رابکند.کمی‌ بمن‌ تخفیف‌ بده‌!.وقتی‌ حضرت‌ موسی‌(ع‌)به‌ کوه‌ طور رفت‌عرض‌ کرد خدایا کمی‌ به‌ قارون‌تخفیف‌ بده‌!خطاب‌ شد:هزار به‌ یک‌بدهد.حضرت‌ موسی‌(ع‌)پیام‌ الهی‌ را به‌ قارون‌رساند.قارون‌ گفت‌ کمی‌بمن‌ مهلت‌ بده‌. حضرت‌ موسی‌(ع‌)به‌ قارون‌ مهلت‌ داد.وقتی‌ قارون‌ به‌منزل‌ رفت‌، شیطان‌ بصورت‌ پیری‌ نزد او آمد وگفت‌ چرا مالت‌ رابدهی‌؟مگر غصب‌ کرده‌ای‌؟خلاصه‌ شیطان‌ وادارش‌ کرد تا برای‌ فرار اززکات‌، نسبت‌ زنا به‌ حضرت‌ موسی‌(ع‌)بدهد. قارون‌ هم‌ زن‌ فاسدی‌ راخواست‌ ویک‌ کیسه‌ طلا به‌ او داد وگفت‌ فردا در حضور جمع‌ ادعا کن‌حضرت‌ موسی‌(ع‌)با من‌ عمل‌ نامشروع‌ نموده‌ است‌.روز بعد قارون‌ و زن‌کذائی‌ با عده‌ای‌ در مجلس‌ حضرت‌ موسی‌(ع‌)حاضرشدند.حضرت‌موسی‌(ع‌) سر منبر بود که‌ زن‌ گفت‌ ای‌ موسی‌!تو با من‌ زناکرده‌ای‌!حضرت‌ موسی‌(ع‌) تورات‌ را حاضر کرد وفرمود ای‌ زن‌!تورا به‌این‌ تورات‌ قسم‌!آیا من‌ با تو زنا کرده‌ام‌؟زن‌ گفت‌ خیر بلکه‌ قارون‌ کیسه‌ای‌طلا بمن‌ داده‌ تا این‌ نسبت‌ را بتو بدهم‌.حضرت‌ موسی‌(ع‌) در حق‌ قارون‌نفرین‌ کرد ناگاه‌ قارون‌ با همه‌ ثروتش‌ به‌ زمین‌ فرو رفت‌!

توطئه‌ قتل‌

نقل‌ است‌ در دارالندوه‌مکه‌ جلسه‌ای‌ برای‌ برخورد با رسول‌ خداصلّی‌ الله علیه‌ وآله‌ تشکیل‌ شد وهرکه‌ پیشنهادی‌ کرد.شطان‌ بصورت‌پیرمرد حکیمی‌ پیشنهاد کرد که‌ جوانانی‌ از قبایل‌ مختلف‌ در قتل‌ پیامبرشرکت‌ کنند تا اینکه‌ بنی‌ هاشم‌ مجبور شوند در عوض‌ قتل‌ پیامبر، به‌ دیه‌راضی‌ گردند.اما جبرئیل‌ این‌ توطئه‌ را به‌ پیامبر خبر داد و حضرت‌هجرت‌ تاریخی‌ خود را به‌ مدینه‌ شروع‌ کرد.

در بدر

ابلیس‌ بصورت‌ شخص‌ خیرخواهی‌ مشرکین‌ را برای‌ جنگ‌ با پیامبرتشویق‌ کرد وگفت‌ بروید که‌ شما پیروزید!ومشرکین‌ رفتند وجنگ‌ بدر راراه‌ انداختند که‌ با پیروزی‌ مسلمین‌ بر مشرکین‌ پایان‌ یافت‌.

ندای‌ شیطان‌

جنگ‌ اُحُد بود که‌ تعداد لشکر اسلام‌ هزار نفر وتعداد لشکر کفر قریب‌دوازده‌ هزارنفربود.رسولخدا(ص‌)پنجاه‌ نفر را در دره‌ بالا گذاشت‌وفرمود شما مواظب‌ این‌ دره‌ باشیدکه‌ لشکر کفر از پشت‌ بما حمله‌ننمایند.اگر ما پیروز شدیم‌، سهم‌ غنیمت‌ شمارا کنارمی‌گذاریم‌.علی‌(ع‌)ورسولخدا(ص‌)وحمزه‌ سیدالشهداء با بقیه‌ لشکرحمله‌ کردند وبعد از مدتی‌ لشکر دشمن‌ شروع‌ به‌ عقب‌ نشینی‌کردوسربازان‌ مسلمان‌ مشغول‌ جمع‌ کردن‌ غنیمت‌ شدند.آن‌ پنجاه‌ نفرهم‌ به‌ طمع‌ غنیمت‌، سخن‌ رسولخدا(ص‌)را فراموش‌ کردند وچهل‌نفرشان‌ پست‌ خودرا ترک‌ نموده‌ ومشغول‌ جمع‌ کردن‌ غنیمت‌شدند.خالدبن‌ ولید با یاران‌ خود، وقتی‌ دره‌احد را از نگهبانان‌ خالی‌ دیداز پشت‌ سر حمله‌ کرده‌ وآن‌ ده‌ نفرباقی‌ مانده‌ نگهبانان‌ را کشت‌ وشروع‌به‌ جنگ‌ با مسلمانان‌ نمود.فراریان‌ کفارهم‌ برگشته‌ وشیطان‌ بصورت‌منادی‌ ندا می‌داد که‌ محمد کشته‌ شد!عده‌ای‌ از مسلمانان‌ ضعیف‌الایمان‌ فرار نمودند ورسولخدا(ص‌)را تنها گذاشتند.بطوریکه‌ کفاربرپیشانی‌ رسولخدا(ص‌)ودندان‌ وکتف‌ حضرت‌ سنگ‌ زدند وحضرت‌ رامجروح‌ نمودند.امیرالمؤمنین‌ علی‌(ع‌) وحمزه‌ مانند پروانه‌ دوررسولخدا(ص‌)می‌گشته‌ ومی‌ جنگیدند وکفار را از حضرت‌ دورمی‌نمودند.امیرالمؤمنین‌ علی‌(ع‌)آنقدر شمشیر زد که‌ شمشیرش‌شکست‌ وجبرئیل‌ از آسمان‌ ذوالفقار رابرای‌ او آورد.امیرالمؤمنین‌علی‌(ع‌)آن‌ چنان‌ جانفشانی‌ نمود که‌ جبرئیل‌ در آسمان‌ می‌گشت‌ وندامی‌داد:لافتی‌’ الاّ علی‌ ولاسیف‌ الاّ ذولفقار.همچنین‌ زنی‌ بنام‌ صفیه‌جراحّه‌ بود که‌ برای‌ پرستاری‌ از مجروحین‌ اسلام‌ در جنگ‌ حضورداشت‌، اووقتی‌ دید پسرش‌ دارد فرار می‌کندگفت‌ اگر بروی‌ شیرم‌ راحلالت‌ نمی‌کنم‌.پسر برگشت‌ ومشغول‌ جنگ‌ با کفار شد وبشهادت‌رسیدوخود زن‌ هم‌ عمود خیمه‌ وسپر بدست‌ گرفته‌ از رسولخدا(ص‌)دفاع‌ می‌نمود.امّا گوش‌ نکردن‌ عده‌ای‌ از مسلمانان‌ دستورات‌رسولخدا(ص‌)را باعث‌ شد که‌ حمزه‌ بشهادت‌ رسید ومسلمانان‌ نتوانندکفار را شکست‌ بدهند.

در احزاب‌

در جنگ‌ احزاب‌ شیطان‌ لشکریان‌ ابوسفیان‌ را به‌ حمله‌ به‌ لشکراسلام‌ ترغیب‌ می‌نمود ولی‌ با اعجاز الهی‌ مشرکین‌ شکست‌ خورده‌برگشتند.

در خیبر

وقتی‌ امیرالمؤمنین‌ (ع‌)در مقابل‌ مرحب‌ خیبری‌ خود را این‌ چنین‌معرفی‌ کرد:من‌ کسی‌ هستم‌ مادرم‌ مرا حیدر نامیده‌ است‌.

مرحب‌ فرار کرد ولی‌ شیطان‌ بصورت‌ یکی‌ از علمای‌ یهودی‌ بر سرراهش‌ قرار گرفت‌ وگفت‌ حیدرنام‌ زیاد است‌.برگرد که‌ تو پیروزی‌!مرحب‌برگشت‌ وبدست‌ امیرالمؤمنین‌ (ع‌)کشته‌ شد!

در غدیر

وقتی‌ رسول‌ خدا صلّی‌ الله علیه‌ وآله‌ در غدیر ولایت‌ امیرالمؤمنین‌(ع‌)را اعلام‌ کرد، ابلیس‌ ناله‌ای‌ کرده‌ وهمه‌ شیاطین‌ را نزد خود جمع‌نمود وگفت‌ با این‌ کار رسول‌ خدا صلّی‌ الله علیه‌ وآله‌ دیگر کسی‌معصیت‌ خدا نکند!لذا توطئه‌ کردند وسراغ‌ بعضی‌ یاران‌ رسول‌ خداصلّی‌ الله علیه‌ وآله‌ رفتند ونگذاشتند که‌ بعد از رسولخدا ، ولایت‌ به‌اهلش‌ برسدو وقتی‌ موفق‌ شدند، ابلیس‌ تاج‌ پادشاهی‌ برسر نهاد وگفت‌تا امام‌(ع‌)قیام‌ نکند خدا اطاعت‌ نگردد.

تو مترف‌ هستی‌!

امیرالمؤمنین‌(ع‌) در نامه‌ای‌ به‌ معاویه‌ نوشت‌:تو حقیقتاًمترف‌هستی‌!که‌ شیطان‌ از تو شروع‌ کرده‌ است‌ و آرزویش‌ را در تو به‌ انجام‌می‌رساند و در تو همانند روح‌ و خون‌ جاری‌ شده‌ است‌.

شیطان‌ باعریان‌

«علی‌(ع‌):هرگاه‌ شخصی‌ عریان‌ شود، شیطان‌ بسوی‌ او توجه‌ می‌کندوطمع‌ می‌کند تا اورا به‌ معصیت‌ بیاندازد.»

شیطان‌ باغافل‌

«کسیکه‌ از ذکر خدای‌ رحمن‌ دوری‌ کند، شیطان‌ را همراه‌ او می‌کنیم‌.»«زخرف‌۳۶»

سه‌ گناه‌ بزرگ‌!

امیرالمؤمنین‌(ع‌):مردی‌ در صومعه‌ عبادت‌ می‌کرد پس‌ زنی‌ را که‌بیمار بود نزد او آوردند.او با این‌ زن‌ زنا کرد.سپس‌ شیطان‌ نزدش‌ آمدوگفت‌ برای‌ رسوا نشدن‌ این‌ زن‌ را بکُش‌!او هم‌ زن‌ را کُشت‌ وبدنش‌ رادفن‌ کرد.فامیلهای‌ زن‌ آمدند وعابد! را برای‌ مجازات‌ بردند.در راه‌شیطان‌ بر او ظاهر شده‌ وگفت‌ من‌ بودم‌ که‌ تورا به‌ این‌ کارها وادار کردم‌حال‌ اگر می‌خواهی‌ نجاتت‌ دهم‌ بر من‌ سجده‌ کن‌!او هم‌ بر شیطان‌سجده‌ نمود!همانطور که‌ خدا فرمود:کمثل‌ اتلشیطان‌ اذ قال‌ للانسان‌اکفُر…

شیطان‌ در او می‌دمد!

«امام‌ صادق‌(ع‌):شیطانی‌ است‌ که‌ هرگاه‌ در منزل‌ شخصی‌ چهل‌ روزساز وآواز باشدومردان‌ به‌ آنجا رفت‌ وآمد کنند، آن‌ شیطان‌ نزدصاحبخانه‌ رفته‌ وهرعضوخودرا به‌ مثل‌ اعضای‌ صاحبخانه‌ می‌ گذاردودراو می‌ دمد.بعد از این‌ این‌ مرد آنقدر بی‌ غیرت‌ می‌ شود که‌ می‌ بینددیگران‌ با همسرش‌ زنا می‌ کنند ولی‌ او ناراحت‌ نمی‌ شود.»

فحاشی‌ و انجام‌ کاربد در حضور مردم‌

امام‌ جعفر صادق‌(ع‌):کسیکه‌ اهمیت‌ ندهد که‌ چه‌ می‌گوید-وفحاش‌است‌-شیطان‌ شریک‌ او می‌شود.وکسیکه‌ اهمیت‌ ندهد مردم‌ اورا درحال‌ کار بد ببینند شریک‌ شیطان‌ است‌.

زنا!

امام‌ باقر(ع‌):هرگاه‌ شخصی‌ زنا می‌کند ، شیطان‌ آلت‌ خود را با آلت‌ اوهمراه‌ می‌کند لذا فاعل‌ دونفر می‌شوند و نطفه‌ هم‌ شریکی‌ تشکیل‌می‌شود وفرزند مال‌ زناکار وشیطان‌ است‌!

خطوات‌

امام‌ باقر وصادق‌(ع‌):از خطوات‌ شیطان‌ یکی‌ قسم‌ خوردن‌ بر طلاق‌دادن‌ زن‌ است‌ ویکی‌ نذر بر انجام‌ معصیت‌ وسوم‌ هرقسم‌ خوردن‌بغیرخدا است‌.

غروب‌ وطلوع‌ خورشید

امام‌ باقر(ع‌):ابلیس‌ لشکرش‌ را هنگام‌ غروب‌ وطلوع‌ خورشید گسیل‌می‌کند پس‌ در این‌ دوساعت‌ زیاد بیاد خدا باشید و از شر ابلیس‌ به‌ خداپناه‌ ببرید و کودکانتان‌ را در این‌ دوساعت‌ تعویذ نمائیدکه‌ این‌ دوساعت‌غفلت‌ است‌.

فتنه‌ ها

امیرالمؤمنین‌(ع‌):فتنه‌ها سه‌ چیزند!محبت‌ زنها که‌ شمشیر شیطان‌است‌.شرابخواری‌ که‌ دام‌ شیطان‌ است‌.ومالدوستی‌ که‌ کمان‌ شیطان‌است‌.

اولین‌ سکه‌

اولین‌ سکه‌ای‌ که‌ در زمین‌ ضرب‌ شد، ابلیس‌ آن‌ را بر چشمان‌وسینه‌اش‌ گذاشت‌ وگفت‌ شما نور چشمان‌ من‌ هستید!چنانچه‌ شخصی‌شمارا دوست‌ بدارد اگر بت‌ هم‌ نپرستد باکی‌ نیست‌ !

لشکر ابلیس‌

امام‌ صادق‌(ع‌):برای‌ ابلیس‌ لشکری‌ مهم‌تر از زنان‌ وغضب‌ نیست‌!

سبیل‌ بلند!

رسول‌ خدا صلی‌ الله علیه‌ وآله‌ :سبیل‌ خود را بلند نگذارید که‌ شیطان‌در آن‌ مخفی‌ می‌شود!

تنها

امام‌ باقر(ع‌):تنها نباشید که‌ شیطان‌ بیشتر سراغ‌ افراد تنها می‌رود!

مؤمن‌ برقله‌ کوه‌

اگر مؤمن‌ بر قله‌ کوه‌ باشد خدا شیطان‌ را می‌فرستد تا اورا اذیت‌ کندولی‌ خداوند ایمان‌ اورا برایش‌ اُنسی‌ قرار می‌دهد که‌ هیچ‌ احساس‌وحشت‌ وتنهایی‌ نکند.

عجله‌

امام‌ باقر(ع‌):هرگاه‌ کار خیری‌ خواستی‌ بکنی‌، عجله‌ کن‌ که‌ شیطان‌ درهر کار خیری‌ که‌ تأخیر شود دخالت‌ می‌کند.

همه‌ شر در سه‌ چیز

رسول‌ خدا صلی‌ الله علیه‌ وآله‌ :شیطان‌ برای‌ شیاطین‌ خود سخنرانی‌کرد وگفت‌:همه‌ شر در سه‌ چیز جمع‌ شده‌ است‌:گوشت‌!شراب‌!زنان‌!

ابلیس‌ مادرش‌ را به‌ کشتن‌ داد!

ابلیس‌ شبی‌ رفت‌ به‌ بالین‌ جوانی *** ‌آراسته‌ با شکل‌ مهیبی‌ سر و بر را

گفتا که‌ منم‌ مرگ‌ واگر خواهی‌ زنهار *** باید بگزینی‌ تویکی‌ زین‌ سه‌ خطر را

یا آن‌ پدر پیرخودت‌ را بکشی‌ زار *** یا بشکنی‌ از خواهرِخود، سینه‌ وسر را

لرزید از این‌ بیم‌ جوان‌ برخود وجاداشت *** ‌کزمرگ‌ فتد لرزه‌ به‌ تن‌ ضیغم‌ نر را

یاخود زمی‌ ناب‌ کشی‌ یک‌ دو سه‌ ساغر *** تا آنکه‌ بپوشم‌ زهلاک‌ تونظر را

گفتا پدر وخواهر من‌ هردوعزیزند *** هرگز نکنم‌ ترک‌ِ ادب‌ این‌ دونفررا

لکن‌ چوبه‌ مِی‌دفع‌ِ شر از خویش‌ توان‌ کرد *** می‌نوشم‌ وباوی‌ بکنم‌ چاره‌ شر را

جامی‌ دو بنوشید وچوشد خیره‌ ز مستی *** ‌هم‌ خواهر خودرا زد وهم‌ کشت‌ پدر را

ای‌ کاش‌ شود خشک‌ بن‌ تاک‌ وخداوند *** زین‌ مایه‌ شر حفظ‌ کند نوع‌ِ بشر را

«ایرج‌ میرزا»

پرهیز ازشک‌

شخصی‌ به‌ امام‌ کاظم‌(ع‌)عرض‌ کرد که‌ حاجتی‌ از خدا خواستم‌وخدا روا نکرد لذا در دلم‌ شک‌ پدید آمد!امام‌ فرمود:بپرهیز از شیطان‌ که‌در تو راهی‌ برای‌ نفوذ پیدا کند!

شیطان‌ می‌گوید ریا می‌کنی‌!

ابابصیر می‌گوید به‌ امام‌ باقر(ع‌)گفتم‌ وقتی‌ قرآن‌ را با صدای‌ زیباتلاوت‌ می‌کنم‌، شیطان‌ بمن‌ می‌گوید که‌ تو داری‌ ریا می‌کنی‌ وپیش‌خانواده‌ ات‌ خودنمائی‌ می‌کنی‌!امام‌ فرمود:ای‌ ابامحمد(ابابصیر)!تو حدوسط‌ قرائت‌ را بخوان‌ بطوریکه‌ خانواده‌ ات‌ صدای‌ تو را بشنوند وقرآن‌را با ترجیع‌ بخوان‌ که‌ خداوند عز و جل‌ صوت‌ زیبای‌ با ترجیع‌ را دوست‌دارد.

شراب‌!

امام‌ جعفر صادق‌(ع‌):کسیکه‌ شراب‌ بخورد ، فرزند وبرادر وچشم‌وگوش‌ و دست‌ وپایش‌ همه‌ ابلیس‌ می‌شوند واورا به‌ هر شری‌می‌کشانند واز هر خیری‌ دور می‌کنند.

شعله‌ای‌ از شیطان‌

امام‌ باقر(ع‌):غضب‌ وخشم‌ شعله‌ ای‌ از وساوس‌ شیطان‌ است‌ که‌ دردل‌ آدمی‌ بر می‌افروزد!

ولایت‌ شیطان‌

امام‌ صادق‌(ع‌):کسیکه‌ درباره‌ مؤمنی‌ سخنی‌ بگوید که‌ اورا در پیش‌ مردم‌بی‌ آبرو نماید، خدا اورا از ولایت‌ خود اخراج‌ کرده‌ وبه‌ ولایت‌ شیطان‌وارد می‌کند ولی‌ شیطان‌ هم‌ اورا نمی‌پذیرد!

کتاب‌ سحر

امام‌ باقر(ع‌):وقتی‌ سلیمان‌ نبی‌ رحلت‌ کرد، ابلیس‌ کتاب‌ سحری‌نوشت‌ ودر زیر تخت‌ او پنهان‌ کرد .وقتی‌ اطرافیان‌ سلیمان‌ کتاب‌ را یافتندعده‌ای‌ که‌ کافر بودند گفتند:او بواسطه‌ این‌ کتاب‌ بر ما پیروز شده‌بود!وعده‌ای‌ که‌ مؤمن‌ بودند گفتند خیر او بنده‌ وپیامبر خدا بود.

قهقهه‌

امام‌ صادق‌(ع‌)::قهقهه‌ وخنده‌ با صدا از شیطان‌ است‌!

بول‌ شیطان‌!

امام‌ صادق‌(ع‌):بنده‌ تا صبح‌ سه‌ بار بیدار می‌شود.حال‌ اگر برای‌ نمازبیدار نشد، شیطانی‌ بنام‌ زهاد در گوشش‌ بول‌ می‌نماید!

خواب‌ شیطان‌!

امام‌ عسگری‌(ع‌):خواب‌ شیاطین‌ بر صورت‌ و به‌ حالت‌ دمر است‌!

 – ۲ –

۳- چگونه‌ انسان‌ در مقابل‌ شیطان‌ از خود دفاع‌ نماید؟

آدمی‌ برای‌ دفاع‌ ازخود در مقابل‌ تهاجمات‌ ابلیس‌ ویارانش‌ ، باید به‌دستورات‌ راهنمایان‌ دین‌ توجه‌ کافی‌ نماید. در احادیث‌ زیر تعدادی‌ ازراهای‌ دفاع‌ ذکر شده‌ است‌:

دونوع‌ شیطان‌

رسول‌ خدا صلّی‌ الله علیه‌ وآله‌ :شیطان‌ دونوع‌ است‌ که‌ شیطان‌ جنی‌با لاحول‌ ولاقوه‌ الاّ بالله دور می‌شود وشیطان‌ اِنسی‌ که‌ با صلوات‌برمن‌ دور می‌گردد.

اعراف‌!

کسیکه‌ سوره‌ اعراف‌ را بخواند، خدا بین‌ او وابلیس‌ مانعی‌ قرار داده‌واز او محافظت‌ می‌کند.

عابد بنی‌ اسرائیل‌

در بنی‌ اسرائیل‌ عابدی‌ بود که‌ همیشه‌ می‌ گفت‌:الحمد للّه‌ رب‌ّالعالمین‌ والعاقبه‌ُ للمتقین‌.

ابلیس‌ که‌ از این‌ حرف‌ او در ناراحتی‌ بود شیطانی‌ را فرستاد که‌ اوراوادار کند بگوید:العاقبه‌ للاغنیاء!یعنی‌ عاقبت‌ با پولدارهاست‌!شیطان‌مذکور با عابد دیدار کرده‌ واین‌ پیشنهاد را به‌ او کرد ولی‌ عابد قبول‌ نکردوقرار گذاشتند که‌ راجع‌ به‌ این‌ سخن‌ از یکنفری‌ که‌ می‌ بینندبپرسند. وهرکه‌ محکوم‌ شد دست‌ اورا قطع‌ نمایند. به‌ یکنفر برخوردندواز او پرسیدند او گفت‌ :العاقبه‌ للاغنیاء!

لذا دست‌ راست‌ عابد قطع‌ شد ولی‌ باز او می‌ گفت‌:الحمد للّه‌ رب‌ّالعالمین‌ والعاقبه‌ للمتقین‌. باز از شخص‌ دیگری‌ پرسیدند واو هم‌حرف‌ شیطان‌ را تأیید کرد پس‌ دست‌ دیگرش‌ را قطع‌ کردند اما او مرتب‌می‌ گفت‌الحمد للّه‌ رب‌ّ العالمین‌ والعاقبه‌ للمتقین‌.  وقرار گذاشتندکه‌ این‌ بار هرکدام‌ محکوم‌ شد گردنش‌ قطع‌ شود. خداوند ملکی‌ رافرستاد. آندو از او سؤال‌ کردند واو گفت‌:الحمد للّه‌ رب‌ّ العالمین‌والعاقبه‌ للمتقین‌. وگردن‌ شیطان‌ را قطع‌ کرد ودست‌ عابد را هم‌ شفاداد.

همه‌ مرتد می‌شدند!

امام‌ هادی‌(ع‌):اگر بعد از غیبت‌ قائم‌(ع‌)، علماء نباشند که‌ از دین‌ الهی‌دفاع‌ کرده‌ و بندگان‌ خدا را از دست‌ ابلیس‌ نجات‌ بخشند، همه‌ مرتدمی‌شدند.

عابد دیگر ونجات‌ زن‌ بدکار!

امام‌ صادق‌(ع‌):در بنی‌ اسرائیل‌ عابدی‌ بود که‌ هیچ‌ میلی‌ به‌ دنیانداشت‌ لذا ابلیس‌ ناله‌ ای‌ کرد تا شیاطین‌ بدورش‌ جمع‌ شدند. ابلیس‌گفت‌ برای‌ فریب‌ این‌ ابد چه‌ روشی‌ را پیشنهاد می‌ کنید؟یکی‌ گفت‌ از راه‌زنان‌!ابلیس‌ گفت‌ میلی‌ به‌ زن‌ ندارد!دیگری‌ گفت‌ از راه‌ شراب‌!ابلیس‌گفت‌ میلی‌ به‌ شراب‌ ندارد. سومی‌ گفت‌ از راه‌ اعمال‌ خوب‌!ابلیس‌ گفت‌تو برو واز این‌ راه‌ گمراهش‌ کن‌!

شیطانک‌ به‌ کنار محل‌ زندگی‌ عابد رفت‌ ودر آنجا مشغول‌ عبادت‌شد. عابد متوجه‌ این‌ عابد جدید شده‌ واورا زیر نظر گرفت‌. بعد از چندروز عابد، سراغ‌ شیطان‌ عابدنما رفت‌ وگفت‌ چقدر تو خوب‌ عبادت‌ می‌کنی‌؟از کجا به‌ این‌ مقام‌ رسیده‌ ای‌؟گفت‌ من‌ یک‌ گناهی‌ کرده‌ ام‌ . هر وقت‌بیاد آن‌ گناه‌ می‌ افتم‌ به‌ عبادت‌ راغب‌ تر می‌ شوم‌. تو هم‌ اگر می‌خواهی‌که‌ مثل‌ من‌ بشوی‌ باید بروی‌ گناه‌ کنی‌!عابد گفت‌ چه‌ گناهی‌؟گفت‌ برو زناکن‌!عابد گفت‌ من‌ که‌ این‌ کار رابلد نیستم‌. شیطان‌ گفت‌ من‌ بتو یادمی‌دهم‌. داخل‌ شهر می‌شوی‌ ودر فلان‌ کوچه‌ وفلان‌ خانه‌، زن‌ فاسدی‌است‌، سراغ‌ او می‌روی‌!عابد هم‌ به‌ سخن‌ شیطان‌ گوش‌ کرد وبه‌ در خانه‌زن‌ مذکور رفت‌. زن‌ مذکور اورا به‌ خانه‌ برد ولی‌ از سر و وضع‌ و چهره‌عابد فهمید که‌ او اهل‌ گناه‌ نیست‌. لذا علت‌ تصمیم‌ بر گناه‌ را از اوپرسید. عابد داستان‌ عابدنمارا برای‌ او تعریف‌ کرد. زن‌ دلش‌ بحال‌ عابدسوخت‌ وگفت‌ او عابد نیست‌ بلکه‌ شیطانی‌ است‌ که‌ برای‌ اغوای‌ توآمده‌ است‌ وعابد را منصرف‌ نمود. عابد از خانه‌ زن‌ بیرون‌ رفت‌ وزن‌همان‌ شب‌ بیمار شده‌ ومرد. خدا به‌ پیامبر آن‌ زمان‌ وحی‌ کرد وبخاطراینکه‌ این‌ زن‌ ، بنده‌ مارا از گناه‌ کردن‌ نجات‌ داد برو واورا غسل‌ وکفن‌ نماونماز بخوان‌ ودفن‌ کن‌ که‌ او آمرزیده‌ شد.

یک‌ فقیه‌ در مقابل‌ هزارعابد!

امام‌ کاظم‌(ع‌):یکنفر فقیه‌ که‌ یتیمان‌ شیعه‌ مارا که‌ از ما دورند به‌ آنچه‌نیازمندندآموزش‌دهد برای‌ ابلیس‌ از هزار عابد سخت‌تر است‌ زیرا عابدفقط‌ خود را نجات‌ می‌دهد ولی‌ فقیه‌ دیگران‌ را هم‌ نجات‌ می‌دهد

عالم‌ دشمن‌ شیطان‌

رسول‌ خدا(ص‌):قسم‌ به‌ خدایی‌ که‌ جان‌ محمد در دست‌اوست‌!وجود یکنفر عالم‌ از هزار عابد برای‌ شیطان‌ سخت‌ تراست‌. زیراعابد خودش‌ را نجات‌ می‌دهد ولی‌ عالم‌ دیگران‌ راهم‌ نجات‌ می‌دهد.

تلاش‌ بی‌ نتیجه‌ ابلیس‌

امیرالمؤمنین‌(ع‌):اگر کسی‌ قبل‌ از طلوع‌ خورشید سوره‌ توحید وقدررا بخواند ، در ان‌ روز گناه‌ نخواهد کرد اگرچه‌ ابلیس‌ تلاش‌ زیادی‌ بکندکه‌اورا به‌ گناه‌ بیاندازد.

سفره‌ غذا

«رسولخدا(ص‌):چون‌ سفره‌ انداخته‌ میشود، فرشتگان‌ بر دور آن‌حلقه‌ می‌زنند. اگر بنده‌ بسم‌ اللّه‌ گفت‌، فرشتگان‌ می‌گویند: خدا برکت‌ برشما وغذایتان‌ بفرستد وبه‌ شیطان‌ می‌گویند:ای‌ فاسق‌!بیرون‌ برو که‌ تو براینها تسلطی‌ نداری‌!

وهنگامیکه‌ بعد از غذا، الحمدلِلّه‌ گفت‌، ملائکه‌ گویند:اینان‌ مردمی‌هستند که‌ خدا به‌ آنان‌ نعمت‌ داده‌ وآنها هم‌ شکر پروردگارشان‌ را اداکردند.

ولی‌ اگر در اول‌ غذا نام‌ خدارا برزبان‌ جاری‌ نکرد، فرشتگان‌ به‌ شیطان‌گویند:ای‌ فاسق‌!بیا وبا ایشان‌ هم‌ غذا شو!واگر بعد از غذا حمد الهی‌نگفت‌، گویند که‌ اینها مردمی‌ هستند که‌ خدا به‌ آنها نعمت‌ داد ولی‌ شکراورا فراموش‌ نمودند!»

کشف‌ عورت‌!

رسول‌ خدا صلی‌ الله علیه‌ وآله‌ :هرگاه‌ یکی‌ از شما عورتش‌ را برای‌بول‌ یا کار دیگری‌ آشکار کرد، باید بسم‌ الله بگوید که‌ در این‌ صورت‌شیطان‌ چشمش‌ را می‌بندد.

نماز!

امام‌ صادق‌(ع‌):ملک‌ الموت‌ از کسیکه‌ برنمازهایش‌ مواظبت‌می‌کرده‌، شیطان‌ را دور می‌کند وبه‌ مؤمن‌ لااله‌ الاّ الله محمّد رسول‌الله تلقین‌ می‌کند.

شکستن‌ کمر شیطان‌

توبه‌ کمر شیطان‌ را می‌شکند و او را ناامید می‌کند.

پناهگاهی‌ در مقابل‌ شیطان‌

«پیامبر(ص‌): اگر دوست‌ دارید که‌ مثل‌ افراد سعادتمندزندگی‌ کرده‌ومانند شهیدان‌ بمیرید و در روز قیامت‌ نجات‌ یابید ودر حرارت‌ قیامت‌در سایه‌ باشید ودر روز گمراهی‌ کافران‌، هدایت‌ یافته‌ باشید پس‌ با قرآن ‌اُنس‌ بگیرید که‌ کلام‌ خداوند رحمن‌ است‌ و پناهگاهی‌ در مقابل‌ شیطان ‌و باعث‌ سنگینی‌ میزان‌ است‌.»

شیطان‌ بیرون‌ می‌رود!

رسول‌ خدا صلی‌ الله علیه‌ وآله‌ :خانه‌ای‌ که‌ در آن‌ قرآن‌ خوانده‌می‌شود، برکتش‌ زیاد شده‌ و ملائکه‌ به‌ آن‌ وارد شده‌ وشیاطین‌ از آن‌می‌روند!وبرای‌ اهل‌ آسمان‌ نورانی‌ می‌شود مانند ستارگان‌ برای‌ اهل‌زمین‌. ولی‌ در خانه‌ای‌ که‌ قرآن‌ تلاوت‌ نمی‌شود، و در آن‌ یادخدا و ذکر خدا نیست‌، برکتش‌ کم‌ شده‌ وملائکه‌ از آن‌ می‌روند و شیاطین‌ در آنجا حاضر می‌شوند!

مضاجعت‌!

امیرالمؤمنین‌(ع‌):اگر در هنگام‌ مضاجعت‌ بگویید:بسم‌ الله اللّهم‌ّجنِّبنی‌ الشیطان‌ و جَنِّب‌ الشیطان‌ ما رزَقتَنی‌ «خدایا!شیطان‌ را ازمن‌ وآنچه‌ به‌ من‌ روزی‌ می‌دهی‌ دورکن‌!»که‌ اگر خدا به‌ او فرزندی‌ روزی‌کند، شیطان‌ نمی‌تواند به‌ او آسیبی‌ برساند.

هنگام‌ آمیزش‌!

امام‌ صادق‌(ع‌ )فرمود که‌ در هنگام‌ آمیزش‌ با همسرتان‌ نام‌ خدا راببرید والاّ شیطان‌ در آمیزش‌ شریک‌ می‌شود و شیطان‌ در تولد آن‌ فرزندشریک‌ می‌گردد لذا این‌ مسئله‌ را می‌توانید با این‌ آزمایش‌ کنید که‌ این‌کودک‌ دوست‌ ماست‌-پس‌ نام‌ خدا برده‌ شده‌- یا دشمن‌ ماست‌!-که‌ نام‌خدا برده‌ نشده‌

پنج‌ دسته‌ ایمن‌

امام‌ صادق‌(ع‌):ابلیس‌ گفت‌ که‌ پنج‌ دسته‌ رانمی‌توانم‌ بفریبم‌ وبقیه‌مردم‌ در قبضه‌ من‌ هستند:

۱-کسیکه‌ با نیت‌ صادق‌ به‌ خدا پناه‌ برده‌ وبر او در همه‌ امور توکل‌ کند.

۲-کسیکه‌ شبانه‌ روز به‌ تسبیح‌ خدا مشغول‌ باشد

۳-کسیکه‌ آنچه‌ برای‌ خود می‌خواهد برای‌ برادر مؤمنش‌ بخواهد

۴-کسیکه‌ در مصیبت‌ بی‌ تابی‌ ننماید

۵-شخصی‌ که‌ به‌ روزی‌ الهی‌ راضی‌ باشد.

ایمن‌ از شیاطین‌ در سفر وحضر

امام‌ کاظم‌(ع‌):اگر هنگام‌ خروج‌ از خانه‌ چه‌ در سفر وچه‌ در حضربگویی‌:بسم‌ الله آمنت‌ُ بالله توکلت‌ُ علی‌ الله ماشاء الله لاحول‌ولاقوه‌َ الاّ بالله شیاطین‌ را اگر ملاقات‌ کند، فرشتگان‌ بر شیاطین‌ زده‌ومی‌ گویند شما نمی‌توانید به‌ او ضرری‌ بزنید!

دعای‌ امام‌ سجاد(ع‌)

امام‌ سجاد(ع‌)در دعای‌ ماه‌ رمضان‌ می‌فرماید:اللّهم‌ صل‌ّ علی‌محمّد وآل‌ محمّد واَعِذنی‌ فیه‌ من‌ الشیطان‌ الرجیم‌ وهمزه‌ولمزه‌ ونفثه‌ و نفخه‌ و وسوسته‌ وتثبیطه‌ وکیده‌ ومکره‌ و حبائله‌و خُدعه‌ وامانیّه‌ وغروره‌ وفتنه‌ و شرکه‌ واحزابه‌ واتباعه‌ واشیاعه‌ واولیائه‌ وشرکائه‌ وجمیع‌ مکائده‌.

خدایا برمحمد وآل‌ او رحمت‌ فرست‌ وپناه‌ بده‌ مرا از شیطان‌ رانده‌شده‌ واز اشاراتش‌ وتوگوشیش‌ ودرگوشیش‌ ودمیدنش‌ ووسوسه‌اش‌وبازداشتنش‌ ومکرش‌ ونیرنگش‌ ودامهایش‌ وفریبهایش‌ وآرزوهایش‌وحیله‌ هایش‌ وفتنه‌ هایش‌ ودامگذاریش‌ وحزبهایش‌ ویارانش‌وطرفدارانش‌ وپیروانش‌ وشریکانش‌ وهمه‌ نقشه‌ هایش‌ پناه‌ بده‌.

سه‌ دسته‌ ایمن‌ از شیطان‌

از سخنان‌ رسولخدا(ص‌) است‌ که‌ فرمود:

«سه‌ دسته‌ از شیطان‌ ایمن‌ هستند:کسیکه‌ شبانه‌ روزبیادخداست‌. کسیکه‌ در نیمه‌ های‌ شب‌ طلب‌ آمرزش‌ می‌کند. کسیکه‌ از ترس‌خدا به‌ گرید.»

نام‌ محمد وعلی‌

امام‌ باقر(ع‌)از کسی‌ پرسید که‌ نامت‌ چیست‌؟گفت‌ محمد. فرمود کنیه‌ ات‌؟گفت‌ اباعلی‌!فرمود از شیطان‌ نجات‌ یافتی‌ زیرا وقتی‌ شیطان‌می‌شنود که‌ اسم‌ کسی‌ را به‌ محمد وعلی‌ صدا می‌زنند، آب‌ می‌شود ولی‌هرگاه‌ می‌شنود که‌ اسم‌ کسی‌ را به‌ نام‌ دشمنان‌ ما صدا می‌کنند، خوشحال‌می‌شود.

تولد ولّی‌ خدا

امام‌ صادق‌(ع‌)::وقتی‌ یکی‌ از اولیاء خدا متولد می‌شود، ابلیس‌نعره‌ای‌ می‌زند که‌ همه‌ شیاطین‌ دورش‌ جمع‌ می‌شوند. آنها می‌گویند چراناله‌ کردی‌؟می‌گوید کودکی‌ از اولیاء متولد شد!می‌گویند:چه‌ اشکالی‌دارد؟می‌گوید اگر زنده‌ بماند جمع‌ زیادی‌ بدستش‌ هدایت‌می‌شوند. می‌گویند پس‌ بگذار اورا بکُشیم‌!می‌گوید نه‌!می‌پرسندچرا؟می‌گوید زیرا زندگی‌ ما بسته‌ به‌ زندگی‌ اوست‌ واگر ولّی‌ خدا درزمین‌ نباشد قیامت‌ برپا می‌شود ومارا به‌ جهنم‌ می‌برند. لذا نباید برای‌رفتن‌ به‌ جهنم‌ عجله‌ کنیم‌!

اذان‌ واقامه‌

رسول‌ خدا صلی‌ الله علیه‌ وآله‌ :هرکه‌ در گوش‌ راست‌ کودکش‌ اذان‌ودر گوش‌ چپش‌ اقامه‌ گوید، اورا از شیطان‌ حفظ‌ کرده‌ است‌.

دعای‌ زیاد

امیرالمؤمنین‌(ع‌):دعا زیاد کن‌ تا از کید شیطان‌ سالم‌ بمانی‌.

ریاکار وشیطان‌

«مردی‌ از کنار رسول‌ خدا(ص‌)عبور می‌کرد. اصحاب‌ اورا شخصی‌ بانشاط‌ و فعّال‌ یافتند، به‌ حضرت‌ عرض‌ کردند:چه‌ خوب‌ بود این‌ فرد، نیروونشاطش‌ را در راه‌ خدا مصرف‌ می‌کرد.

حضرت‌ رسول‌(ص‌)فرمودند:اگر سعی‌ و عمل‌ او برای‌ کودکان‌ صغیرش‌باشد، کار او در راه‌ خداست‌. واگر تلاش‌ او برای‌ پدر ومادر پیرش‌باشد، کار او در راه‌ خداست‌. اگر تلاش‌ او برای‌ زندگی‌ شرافتمندانه‌خودش‌ باشد، کارش‌ در راه‌ خداست‌. امّا اگر کار وتلاشش‌ برای‌ ریاکاری‌ وفخر فروشی‌ به‌ دیگران‌ باشد، کارش‌ در راه‌ شیطان‌ است‌.»

تسلط‌ بر بدن‌

ازامام‌ صادق‌(ع‌):درباره‌ آیه‌ «انّه‌ لیس‌ له‌ سلطان‌ٌ مع‌ الذین‌آمنواوعلی‌’ ربهم‌ یتوکلون‌»سؤال‌ شد. فرمود:بخدا قسم‌!شیطان‌ بربدن‌ مؤمن‌ قدرت‌ دارد ولی‌ بر دینش‌ تسلطی‌ ندارد. که‌ خدا شیطان‌ را بربدن‌ ایوب‌ نبی‌ مسلط‌ نمود ولی‌ بر دینش‌ مسلط‌ نکرد.

عجله‌ از شیطان‌

رسول‌ خدا(ص‌):«آرامش‌ وتأنّی‌ از خداست‌ و عجله‌ وشتاب‌ازشیطان‌ است‌.»

ناله‌ شیطان‌

رسول‌ خدا(ص‌):«هرگاه‌ جوانی‌ در ابتدای‌ جوانیش‌ ازدواج‌ کند، شیطان‌ناله‌ می‌کند: ای‌ وای‌! دینش‌ را از من‌ حفظ‌ نمود.

دورشدن‌ از شیطان‌

«آیا خبر ندهم‌ شما را از کارهایی‌ که‌ اگر انجام‌ بدهید، شما را از شیطان‌دور می‌کند مانند دور شدن‌ مشرق‌ از مغرب‌؟

گفتند:آری‌!

فرمود:روزه‌ روی‌ شیطان‌ را سیاه‌ می‌کند و دادن‌ صدقه‌ پشت‌ او رامیشکند و دوستی‌ در راه‌ خدا و مواظبت‌ بر عمل‌ صالح‌ ، ریشه‌ او را قطع‌می‌نماید واستغفار رگ‌ حیات‌ او را می‌بُرد!»

نصیحت‌ شیطان‌

شیطان‌ نزد حضرت‌ یحیی‌(ع‌)رفت‌. گفت‌ ای‌ یحیی‌!من‌ یک‌ خصلت‌شمارا دوست‌ دارم‌ . اینکه‌ شما شب‌ غذا زیاد می‌خوری‌ لذا برای‌عبادت‌ خدا دیر بیدار می‌شوی‌!حضرت‌ عهد کرد که‌ تا آخر عمر شبهاکم‌ غذا بخورد. شیطان‌ هم‌ عهد کرد که‌ دیگر نقطه‌ ضعف‌ کسی‌ رانگوید.

وسوسه‌ شیطان‌

وقتی‌ شب‌ هشتم‌ ذی‌ حجه‌ شد، در خواب‌ به‌ ابراهیم‌ (ع‌) امر شد که‌باید اسماعیل‌ را ذبح‌ نمائی‌. تا سه‌ شب‌ این‌ امر به‌ او شد. روز دهم‌ به‌هاجر گفت‌ که‌ لباس‌ خوبی‌ برای‌ اسماعیل‌ بیاور . که‌ می‌خواهم‌ اورا به‌مهمانی‌ دوست‌ ببرم‌. سپس‌ کارد وریسمان‌ هم‌ برداشت‌ وباتفاق‌اسماعیل‌ به‌ طرف‌ مِنی‌’ روانه‌ شد. شیطان‌ به‌ شکل‌ پیرمردی‌ نزد هاجررفت‌ وگفت‌ ابراهیم‌ (ع‌) پسرت‌ را کجابُرد؟گفت‌ به‌ مهمانی‌ دوست‌. گفت‌نه‌ بلکه‌ چون‌ ساره‌ فرزندی‌ ندارد ابراهیم‌ (ع‌) را وادار کرده‌ تا فرزندشمارا بکشد. هاجر فهمید که‌ این‌ شیطان‌ است‌، چند تا سنگ‌ بطرفش‌پرتاب‌ نمود. شیطان‌ نزد اسماعیل‌ رفت‌ وگفت‌ پدرت‌ تورا کجامی‌برد؟گفت‌ به‌ مهمانی‌ دوست‌. گفت‌ اشتباه‌ می‌کنی‌ بلکه‌ تورا برای‌قربانی‌ کردن‌ می‌برد. اسماعیل‌ فهمید که‌ او شیطان‌ است‌ اورا با چندسنگ‌ دور نمود. شیطان‌ سر راه‌ ابراهیم‌ (ع‌) گرفت‌ وگفت‌ ای‌ ابراهیم‌!این‌پسر توست‌ نکند اورا از دست‌ بدهی‌؟ابراهیم‌ (ع‌) متوجه‌ شد که‌ شیطان‌است‌ چندتا سنگ‌ بطرف‌ او پرتاب‌ نمود. که‌ این‌ سه‌ محل‌ بعنوان‌ رمی‌جمرات‌ محل‌ سنگ‌ انداختن‌ حاجیان‌ است‌. و هیچ‌ چیزی‌ نتوانست‌ مانع‌کار ابراهیم‌ (ع‌) شود.

همه‌ شیاطین‌ خارج‌ می‌شوند!

مردی‌ از جن‌ به‌ شخصی‌ از انسانها برخورد وباهم‌ گفتگویی‌ داشتند ازجمله‌ جن‌ به‌ او گفت‌ که‌ اگر فردی‌ در هنگام‌ ورود به‌ خانه‌ واتاقش‌ آیه‌الکرسی‌ را تلاوت‌ کند، همه‌ شیاطین‌ خارج‌ می‌شوند.

ناله‌ شیطان‌!

رسول‌ خدا(ص‌):هرگاه‌ جوانی‌ در ابتدای‌ جوانیش‌ ازدواج‌ کند، شیطان‌ ناله‌می‌کند: ای‌ وای‌! دینش‌ را از من‌ حفظ‌ نمود.

هنگام‌ سوار شدن‌

رسول‌ خدا صلّی‌ الله علیه‌ وآله‌ فرمود هنگام‌ سوار شدن‌ اگر نام‌ خدارا برد، فرشته‌ای‌ تا زمان‌ فرود از او مواظبت‌ می‌نماید واگر نام‌ خدا را نبردشیطان‌ پشت‌ سر او می‌نشیند و…

شدیدترین‌ دفاع‌

شدیدترین‌ عمل‌ در مقابل‌ ابلیس‌ سجده‌ طولانی‌ است‌.

رمضان‌

رسول‌ خدا صلّی‌ الله علیه‌ وآله‌ :در ماه‌ رمضان‌ خداوند برای‌ هرشیطانی‌ هفت‌ فرشته‌ می‌فرستد که‌ شیاطین‌ را تا آخر ماه‌ مبارک‌ رمضان‌بازداشت‌ می‌کنند.

فقیه‌

یک‌ نفرفقیه‌ برای‌ ابلیس‌ از هزار عابد سخت‌تر است‌!

دانه‌ انار

امام‌ هفتم‌(ع‌):انار بخورید که‌ هردانه‌ آن‌ که‌ وارد معده‌ شود نور ایجادکرده‌ و وسوسه‌ شیطان‌ را خاموش‌ می‌ کند.

امانت‌ داری‌

امام‌ جعفر صادق‌(ع‌):امانت‌ دارباشید که‌ هرگاه‌ به‌ کسی‌ امانتی‌ داده‌می‌شود، ابلیس‌ صد شیطان‌ را نزد او می‌فرستد تا اورا به‌ خیانت‌ وسوسه‌کنند!پس‌ مگر خدا اورا حفظ‌ نماید.

ابلیس‌ به‌ اهلبیت‌ متوسل‌ می‌شود!

یکی‌ از اجنّه‌ به‌ رسول‌ خدا صلّی‌ الله علیه‌ وآله‌ گفت‌ که‌ دیدم‌ ابلیس‌دستهایش‌ را به‌ آسمان‌ بلند کرده‌ ومی‌ گوید خدایا!اگر حکم‌ کردی‌ که‌ مرابه‌ جهنم‌ ببرند در آنجا تورا قسم‌ می‌دهم‌ به‌ محمد وعلی‌ وفاطمه‌ وحسن‌وحسین‌ که‌ مرا ببخشی‌ واز آتش‌ درآوری‌!من‌ به‌ ابلیس‌ گفتم‌ این‌ اسمهاکیستند که‌ خدا را به‌ آنها قسم‌ می‌دهی‌؟گفت‌ من‌ این‌ نامها را هفت‌هزارسال‌ قبل‌ از خلقت‌ آدم‌(ع‌)بر ساق‌ عرش‌ دیدم‌ وفهمیدم‌ که‌ اینهابهترین‌ خلق‌ خدا هستند.

رسول‌ خدا صلّی‌ الله علیه‌ وآله‌ فرمودبخدا قسم‌!اگر همه‌ اهل‌ زمین‌ خدارا به‌ این‌ نامها قسم‌ دهند خدا همه‌ را می‌بخشد.

سیاهی‌ صورت‌ شیطان‌

در روایات‌ است‌ که‌ صدقه‌ ونماز صورت‌ شیطان‌ را سیاه‌ می‌کند.

دیدار مؤمنین‌

امام‌ کاظم‌(ع‌):دیدار مؤمنین‌ با یکدیگر بر ابلیس‌ سخت‌ است‌مخصوصا اگر اسمی‌ از فضائل‌ ما اهل‌ بیت‌ برده‌ شود که‌ ابلیس‌ آنقدرناراحت‌ می‌شود که‌ ناله‌اش‌ بلند شده‌ وبه‌ گوش‌ ملائکه‌ عرش‌ می‌رسدوآنها هم‌ اورا لعن‌ می‌نمایند.

بهترین‌ عمل‌ نزد خدا

امیرالمؤمنین‌(ع‌):بهترین‌ اعمال‌ نزد خدا، نماز است‌ که‌ اگر شخصی‌غسل‌ کند ویا وضوی‌ خوبی‌ بگیرد ودرمحل‌ خلوتی‌ مشغول‌ نماز شودودر رکوع‌ وسجود باشد، وقتی‌ در سجده‌ است‌، ابلیس‌ فریاد می‌کشد که‌:ای‌ وای‌ برمن‌!او اطاعت‌ کرد ومن‌ عصیان‌ ورزیدم‌!او سجده‌ کرد ومن‌امتناع‌ نمودم‌.

ونزدیکترین‌ حالت‌ به‌ خدا در حال‌ سجده‌ است‌.

عزرائیل‌ باریحان‌ وزعفران‌

رسول‌ خدا(ص‌)فرمود:هرگاه‌ خداوند، از بنده‌ ای‌ راضی‌ باشد، می‌ فرماید:ای‌ عزرائیل‌!سراغ‌ فلان‌ بنده‌ ام‌ برو وروحش‌ را بیاور!عمل‌ او بس‌ است‌ ومن‌ اورا همانطور که‌ دوست‌ داشتم‌، یافتم‌!

عزرائیل‌ باپانصد فرشته‌، درحالیکه‌ همراه‌ هریک‌، ریحان‌ وزعفران‌است‌، نازل‌ می‌ شوندوهر کدام‌ به‌ او بشارتی‌ جداگانه‌ می‌ دهند ودر هنگام‌خروج‌ روحش‌، دوصف‌ازملائکه‌ تشکیل‌ می‌ شود. ابلیس‌ وقتی‌این‌ صحنه‌ را می‌ بیند، دستش‌ را بر سر گذاشته‌ وناله‌ می‌ کند!شیاطین‌ به‌ او می‌ گویند:ای‌ سرور ما!چه‌ شده‌ است‌؟می‌ گوید:آیا نمی‌ بینید خداوند به‌ این‌ بنده‌، چقدر عزت‌ داده‌ است‌؟شما کجابودید؟آنها می‌ گویند:ماتلاش‌ کردیم‌ اورا گمراه‌ سازیم‌، ولی‌ نتوانستیم‌!

ثابت‌ قدم‌ در هنگام‌ مرگ‌!

امام‌ صادق‌(ع‌)فرمود:هنگام‌ مرگ‌ یکنفر شیعه‌، شیطان‌ از راست‌وچپ‌ او می‌ آید، تااورا منحرف‌ کند!ولی‌ خداوندمانع‌ می‌ شود!همانطورکه‌ در آیه‌۳سوره‌ابراهیم‌ فرمود:خداوند، اهل‌ ایمان‌ را در دنیا وآخرت‌، ثابت‌ قدم‌ وثابت‌ اعتقاد، نگه‌ می‌ دارد!

پنج‌ دستورالعمل‌ اخلاقی‌ واجتماعی‌ مرحوم‌ آیت‌ الله‌ العظمی‌میرزا محمد علی‌ شاه‌ آبادی‌ (ره‌)

بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحیم‌

الاسلام‌ یعلوو لا یُعلی‌ علیه‌……یدالله‌ فوق‌ ایدیهم‌

قال‌ الله‌ تعالی‌ قل‌ انما اعظکم‌ بواحده‌ ان‌ تقوموا مثنی‌ و فرادی‌

و اعتصموا بحبل‌ الله‌ جمیعا و لا تفرقوا

وَ ضُربت‌ علیهم‌ الذله‌ اینما ثقفوا الاّ بِحبل‌ٍ مِن‌ الله و حبل‌ من‌ الناس‌

مراد از قیام‌ لِلّه‌، مجاهده‌ با نفس‌ می‌باشدو آن‌ محتاج‌ است‌ به‌ پنج‌ چیز.

اول‌ اعتصام‌ بحبل‌ الله که‌ حاصل‌ نشود مگر باعتصام‌ بحبل‌ من‌ الناس‌و آن‌ معاهده‌ با نائب‌ امام‌ علیه‌ السلام‌ است‌ برترک‌ معصیت‌ وبمنزله‌ زره‌ولباس‌ مجاهدین‌ فی‌ سبیل‌ الله‌ است‌.

دوم‌ سپر دوام‌ وضو که‌ الوضوء جنته‌

سوم‌ چون‌ شیطان‌ نفس‌ حیله‌ کند او را رجم‌ نماید بخواندن‌ اعوذباللّه‌ من‌ الشیطان‌ الرجیم‌.

و هرگاه‌ سگ‌ نفس‌ هجوم‌ آورد او را به‌ حربه‌ خواندن‌

و کلبهم‌ باسط‌ ذراعیه‌ بالوصید خاکسارش‌ کند.

چهارم‌ آنکه‌ لااقل‌ یکنفر را هدایت‌ کند برای‌ معاهده‌ مذکور.

پنجم‌ آنکه‌ لااقل‌ هفته‌ای‌ یکروز برای‌ جماعت‌ حاضر شود

والسلام‌ علی‌ من‌ اتبع‌ الهدی‌

الا حقر العباد محمد علی‌ بن‌ محمد جواد اصفهانی‌

استعاذه‌

فاذا قرأت‌ القرآن‌ فاستعذ بالله من‌ الشیطان‌ الرجیم‌«نحل‌ ۹۸»

۴- برخورد پیامبران‌ وامامان‌ واولیاء خدابا ابلیس‌

پیامبران‌ وامامان‌(ع‌)با ابلیس‌ برخوردهایی‌ داشته‌اند مخصوصا اینکه‌در بعضی‌ از این‌ برخوردها ابلیس‌ مقداری‌ از نقشه‌ ها وتوطئه‌های‌ خودعلیه‌ انسان‌ را بازگو نموده‌ است‌ که‌ توجه‌ شما را به‌ این‌ برخوردها که‌ درکتب‌ حدیث‌ ذکر شده‌ جلب‌ می‌نمایم‌:

برخورد با نوح‌(ع‌)

ابلیس‌ به‌ نوح‌(ع‌)گفت‌ دوتا خصلت‌ بتو می‌آموزم‌!نوح‌(ع‌)گفت‌ من‌نیازی‌ به‌ علم‌ تو ندارم‌. ابلیس‌ گفت‌ از حرص‌ بپرهیز که‌ باعث‌ شدآدم‌(ع‌)از بهشت‌ رانده‌ شود. واز حسد دوری‌ کن‌ که‌ مرا بهشت‌ بیرون‌نمود.

خدا به‌ نوح‌(ع‌)وحی‌ کرد که‌ این‌ دورا بپذیر اگرچه‌ ابلیس‌ ، ملعون‌است‌!»

همچنین‌ آمده‌ است‌ که‌ ابلیس‌ به‌ نوح‌ نبی‌ گفت‌ سه‌ جا بیاد من‌باش‌!هرگاه‌ عصبانی‌ می‌شوی‌. هرگاه‌ حکمی‌ صادر می‌نمائی‌ وهر وقت‌ بازنی‌ نامحرم‌ تنها می‌شوی‌!

روزی‌ ابلیس‌ به‌ نوح‌(ع‌)گفت‌ برایم‌ در نزد خدا طلب‌ آمرزش‌کن‌!نوح‌(ع‌)قبول‌ کرد وپیغام‌ ابلیس‌ را رساند. خدا فرمود به‌ او بگو اگربرود وبر قبر آدم‌(ع‌)سجده‌ کند من‌ توبه‌ اورا قبول‌ می‌کنم‌. نوح‌(ع‌)وحی‌الهی‌ را به‌ ابلیس‌ ابلاغ‌ نمود. ابلیس‌ گفت‌ من‌ بر خود آدم‌(ع‌)سجده‌نکردم‌!چگونه‌ بر قبرش‌ سجده‌ کنم‌؟!

ربودن‌ انگشتر سلیمان‌ نبی‌

ابلیس‌ به‌ شکل‌ سلیمان‌ سراغ‌ خادم‌ سلیمان‌(ع‌)رفت‌ واورا گول‌ زدوانگشتر پیامبر را از او گرفت‌ ودر دست‌ کرد ناگاه‌ همه‌ شیاطین‌ وجن‌انس‌ وپرندگان‌ و وحوش‌ در مقابل‌ او تسلیم‌ شدند.

سر راه‌ موسی‌(ع‌)

ابلیس‌ به‌ موسی‌(ع‌)گفت‌ هیچگاه‌ با زن‌ نامحرمی‌ تنها نشو که‌ سومی‌شما من‌ هستم‌ وخودم‌ عهده‌ دار این‌ کار می‌شوم‌!

سه‌ گناه‌ مهم‌

موسی‌(ع‌)از ابلیس‌ پرسید چه‌ گناهانی‌ باعث‌ تسلط‌ تو بر آدمی‌می‌شود؟گفت‌ زیاد شمردن‌ اعمال‌ خوب‌ وکم‌ شمردن‌ گناه‌ وعُجب‌وخودبینی‌!

صدقه‌

ابلیس‌ به‌ موسی‌(ع‌)گفت‌ هرگاه‌ خواستی‌ صدقه‌ بدهی‌ زود بده‌ که‌ اگربنده‌ای‌ خواست‌ صدقه‌ بدهد خودم‌ عهده‌ دار می‌شوم‌ که‌ مانع‌ این‌کارش‌ بگردم‌!

سر راه‌ یحیی‌(ع‌)

یحیی‌(ع‌) از ابلیس‌ پرسید که‌ چه‌ چیزی‌ نور چشم‌ توست‌؟گفت‌ زنان‌دامهای‌ من‌ هستند!که‌ هرگاه‌ دعا ولعن‌ آدم‌ صالحی‌ را می‌شنوم‌ به‌ زنهاپناه‌ می‌برم‌!وآنجا آرام‌ می‌گیرم‌.

روزی‌ یحیی‌(ع‌)از ابلیس‌ خواست‌ تا فردابا صورت‌ اصلی‌ خود ظاهرشود. ابلیس‌ قبول‌ کرد وروز بعد ناگاه‌ یحیی‌(ع‌)دید که‌ موجودی‌ بسیارکریه‌ وزشت‌ ومنکوس‌ و چشمان‌ شکاف‌ زده‌ وبدون‌ چانه‌ وریش‌ وموهای‌ کم‌ که‌ بطرف‌ آسمان‌ بالا رفته‌ و چهاردست‌ و در هر دستی‌ شش‌انگشت‌ وانگشتانی‌ که‌ تا پایش‌ دراز بود وبینی‌ مانند پرنده‌ ودر دستش‌دامهایی‌ برنگهای‌ سفید وسیاه‌ وسرخ‌ و سبز وزرد و زنگ‌ بزرگی‌ دردستش‌ و…ظاهر شد. ابلیس‌ گفت‌ من‌ اول‌ زیباترین‌ موجود دربین‌فرشتگان‌ بودم‌ ولی‌ بخاطر معصیت‌ خدا زشت‌ترین‌ صورت‌ را دارم‌.

سر راه‌ عیسی‌(ع‌)

ابلیس‌ به‌ حضرت‌ عیسی‌(ع‌)گفت‌ نو که‌ مرده‌ را زنده‌ می‌کنی‌ ومریض‌را شفا می‌دهی‌، خودت‌ را از کوه‌ به‌ پایین‌ پرت‌ کن‌ -وآسیبی‌ نمی‌بینی‌ ـعیسی‌(ع‌)گفت‌ من‌ همه‌ این‌ کارها را با اذن‌ خدا می‌کنم‌ ولی‌ این‌ کار راخدا اذن‌ نداده‌ است‌!

روزی‌ حضرت‌ عیسی‌(ع‌)دید که‌ ابلیس‌ بارهایی‌ بر پشت‌ دارد . از اوسؤال‌ کرد اینها چیستند؟گفت‌ پنج‌ تا بار است‌ که‌ برای‌ مشتریهایشان‌می‌برم‌. بار اول‌ ستمگری‌ است‌ که‌ برای‌ سلاطین‌ وپادشاهان‌ می‌برم‌!باردوم‌ کبر است‌ که‌ برای‌ دهقانها وروستائیان‌ می‌برم‌. بار سوم‌ حسادت‌است‌ که‌ برای‌ دانشمندان‌ می‌برم‌. بار چهارم‌ خیانت‌ است‌ که‌ برای‌تاجرها وبازاری‌ها وکارگرانشان‌ می‌برم‌. بار پنجم‌ مکر وحیله‌ گری‌ است‌که‌ برای‌ زنها می‌برم‌!

روزی‌ ابلیس‌ به‌ عیسی‌(ع‌)گفت‌ آیا خدا می‌تواند زمین‌ را در تخم‌مرغی‌ قرار دهد؟حضرت‌ فرمود:وای‌ برتو!خدا به‌ عجز وصف‌ نشود!

شیطان‌ سر راه‌ پیامبر

وقتی‌ رسول‌ خدا صلّی‌ الله علیه‌ وآله‌ در کودکی‌ با عمویش‌ ابوطالب‌به‌ شام‌ می‌رفت‌، در دل‌ شب‌ شیطانی‌ سر راه‌ پیامبر ظاهر شد ودهنه‌ شترحضرت‌ را گرفت‌ وبطرف‌ دیگری‌ برد. امّا ناگاه‌ جبرئیل‌ نازل‌ شده‌ وبافوتی‌ که‌ کرد شیطان‌ را به‌ حبشه‌ پرتاپ‌ کرد وزمام‌ شتر پیامبر را گرفت‌ودر مسیر راه‌ قرار داد.

گویند روزی‌ رسول‌ خدا صلّی‌ الله علیه‌ وآله‌ نشسته‌ بود وبه‌ ماری‌ نگاه‌می‌کرد. امیرالمؤمنین‌ (ع‌)خواست‌ با عصا مار را دور کند، رسول‌ خداصلّی‌ الله علیه‌ وآله‌ فرمود این‌ ابلیس‌ است‌ که‌ من‌ با او شرطهائی‌ کرده‌ام‌از جمله‌ ای‌ علی‌!هرکه‌ دشمن‌ تو باشد، ابلیس‌ در رحم‌ مادرش‌ شریک‌گردد که‌ خدا فرمود:وشارکهم‌ فی‌ الاموال‌ والاولاد.

شیطان‌ تسلیم‌ رسول‌ خدا صلّی‌ الله علیه‌ وآله‌

حضرت‌ فرمود که‌ با هر انسانی‌ یک‌ شیطان‌ است‌!پرسیدند حتی‌شما؟فرمود آری‌ ولکن‌ شیطان‌ من‌ به‌ حول‌ وقوه‌ الهی‌ مسلمان‌ شده‌است‌.

تبسم‌ پیامبر

روزی‌ دیدند که‌ پیامبر برای‌ مطلبی‌ تبسم‌ نمودند. علت‌ را از حضرت‌پرسیدند. فرمود وقتی‌ خدا دعای‌ مرا درباره‌ امّتم‌ (در مورد قبول‌توبه‌)اجابت‌ کرد، دیدم‌ که‌ ابلیس‌ ناراحت‌ شد که‌ واویلا می‌گفت‌ و خاک‌بر سرش‌ می‌ریخت‌!

امیرالمؤمنین‌ (ع‌)بر روی‌ سینه‌ ابلیس‌!

روزی‌ ابلیس‌ بصورت‌ پیرمردی‌ نزد رسول‌ خدا صلّی‌ الله علیه‌ وآله‌آمد وگفت‌ برایم‌ از خدا طلب‌ آمرزش‌ کن‌!حضرت‌ فرمود تلاشت‌ بیهوده‌و عملت‌ باطل‌ است‌. ابلیس‌ رفت‌ ورسول‌ خدا صلّی‌ الله علیه‌ وآله‌ به‌علی‌(ع‌)فرمود که‌ این‌ ابلیس‌ بود. امیرالمؤمنین‌ (ع‌)بدنبالش‌ رفت‌ واوراگرفت‌ وبر زمین‌ زد وروی‌ سینه‌اش‌ نشست‌ . ابلیس‌ گفت‌ ای‌ابالحسن‌!خدا به‌ من‌ تا قیامت‌ مهلت‌ داده‌ است‌. حضرت‌ هم‌ اورا رها کرد.

بدتر از ابلیس‌!

امیرالمؤمنین‌ (ع‌)فرمود روزی‌ ابلیس‌ را دیدم‌ واو در ضمن‌صحبتهایی‌ گفت‌ وقتی‌ بخاطر سرپیچی‌ از دستور خدا به‌ آسمان‌ چهارم‌افتادم‌، به‌ درگاه‌ خدا نالیدم‌ که‌ خدایا!خیال‌ نکنم‌ مخلوقی‌ بدبخت‌تروشقی‌تر از من‌ آفریده‌ باشی‌!جواب‌ آمد که‌ چرا از تو بدتر هم‌ آفریده‌ام‌پس‌ پیش‌ مالک‌ جهنم‌ برو تا بتو نشان‌ دهد!من‌ نزد مالک‌ جهنم‌ رفتم‌ واواز طبقات‌ مختلف‌ جهنم‌ مرا پایین‌ برد تا در طبقه‌ هفتم‌ دیدم‌ که‌ دونفرهستند که‌ زنجیرهایی‌ از آتش‌ برگردن‌ آنهاست‌ وبر سر آنها با پتک‌می‌کوبند!گفتم‌ اینها کیستند؟مالک‌ گفت‌ آیا برساق‌ عرش‌ نظر کرده‌ای‌ که‌نوشته‌ است‌:لااله‌ الاّ الله محمد رسول‌ الله ایّدتُه‌ ونصرتُه‌بعلّی‌!؟گفتم‌ آری‌. گفت‌ اینها دشمن‌ محمد وعلی‌ هستند!

شیطان‌ در فکر توطئه‌ برای‌ جدّ پیامبر

وقتی‌ سلمی‌’ نور پیامبری‌ رسول‌ خدا را در جدش‌ هاشم‌ دید، شیفته‌هاشم‌ شد وبا ازدواج‌ هاشم‌ با خود موافقت‌ نمود. شیطانی‌ بصورت‌ یکی‌از یاران‌ هاشم‌، سه‌ بار نزد سلمی‌’ رفت‌ واز بخل‌ ودشمنی‌ هاشم‌ با زنان‌وترسو بودن‌ او به‌ دروغ‌ صحبت‌ کرد بطوریکه‌ سلمی‌’ از ازدواج‌ با هاشم‌منصرف‌ شد ولی‌ پدر سلمی‌’ او را از این‌ اشتباه‌ در آورد وگفت‌ چگونه‌هاشم‌ ، بخیل‌ است‌ درحالی‌ که‌ از بس‌ به‌ مردم‌ غذا داده‌ به‌ هاشم‌ معروف‌شده‌ است‌!وچگونه‌ ترسو است‌ در حالی‌ که‌ ازاو در حال‌ حاضر شجاعترکسی‌ نیست‌ و…ودوباره‌ سلمی‌’ به‌ هاشم‌ متمایل‌ شد وبا ازدواج‌ آنهاعبدالمطلب‌ بدنیا آمد.

شیطان‌ در مقابل‌ عمار

روزی‌ رسول‌ خدا صلّی‌ الله علیه‌ وآله‌، عمار را بدنبال‌ آب‌ فرستادوشیطان‌ سه‌ بار در مقابل‌ عمار قرار گرفت‌ تا مانع‌ او شود ولی‌ هرسه‌ بارعمار اورا مغلوب‌ نمود. لذا رسول‌ خدا صلّی‌ الله علیه‌ وآله‌ فرمود شیطان‌بین‌ عمار وآب‌ بصورت‌ دودی‌ سیاه‌ مانع‌ شدولی‌ خدا عمار را بر شیطان‌پیروز کرد.

انت‌ زین‌ العابدین‌

روزی‌ امام‌ سجاد(ع‌)مشغول‌ نماز بود که‌ شیطان‌ برای‌ بهم‌ زدن‌ نمازحضرت‌ بصورت‌ ماری‌ ظاهر شد وانگشت‌ پای‌ امام‌ را نیش‌ زد!ولی‌ امام‌اعتنایی‌ به‌ درد نکرد ونمازش‌ را دامه‌ داد وبعد از نماز فهمید که‌ این‌ مار، شیطان‌ است‌ فرمود ای‌ ملعون‌ از من‌ دور شود!ودوباره‌ مشغول‌ نمازشد. لذا خطاب‌ شدانت‌ زین‌ العابدین‌!

عرش‌ ابلیس‌

روزی‌ رسول‌ خدا صلی‌ الله علیه‌ وآله‌ به‌ ابن‌ صائد فرمود چه‌می‌بینی‌؟گفت‌:عرشی‌ بر روی‌ دریا که‌ اطرافش‌ را ماهیان‌ احاطه‌کرده‌اند!فرمود:این‌ عرش‌ ابلیس‌ است‌.

۵- اطلاعاتی‌ درباره‌ ابلیس‌

«مراد از شیاطین‌ در بعضی‌ از آیات‌ قرآن‌، سردسته‌های‌ کفر ونفاق‌می‌باشند.»

مراتب‌ جن‌!

«عرب‌ برای‌ جن‌ مراتبی‌ در نظر گرفته‌ است‌:جنی‌ که‌ با مردم‌ زندگی‌می‌کند عامر است‌. جنی‌ که‌ متعرض‌ کودکان‌ می‌شود ارواح‌ نام‌دارد!اگرخبیث‌ باشد شیطان‌ نام‌ می‌نهنداگر شرورترباشد مارد می‌گویندواگر قدرتش‌ زیاد باشد عفریت‌ گویند.»

یاران‌ ابلیس‌!

«یکی‌ از مفسرین‌ گفته‌ است‌ که‌ :لاقیس‌ از اولاد ابلیس‌ است‌ که‌سراغ‌ نمازخوانهامی‌ رود. هفهاف‌ در بیابانهازندگی‌ می‌کند. زلنبور دربازارها به‌ فعالیت‌ مشغول‌ است‌. بثر برای‌ صاحبان‌ مصیبتها وسوسه‌می‌نماید. الابیض‌ پیامبران‌ را وسوسه‌ می‌ کند. اعور مردم‌ را به‌ زناتشویق‌ می‌نماید. داسم‌ در خلوت‌ انسان‌ وسوسه‌ می‌کند. مطرش‌ علیه‌مؤمنین‌ شایعه‌ پراکنی‌ می‌کند.»

«امیرالمؤمنین‌ (ع‌):قزح‌ اسم‌ شیطان‌ است‌.»

«امیرالمؤمنین‌ (ع‌)در جنگ‌ جمل‌ فریاد زد شتر-شترعایشه‌ را- رابکشید که‌ او شیطان‌ است‌!محمدبن‌ ابی‌ بکر وعمار سراغ‌ شتر رفتندواورا کشتند.»

اسم‌ شیطان‌

«فیروز آبادی‌ گفته‌ است‌ که‌ اسم‌ شیطان‌ ورئیس‌ جن‌ الزوبعه‌است‌.»

مرگ‌ ابلیس‌!

«امام‌ صادق‌(ع‌):ابلیس‌ بین‌ نفخه‌ اول‌ ودوم‌ می‌میرد.»

نام‌ شیاطین‌

«امیرالمؤمنین‌ (ع‌):نام‌ ابلیس‌ در آسمان‌، حارث‌ بوده‌ است‌.»

امام‌ صادق‌(ع‌):شیطانی‌ بنام‌ مذهب‌ است‌ که‌ به‌ هر صورتی‌ غیر ازصورت‌ پیامبر وامام‌ در می‌آید. وفرمود شیطانی‌ بنام‌ هزع‌ است‌ که‌ درخواب‌ مردم‌ می‌آید.

کشتن‌ وزغ‌

رسول‌ خدا صلی‌ الله علیه‌ وآله‌ :کسیکه‌ وزغی‌ را بکشد ، شیطانی‌ راکشته‌ است‌!زیرا وقتی‌ ابراهیم‌(ع‌)در آتش‌ افتاد، همه‌ حیوانات‌ برای‌خاموش‌ کردن‌ آتش‌ تلاش‌ کردند، ولی‌ وزغ‌ در آتش‌ می‌دمید که‌ بیشترشعله‌ بکشد!

فرزند خوب‌ ابلیس‌!

«گویند همه‌ فرزندان‌ ابلیس‌ کافرند بجز چندنفر از جمله‌ جنی‌ بنام‌ هام‌ بن‌هیم‌ بن‌ لاقیس‌ بن‌ ابلیس‌ که‌ بدست‌ نوح‌ (ع‌)ایمان‌ آورد وخدمت‌ رسول‌خدا صلّی‌ الله علیه‌ وآله‌ رسید ودر جنگ‌ صفین‌ در رکاب‌ امیرالمؤمنین‌(ع‌)بود.

«روایت‌ شده‌ که‌ در راه‌ رفتن‌ رسول‌ خدا صلّی‌ الله علیه‌ وآله‌ به‌ جنگ‌حنین‌ ناگاه‌مار بزرگی‌ راه‌ را بر سپاه‌ بست‌. اصحاب‌ جریان‌ را به‌ پیامبرگزارش‌ کردند. رسولخدا خود آمد ونزد مار ایستاد ناگاه‌ مارصدازد:السلام‌ علیک‌ یا رسول‌ الله!من‌ هیثم‌ بن‌ طاح‌ بن‌ ابلیس‌ هستم‌که‌ بتو ایمان‌ آورده‌ام‌ وآمده‌ام‌ که‌ در جنگ‌ به‌ شما کمک‌ کنم‌. حضرت‌فرمود از ما جدا شو وبنزد خانواده‌ ات‌ برو…

«از امام‌ جعفر صادق‌(ع‌)سؤال‌ شد که‌ کفر مقدم‌تر است‌ یاشرک‌؟فرمود کفر که‌ اولین‌ کافر ابلیس‌ بود وبعدا مشرک‌ هم‌ شد.

قم‌!

روایت‌ است‌ که‌ رسول‌ خدا صلّی‌ الله علیه‌ وآله‌ در معراج‌ دید که‌ابلیس‌ در محلی‌ نشسته‌ است‌. حضرت‌ به‌ او فرمود قم‌!یعنی‌ بلند شو! لذااسم‌ این‌ محل‌ ، قم‌ قرار گرفت‌.

شیطان‌ مردم‌

«در روایت‌ است‌ که‌ ابلیس‌ شیطانی‌ را بنام‌ متکون‌ به‌ میان‌ مردم‌می‌فرستد که‌ به‌ هرصورتی‌ بجز صورت‌ امام‌ (ع‌)ظاهر می‌ شود.

چرا ابلیس‌؟

«از امام‌ باقر(ع‌)سؤال‌ شد چرا به‌ ابلیس‌، ابلیس‌ گویند؟فرمود زیرا ازرحمت‌ الهی‌ مأیوس‌ و رانده‌ شد.»

ندای‌ ابلیس‌!

«امام‌ جعفر صادق‌(ع‌):وقتی‌ امام‌ زمان‌(عج‌)ظهور می‌کند ابتداجبرئیل‌ از آسمان‌ ندا می‌کند که‌ قائم‌(ع‌)ظهور کرده‌ است‌. سپس‌ ابلیس‌ اززمین‌ ندا می‌کند. پس‌ از ندای‌ اول‌ تبعیت‌ کنید واز ندای‌ دوم‌بپرهیزید.»

زده‌ شدن‌ گردن‌ ابلیس‌

«در روایت‌ است‌ که‌ امام‌ زمان‌(عج‌)گردن‌ ابلیس‌ را می‌زند.»

چه‌ کسی‌ شیطان‌ را گول‌ زد؟

«شخصی‌ از عالمی‌ سؤال‌ کرد که‌ هرکه‌ گول‌ می‌خورد ، گویند شیطان‌اورا گول‌ زده‌ است‌. چه‌ کسی‌ شیطان‌ را گول‌ زد؟جواب‌ دادند که‌ شیطان‌از جن‌ است‌ وجن‌ وانس‌ دارای‌ دونیرو بنام‌ عقل‌ وهوای‌ نفس‌ هستند که‌عقل‌ به‌ خوبی‌ فرمان‌ می‌دهد وهوای‌ نفس‌ به‌ گناه‌!وابلیس‌ از هوای‌نفسش‌ تبعیت‌ نمود.»

«در روایت‌ است‌ که‌ ارواث‌«آب‌ بینی‌ ومدفوع‌) واستخوانهاغذای‌جنیان‌ است‌ که‌ آن‌ را می‌بویند نه‌ اینکه‌ آن‌ را بخورند.

«خداوند بخاطر نافرمانی‌ عزازیل‌، اورا ابلیس‌ نامید یعنی‌ ناامید ازرحمت‌ خدا.»

«اسامی‌ دیگر ابلیس‌:رأس‌الکفر، جم‌، خابل‌، خیتمور، سفیف‌، سرفح‌، غرور، ابوقره‌، شر، اجدع‌، بلاز، شیخ‌ نجدی‌، ابولبینی‌، ابوخلاف‌، خناس‌، حارث‌، دیو، باطل‌، ابومره‌، ابوالمیزار، اجدع‌، ابوالجن‌، ابوفزه‌، ابوکروس‌، ابولیلی‌، ابومخلد والابیض‌

۶- ابلیس‌ از دیدگاه‌ آیات‌ قرآن‌

نام‌ ابلیس‌ ۹بار وشیطان‌ با مشتقاتش‌ ۸۸بار در قرآن‌ کریم‌ آمده‌است‌. که‌ تعدادی‌ از آیات‌ بشرح‌ زیر می‌باشند:

«از قدمهای‌ شیطان‌ پیروی‌ نکنید که‌ او دشمن‌ آشکار شماست‌. او امر به‌کارهای‌ بد وفحشاء می‌کند واینکه‌ برخدا دروغ‌ ببندید»

« دوستان‌ شیطان‌ را بکُشید که‌ حقیقتاً مکر شیطان‌ ضعیف‌ است‌.»

«اگر فضل‌ ورحمت‌ الهی‌ برشما نبود غیر از عده‌ کمی‌ همگی‌ از شیطان‌تبعیت‌ می‌کردید.»

«حقیقتاً شیطان‌ می‌خواهد بوسیله‌ شراب‌ وقمار بین‌ شما دشمنی‌ ایجادکرده‌ واز یاد خدا ونماز دورتان‌ کند پس‌ آیا دست‌ از این‌ کارها برنمی‌دارید؟»

«شیطان‌ گفت‌ خدایا!حال‌ که‌ مرا اخراج‌ کردی‌ در راه‌ مستقیم‌ به‌ کمین‌می‌ایستم‌ و جلو وعقب‌ وراست‌ وچپ‌ سراغ‌ انسانها می‌روم‌ وکاری‌می‌کنم‌ که‌ اکثرشان‌ شکرگزار نباشند. خدا فرمود از بهشت‌ با ذلت‌نکوهیده‌ ومطرودبیرون‌ برو که‌ جهنم‌ را از کسانی‌ که‌ از تو پیروی‌ کنند، پرمی‌کنم‌!»

«ای‌ بشر!مبادا شیطان‌ تورا گول‌ بزند همانطور که‌ جدتان‌ را از بهشت‌بیرون‌ نمود ولباسشان‌ را بیرون‌ کرد بطوریکه‌ عوراتشان‌ پیدا شد. شیطان‌وگروهش‌ شما را از جائی‌ که‌ شما آنهارا نمی‌بینید، می‌بینند.»

«هرگاه‌ وسوسه‌ای‌ از شیطان‌ به‌ شما رسید به‌ خدا پناه‌ ببرید که‌ او شنواوداناست‌. متقین‌ هرگاه‌ به‌ طایفه‌ای‌ از شیاطین‌ بر می‌خورند بیاد خداافتاده‌ وهوشیار می‌شوند.»

«شیطان‌ (در جهنم‌)بعد از پایان‌ کار به‌ جهنمیان‌ گوید که‌ خدا به‌ شماوعده‌ حق‌ داد وبه‌ وعده‌اش‌ وفا کمرد ومن‌ به‌ شما وعده‌ دروغ‌ دادم‌ ومن‌بر شما تسلطی‌ نداشتم‌ جز اینکه‌ شما را فراخواندم‌ وشما هم‌ اجابت‌کردید!پس‌ مرا سرزنش‌ نکنید وخود را ملامت‌ کنید. نه‌ من‌ فریاد رس‌شما هستم‌ ونه‌ شما فریاد رس‌ من‌!»

«شیطان‌ تسلطی‌ بر مؤمنین‌ وکسانیکه‌ برخدا توکل‌ می‌نمایند ندارد. بلکه‌برکسانی‌ که‌ دوستدار شیطان‌ هستند وبرای‌ خدا شریک‌ قائل‌می‌شوند، مسلط‌ است‌»

«ابراهیم‌(ع‌)گفت‌ ای‌ پدر!شیطان‌ را نپرست‌ که‌ او معصیت‌ خداوندرحمان‌ را می‌کند. ومی‌ می‌ترسم‌ عذاب‌ الهی‌ برتو فرود بیاید وشریک‌شیطان‌ شوی‌!»

«آیا بشما بگویم‌ که‌ شیاطین‌ کجا فرود می‌آیند؟آنان‌ نزد دروغزنهای‌ گنه‌کار می‌روند. گوش‌ فرا می‌دهد ولی‌ اکثرشان‌ دروغگو هستند.»

«نجوی‌ از شیطان‌ است‌ تا مؤمنین‌ را ناراحت‌ کند ولی‌ تا خدا اجازه‌ ندهدنمی‌تواند ضرری‌ برساند.»

«هرگاه‌ متقین‌ با دسته‌های‌ شیاطین‌ روبرو شوند، بیاد خدا افتاده‌ وهوشیارمی‌شوند.»

«اگر شیطان‌ تورا از خدا غافل‌ کرد پس‌ از اینکه‌ هوشیار شدی‌، دیگر باستمکاران‌ رفت‌ وآمد ننما!»

و…

رمضان‌ ۸۲

منابع‌ :

  1. بحارالانوار – علامه‌ مجلسی‌
  2. حلیه‌ المتقین‌ – علامه‌ مجلسی‌
  3. مکارم‌ الاخلاق‌ – حسن‌ بن‌ فضل‌ طبرسی‌
  4. وسائل‌ الشیعه‌ – شیخ‌ حرّ عاملی‌
  5. میزان‌ الحکمه‌ – محمدی‌ ری‌ شهری‌
  6. آثار الصادقین‌(ع‌) – صادق‌ احسان‌ بخش‌
  7. مفاتیح‌ الجنان‌ – شیخ‌ عباس‌ قمی‌
  8. برنامه‌ سلوک‌ – علی‌ شیروانی‌
  9. هزارویک‌ نکته‌ درباره‌ نماز – دیلمی‌
  10. مجمع‌ المعارف‌ ومخزن‌ العوارف‌ – محمدشفیع‌ بن‌ محمدصالح‌
  11. عصر امام‌ خمینی‌(قدس‌ سره‌) – میراحمدرضا حاجتی‌
  12. روزنامه‌های :اطلاعات‌، کیهان‌، جمهوری‌ اسلامی‌ ، رسالت‌، کیهان‌ هوائی‌
  13. تفسیر دررالمنثور
  14. ثواب‌ الاعمال‌ – شیخ‌ صدوق‌
  15. جامع‌ احادیث‌ الشیعه‌ – آیه‌ الله بروجردی‌
  16. اصول‌ کافی‌ – مرحوم‌ کلینی‌
  17. مستدرک‌ الوسائل‌ – میرزاحسین‌ نوری‌ طبرسی‌
  18. تفاسیر منهج‌ الصادقین‌، مواهب‌ علیه‌، دررالمنثور، کنز الدقائق‌، مجمع‌البیان‌، نورالثقلین‌، عیاشی‌

 جنگ ابلیس علیه انسان//محمد تقی صرفی

پارساى بخیل

یحیى پسر زکریاى نبى (ع) ابلیس را دید، گفت: (( کیست که وى را دشمن‏تر دارى، و کیست که وى را دوست‏تر مى‏دارى؟ )) ابلیس گفت: ((پارساى بخیل را دوست‏تر دارم، که او جان همى کند و طاعت همى کند، اما بخل وى آن همه باطل گرداند . و فاسق بخشنده را دشمن‏تر دارم که او خوش همى خورد و خوش زندگى کند، و همى ترسم که خداى تعالى بر وى به سبب سخاوتش، رحمت کند . و وى را توبه دهد.))

و یک روز على (ع) بگریست.
گفتند: (( چرا گریستى؟ ))
گفت: ((هفت روز است که هیچ مهمان، به خود ندیده‏ام .))

– غزالى، کیمیاى سعادت، ج ۲، ص ۱۷۲ .با اندکى تغییر در الفاظ.

[contact-form-7 id=”3909″ title=”فرم تماس ۱_copy”]

شیطان در مجلس ناسزاگو

روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله با ابوبکر کنار هم نشسته بودند. در این موقع شخصى آمد و به ابوبکر دشنام داد.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله ساکت و آرام نظاره گر بود. وقتى شخص دشنام دهنده ساکت شد ابوبکر به دفاع از خود به جوابگوئى و دشنام دادن به او پرداخت .

همین که ابوبکر زبان به ناسزاگوئى باز کرد، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از جاى برخاست تا از نزد ایشان دور شود. وقتى که پیامبر صلى الله علیه و آله از جاى خود بلند شد، به ابوبکر گفت : اى ابوبکر، وقتى که آن شخص به تو دشنام مى داد، فرشته اى از جانب خداوند به دفاع از تو جوابگوى او بود، اما هنگامى که تو شروع به ناسزاگوئى کردى آن فرشته شما را ترک کرده و از نزد شما دور شد و به جاى او شیطان آمد. من هم کسى نیستم که در مجلسى بنشینم که در آن مجلس شیطان حضور داشته باشد.

یکصد موضوع ۵۰۰ داستان//سید علی اکبر صداقت
ابلیس نامه ۱/ ۷۳ – احیاء العلوم ۳/ ۳۷۰٫

– مادر شیطانها


سید نعمت الله جزایرى در کتابش نقل مى کند: که در یک سال قحطى شد، در همان وقت واعظى در مسجد بالاى منبر مى گفت : کسى که بخواهد صدقه بدهد، هفتاد شیطان ، به دستش مى چسبند و نمى گذارند که صدقه بدهد.
مؤ منى این سخن را شنید و با تعجب به دوستانش گفت : صدقه دادن که این حرفها را ندارد، من اکنون مقدارى گندم در خانه دارم ، مى روم آنرا به مسجد آورده و بین فقراء تقسیم مى کنم .

با این نیت از جا حرکت کرد و به منزل خود رفت . وقتى همسرش از قصد او آگاه شد شروع کرد به سرزنش او، که در این سال قحطى رعایت زن و بچه خود را نمى کنى ؟ شاید قحطى طولانى شد، آن وقت ما از گرسنگى بمیریم و… خلاصه بقدرى او را ملامت و وسوسه کرد تا سرانجام مرد مؤ من دست خالى به مسجد برگشت .

از او پرسیدند چه شد؟ دیدى هفتاد شیطان  به دستت چسبیدند و نگذاشتند.
مرد مؤ من گفت : من شیطانها را ندیدم ولى مادرشان را دیدم که نگذاشت این عمل خیر را انجام بدهم.

:: DownloadBook.ORG ::

ابلیس نامه ص ۶۰- انوار نعمانیه ۳/۹۶٫

یکصد موضوع ۵۰۰ داستان//سید علی اکبر صداقت

یحیى علیه السلام و شیطان


روزى شیطان ملعون در حالى که زنجیر و رشته هایى در دست داشت به نزد حضرت یحیى بن زکریا علیه السلام ظاهر شد.
یحیى علیه السلام پرسید: اى ابلیس این رشته ها چیست که در دست توست ؟ شیطان گفت : این رشته ها انواع علایق ، امیال و شهوتهایى است که من در فرزندان آدم یافته ام .

یحیى علیه السلام فرمود: آیا براى من نیز از این رشته ها چیزى هست ؟ گفت : آرى ، هنگامى که از خوردن غذا سیر مى شوى ، سنگین مى شوى ، به همین سبب نسبت به نماز، ذکر و مناجات خداى خود بى رغبت مى شوى .
یحیى علیه السلام با شنیدن این سخن فرمود: بخدا سوگند که از این زمان به بعد هرگز شکم خود را از غذا پر نخواهم کرد.
ابلیس هم گفت : بخدا قسم من نیز از این به بعد هرگز کسى را نصیحت نخواهم کرد.

یکصد موضوع ۵۰۰ داستان//سید علی اکبر صداقت

:: DownloadBook.ORG ::

ابلیس نامه ۱/۳۵ – محاسن برقى ص ۴۳۹٫

معاویه


گویند معاویه در کاخ خود خوابیده بود، ناگهان مردى او را بیدار کرد. وقتى معاویه او را دید به پشت پرده پنهان شد.
معاویه فریاد زد: تو کیستى که این گونه گستاخى کرده و بى اجازه من وارد کاخ شده اى ؟ گفت : من شیطان هستم .
معاویه گفت : چرا مرا بیدار کردى ؟ در جواب گفت : هنگام نماز است ، تو را بیدار کردم که سروقت به مسجد براى نماز بروى !

معاویه گفت : تو شیطان هستى ، و شیطان خیر بندگان را نمى خواهد. آیا ادعاى دزد بر اینکه براى پاسبانى خانه آمده ام درست است ؟!

شیطان گفت : تو را از خواب بیدار کردم که مبادا بخوابى و نمازت قضا شود و با دل شکسته ، آه سوزان بکشى که نمازم قضا شد و به مسجد نرفتم !

ارزش این آه ، از صدها نماز بالاتر است ، خواستم چنین آه و ناله نصیب تو نشود که مشمول رحمت خداى شوى ؛ معاویه او را تصدیق کرد.

داستانهاى مثنوى ۲/ ۱۵

یکصد موضوع ۵۰۰ داستان//سید علی اکبر صداقت

فرعون


مردى از اهل مصر خوشه انگورى نزد فرعون آورده و خواهش کرد آن را مروارید نماید.
فرعون آن را گرفته و بدرون خانه آمد و در این اندیشه بود که چگونه خوشه انگور را مى توان جواهر نمود! در این میان شیطان به در خانه فرعون آمد و در را کوبید. فرعون صدا زد کیست ؟ شیطان گفت : خاک بر سر خدائى که نمى داند در پشت در چه کسى است ، پس داخل خانه شد و خوشه را از فرعون گرفته و اسمى از اسماء خدا را بر آن خواند و خوشه انگور جواهر گردید.
آنگاه گفت : اى فرعون انصاف ده من با این فضل و کمال شایسته بندگى نبودم ولى تو با این جهل و نادانى ادعاى خدایى مى کنى و مى گوئى (من خداى بزرگ مردمم )؟!
فرعون پرسید: چرا آدم را سجده نکردى تا از درگاه قرب خدا رانده شوى ؟ گفت : زیرا مى دانستم که از صلب او مانند تو عنصر پلیدى بوجود مى آید

 

پند تاریخ ۱/۲۳ – انوار النمانیه ص ۸۰ در کتاب جوامع الحکایات ص ۲۱ این قضیه را با کمى اختلاف ، نقل کرده است .

 

جن برادر انس

امام باقر علیه السلام فرمود: جماعتى از مسلمین به سفرى رفتند و راه را گم کردند تا بسیار تشنه شدند.

(از جاده به کنارى رفتند) و کفن پوشیدند و خود را به ریشه هاى درختان (مرطوب ) چسبانیدند.

پیرمردى سفید پوشى نزد آنها آمد و گفت : برخیزید، باکى بر شما نیست ، این آب است . آنها برخاستند و آشامیدند و سیر آب گشتند.

گفتند: اى پیرمرد خدا ترا رحمت کند تو کیستى ؟ گفت : من از طایفه جنى هستم که با رسول خدا صلى الله علیه و آله بیعت کردند. از پیامبر صلى الله علیه و آله شنیدم که مؤ من برادر مؤ من ، و چشم و راهنماى اوست ، شما نباید با بودن من از تشنگى از بین بروید.
اصول کافى ، ج ۲، باب اخوه المؤ منین ح ۱۰٫

یکصد موضوع ۵۰۰ داستان//سید علی اکبر صداقت

گدائى نمودن شیطان 

شیطان بارها و بارها کاسه گدایى پیش پیامبران برده و از آنان میوه و طعام بهشتى طلب نموده است ، ولى آنان چون او را مى شناختند چیزى به وى نداند. از جمله :

۱ – در زمان آدم :

وقتى حضرت آدم علیه السلام انگور کاشت ، شیطان پیشش آمد و از انگور خواست . آدم ، چیزى به او نداد و مواظب بود که شیطان از این میوه ندزدد و نخورد. روزى پیش حضرت حوا آمد گریه کرد و خواهش نمود که یک خوشه انگور به او دهد. او هم خوشه انگورى به او داد. وقتى در دهان گذاشت و خواست بخورد حضرت آدم متوجه شد. فورا آمد و از دهان او بیرون آورد و فرمود: میوه بهشتى بر تو حرام است و نباید بخورى !

۲ – در زمان ابراهیم :

وقتى حضرت ابراهیم علیه السلام ماءمور شد که فرزند خود را قربانى کند – اسماعیل را به قربان گاه برد – یک قربانى به جاى او از بهشت آمد و حضرت آن را قربانى کرد و بر روى الاغ انداخت و به مکه آورد. چون خواست گوشت حیوان را تقسیم کند، شیطان به صورت گدایى پیش ‍ ابراهیم آمد و گفت : اى خلیل الله ! از گوشت قربانى فرزندت مقدارى هم به من فقیر بده . ابراهیم هم خواست چیزى به او بدهد که جبرئیل آمد و گفت : وى شیطان است ، خصیتین و سپرز آن را به او بده .

۳ – در زمان حضرت رسول :

آن ملعون پى در پى به خانه رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم به گدایى مى آمد؛ چون مى دانست که این بزرگواران سایل را رد نمى کنند.

بعد از آن که جعفر بن ابى طالب از حبشه بازگشت . روزى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله وسلم و جعفر به خانه حضرت على علیه السلام آمدند. چون در خانه چیزى براى پذیرایى نبود حضرت فاطمه علیهاالسلام دو رکعت نماز خواند و سر به سجده نهاد و از خداوند طلب غذا نمود. وقتى سر از سجده برداشت ، دید طبقى آماده است و در آن مقدارى خرما و هفت گرده نان و هفت مرغ بریان ، یک ظرف شیر و یک ظرف عسل در آن هست . آنها را برداشت آورد در خدمت آن حضرت گذاشت و همه آماده خوردن شدند.

در این هنگام شنیدند سایلى از پشت در صدا مى زند: اى اهل بیت کرم وجود! از این طعام که مى خورید، اندکى هم به من بدهید.

فاطمه زهرا، نانى برداشت و یک مرغ بریان روى آن گذاشت و خواست که به سائل دهد در این وقت حضرت رسول صلى الله علیه و آله وسلم او را از دادن به سائل منع فرمود. آن سائل هم رفت . بعد از مدتى با قیافه دیگر وارد شد؛ در حالى که پارچه و تخته اى به پاى خود بسته بود تا اهل خانه گمان کنند که پاى او شکسته و معلول است .

تخته ها بر پاى بسته از چپ و راست
تا گمان آید که او بشکسته پا است

کنار در خانه آن حضرت ایستاد و با صداى بلند فریاد زد و گفت : اى اهل خانه جود و کرم و احسان ! به من معلول و پاى شکسته کمک کنید. مقدارى از غذایى که مى خورید به من بى نوا بدهید. باز فاطمه زهرا (س ) خواست چیزى به او دهد پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله وسلم منعش کرد و فرمود: اى ملعون گم شو تو ر شناختم !؟

دیدش و بشناختش چیزى نداد
رفت و باز آمد بپوشید از لباء

بار سوم ، خود را به صورتى دیگر در آورد تا شاید به او کمک کنند. به صورت کودک کور و بى چشمى آمد در خانه و گفت : اى اهل بیت ! من عاجزم ، کورم ، یتیم هستم ، مقدارى غذا به من عنایت کنید! باز آن حضرت فرمود: تو را شناختم از این جا برو.

براى بار چهارم : باز شکل و قیافه خود را عوض نمود، خود را به صورت زنى مسکین و بیچاره ، چادرى کهنه به سر خود انداخت و کفش پاره به پا نمود و آمد بر در خانه فاطمه نشست و شروع کرد التماس نمودن و طلب غذا کردن . باز رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم او را شناخت محرومش کرد.

چون که عاجز شد به آن گونه مکید
چون زنان او چادرى بر سر کشید

آمد و بر آستان در نشست
سر فرو افکند و پنهان کرد دست

هم شناسیدش ندادش صدقه اى
بر دلش آمد زحرمان حرقه اى

فاطمه زهرا علیهاالسلام از رد نمودن فقرا و مساکین که امروز پدرش همه را رد کرد تعجب نمود و گفت :
اى پدر! تا به حال سابقه نداشت که شما فقیرى را از در خانه ناامید برگردانید، ولى امروز چندین نفر از فقرا و بى نوایان آمدند و به هیچ کدام چیزى ندادید و همه را دست خالى رد نمودید: فرمود: اى دخترم ! چون غذایى بهشتى است ، بر اینها حرام است .

اى پدر! تا به حال سابقه نداشت که شما فقیرى را از در خانه ناامید برگردانید، ولى امروز چندین نفر از فقرا و بى نوایان آمدند و به هیچ کدام چیزى ندادید و همه را دست خالى رد نمودید: فرمود: اى دخترم ! چون غذایى بهشتى است ، بر اینها حرام است .

فاطمه عرض نمود: مگر این ها چه کسانى بودند.
فرمود: همه اینها شیطان بودند و مى خواستند از غذاهاى بهشتى بخورند. اگر امروز از این غذاها مى خوردند از اهل بهشت مى شدند.

نعمت جنات خوش بر دوزخى
شد محرم گر چه حق باشد سخى

شیطان در کمین گاه//نعمت الله صالحی

اخلاص در عمل

در قوم بنی اسرائیل درختى بود که جمعى آن را مى ‏پرستیدند. و عابدى در بنى اسرائیل بر آن مطلع شده، غیرت ایمان، او را بر این داشت که تیشه برداشته روانه شد، که آن شجره را قطع نماید.

 در راه، شیطان به صورت مردى به او دچار شده، گفت: به کجا مى ‏روى؟ گفت: درختى است که جمعى از کفّار به جاى پروردگار، او را مى ‏پرستند مى ‏روم تا آن را قطع کنم

 گفت: ترا به این چکار. و گفتگو میان ایشان به طول انجامید، تا امر آن منجر شد که دست در گریبان شدند و عابد، شیطان را بر زمین افکند.

 چون شیطان خود را عاجز دید، گفت: معلوم است که تو این عمل را به جهت ثواب مى ‏کنى. و من از براى تو عملى قرار مى ‏دهم که ثواب آن بیشتر باشد، هر روز فلان مبلغ به زیر سجاده تو مى‏ گذارم، آن را بردار و به فقرا عطا کن. عابد فریب شیطان را خورده، از عزم قطع درخت در گذشت و به خانه برگشت. و هر روز سجاده خود را بر مى‏ چید، همان مبلغ در آنجا بود بر مى ‏داشت و تصدّق مى‏ کرد. و چون، چند روز بر این گذشت، شیطان قطع وظیفه را نمود و عابد در زیر سجاده خود زر نیافت. تیشه برداشته رو به قطع درخت نهاد.

شیطان سر راه بر او گرفته، باز بر سر مجادله آمدند. در این مرتبه، شیطان بر عابد غالب شده، او را بر زمین افکند. عابد حیران ماند. از شیطان پرسید که: چگونه این دفعه بر من غالب آمدى. گفت به واسطه اینکه در ابتدا نیّت تو خالص بود و به جهت خدا قصد قطع درخت کرده بودى و این دفعه به جهت آلودگى طمع، به قطع آن مى ‏روى، و نیّت تو خالص نیست، به این جهت من بر تو غالب گشتم.

 معراج السعاده//ملااحمد نراقی

ازشیطان بشنوید

حضرت نوح (ع ) هنگامى که کشتى را درست کرد و در آن انواع حیوانات را جاى داد، الاغ در خارج کشتى ماند. هر چه نوح او را به سوار شدن در کشتى وادار مى کرد سوار نمیشد بالاخره خشمگین شده گفت (ارکب یا شیطان ) سوار شو اى شیطان .

شیطان این سخن را شنید، خود را در پى الاغ آویزان نموده داخل کشتى شد حضرت نوح خیال میکرد سوار نشده ، همینکه کشتى به حرکت در آمده مقدارى بر روى آب سیر کرد چشم نوح به شیطان افتاد که در صدر کشتى نشسته پرسید چه کس بتو اجازه داد گفت تو مگر نگفتى سوار شو اى شیطان .

آنگاه گفت اى نوح تو بر من حقى دارى و نیکى درباره من کرده اى میخواهم آنرا جبران نمایم . نوح پرسید آن خدمت چه بوده . در پاسخ گفت : تو دعا کردى قومت بیک ساعت هلاک شدند اگر اینکار را نمیکردى من حیران بودم بچه وسیله آنها را منحرف و گمراه کنم ، از این زحمت مرا راحت کردى .

حضرت نوح دانست شیطان او را سرزنش میکند. شروع بگریه نمود، بعد از طوفان پانصد سال گریه میکرد از اینرو نوح لقب یافت پیش از آن عبدالجبار نام داشت .

خداوند به او وحى کرد که سخن شیطان را گوش کن . نوح به شیطان گفت آنچه میخواستى بگوئى بگو. گفت : از چند خصلت ترا نهى مى کنم :

اول- اینکه از کبر پرهیز کن زیرا اول گناهیکه نسبت بخداوند انجام شد سجده کنم را تکبر نمیکردم و سجده مینمودم مرا از عالم ملکوت خارج نمیکردند.

دوم – از حرص دورى گزین ، زیرا خداوند تمام بهشت را براى پدرت آدم مباح گردانید از یک درخت او را نهى کرد، حرص آدم را واداشت تا از آن درخت خورد و دید آنچه باید بییند.

سوم – هیچگاه با زن بیگانه و اجنبى خلوت مکن مگر اینکه شخص ثالثى ؛ با شما باشد اگر بدون کسى خلوت کنى من در آنجا حاضر مى شوم ، آنقدر وسوسه مى نمایم تا به زنا وادارت کنم . خداوند به نوح وحى کرد که گفته شیطان را قبول کن

 داستانهاوپندها ج۲// مصطفی زمانی

نصیحت ابلیس به حضرت موسی(ع)

نقل شده که روزى حضرت موسى نشسته بود که شیطان وارد شد، کلاهى رنگارنگ در سر داشت ، چون نزدیک شد بعنوان احترام کلاه از سر برداشت و جلو رفت و سلام کرد، حضرت موسى پرسید: تو کیستى ؟ گفت : من ابلیس هستم ، آمده ام بپاس احترام مقاوم و تقرب تو نزد خدا ترا سلام کنم ، حضرت پرسید: آنچه در سر داشتى چیست ؟

گفت : بوسیله آن دلهاى اولاد آدم را میربایم ، پرسید: کدام عمل است که اگر اولاد آدم آنرا انجام دهند به آنها چیره میشوى ؟ گفت : زمانى که خود پسند باشد و عمل خود را بسیار شمارد و گناهان خود را فراموش کند.

یا موسى تو را از سه چیز بیم میدهم :
با زن اجنبى خلوت مکن چون هیچ مرد و زن نامحرم با هم خلوت نمی کنند مگر اینکه من همراه ایشان باشم تا آنها را به فتنه بیاندازم ،

اگر با خدا عهد و پیمان بستى آنرا بفوریت انجام ده ،

و اگر از مالت صدقه بیرون کردى بزودى آنرا به مصرفش برسان و الا منصرف میسازم .

قصه های اسلامی //عمران علی زاده

طلب مغفرت شیطان

از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده که : ایشان فرمودند: من در کنار کعبه معظمه نشسته بودم . ناگهان دیدم پیرمردى کمر خمیده ، در حالى که از اثر پیرى ابروهایش بر چشمانش افتاده ، عصایى به دست گرفته ، کلاهى قرمز بر سر نهاده ، عبایى از مو بر دوش انداخته و به دیوار کعبه تکیه داده بود، نزدیک پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله وسلم آمد و گفت :

یا رسول الله صلى الله علیه و آله وسلم ! از خدا بخواه که مرا بیامرزد و قرین رحمت خود فرماید. حضرت فرمود: اى پیرمرد! سعى تو ضایع و عمل تو باطل شد و از بین رفت .

سپس از پیش آن حضرت رفت . ایشان به من فرمودند: یا على ! آیا شناختى او را؟ عرض کردم : خیر یا رسول الله صلى الله علیه و آله وسلم ! فرمود: آن شخص شیطان رجیم بود!

على علیه السلام مى گوید: من دنبالش دویدم تا به او رسیدم . با او در آویختم تا او را به زمین زدم و روى سینه اش نشستم . دست بر گلوى او گذاشتم که او را خفه کنم .

به من گفت : یا على ! مرا خفه مکن ! زیرا مهلت داده اند تا روز معین و معلوم .

یا على ! به خدا قسم من تو را دوست دارم و این حرف را جدا مى گویم . کسى با تو دشمن نیست و نمى تواند دشمن تو باشد مگر این که من در نطفه او شرکت کرده باشم ، یا ولدالزنا باشد.

على مى فرماید: من خندیدم و آزادش کردم

شیطان در کمین گاه //نعمت الله صالحی

صدقه دادن از زبان شیطان 

اگر چه شیطان با دادن صدقه مخالفت مى کند و از کسانى که مى خواهند از مال خود به نیازمندان ببخشند جلوگیرى مى نماید،اما وقتى که از ویژگى هاى صدقه دادن از او مى پرسند، حقیقت و منافع صدقه را بیان مى کند
در یک دیدار، حضرت رسول صلى الله علیه و آله وسلم چند سؤ ال از او کردند، او همه را جواب داد.

یکى از سؤ ال ها این بود که حضرت فرمود: اى ملعون ! صدقه دادن امت من نزد تو چگونه است و منافع صدقه چیست ؟

شیطان در جواب حضرت عرض کرد: یا رسول الله صلى الله علیه و آله وسلم ! در صدقه دادن امت تو شش خصلت و منفعت است .

اول این که ، با صدقه و بخشش کردن ، نه تنها مال انسان کم نمى شود، بلکه هر روز بر دارایى صدقه دهنده افزوده مى شود.

دوم این که ، به واسطه صدقه دادن ، عمر طرف زیاد و مرگ هاى ناگهانى و حوادث ناگوار از او برطرف مى گردد.-حدیثى در این باره وارد شده که صدقه دادن هفتاد نوع بلا را برطرف مى کند.

سوم ، با صدقه دادن توانگرى پیدا مى شود و فقر و نادارى از بین مى رود.

چهارم ، صدقه به صاحبان و صدقه دهندگان خود تندرستى مى دهد، از دردها و رنج هاى گوناگون نجات مى یابند.
پنجم ، کفه اعمال صدقه دهندگان در روز قیامت سنگین مى شود و به خوبى و بدون ترس از پل صراط مى گذرند.
ششم ، صدقه در روز قیامت دیوارى مى شود بین آتش جهنم و بخشش ‍ کنندگان ، به طورى که آتش جهنم نمى تواند به آنان اذیت رساند.

نیز آن حضرت در این باره فرمودند: صدقه دادن پشت و کمر شیطان را مى شکند. درباره گفته هاى شیطان روایات زیادى در کتاب هاى حدیث موجود است مى توان از آنها استفاده کرد.

هم چنین آن حضرت فرمود: درباره وصى و جانشین من امیرالمؤمنین علیه السلام چه مى گویى ؟ آیا تا حال بر او دست یافته اى ؟ عرض کرد: من هرگز بر آن حضرت دست نیافته ام و نخواهم یافت . فقط راضیم که او مرا به حال خود واگذارد و اذیتم نکند؛ تاب دیدار آن حضرت را ندارم ، چون او را ببینم مانند پنبه اى که در آتش افتد و بسوزد، مى سوزم
.شیطان در کمین گاه//نعمت الله صالحی

چهار زن از دست شیطان رهیدند

روزى آن ملعون پیش رسول اکرم صلى الله علیه و آله وسلم آمد، حضرت از او چند چیز پرسید و او هم همه را پاسخ داد. یکى از آنها این بود: رفیقان تو کیان اند؟ پاسخ داد: دروغ گویان ، غمازان و زنان . پرسید: دام تو چیست ؟ گفت : زنان . به واسطه اینان مردان را از راه مستقیم بیرون مى برم ، و خود ایشان را با مکر و حیله و دل سوزى به کارهاى ناشایسته وادار مى کنم و به این وسیله ، جهنمى مى نمایم .

فرمود: چه تعداد از زنان از تو فرمان بردارى مى کنند و تابع تو هستند. عرض ‍ کرد: یا رسول الله صلى الله علیه و آله وسلم ! آن قدر زیاداند که نمى توان شماره کرد و به حساب آورد. ممکن است از هزاران زن فقط یکى از من اطاعت نکند و بقیه گوش به فرمان من هستند و مایه دل گرمى و امید من به آنان است .

آن حضرت علیه السلام پرسید: تا به حال بر چند زن غالب نشدى و نتوانستى بر آنان چیره شوى ؟ عرض کرد: یا رسول الله ! تا به حال بر چهار زن دست نیافتم – و آنان زنان نمونه بوده اند.

نخست آسیه ؛ زن فرعون ، دختر مزاحم ، عمرى در خانه فرعون ، که ادعاى خدایى مى کرد، زندگانى نمود و یک لحظه به خداى خود کافر نشد و فرعون را به خدایى نپذیرفت . مطیع پیغمبر زمان خود حضرت موسى (ع ) بود و در پایان هم به دست فرعون به شهادت رسید.

دوم مریم ؛ مادر حضرت عیسى علیه السلام که از روز تولد در بیت المقدس ‍ بوده و از اول تا آخر عمرش به عبادت خداوند متعال به سر برد و دست نامحرمى به وى نرسید. خداوند از لطف و عنایت خود بدون شوهر، حضرت عیسى (ع ) را به او عنایت کرد.

سوم خدیجه ؛ همسر و حرم تو. آن زنى که همه دارایى خود را به تو سپرد و همه را وقف اسلام و هدف شما نمود. در لحظات دشوار از اسلام و مکتب تو پشتیبانى کرد.
چهارم ؛ که از همه آنان بهتر و گرامى تر است ، دخترت فاطمه (س ) مى باشد. در همه دنیا زنى به خوبى و شایستگى و ایمان و علم و اخلاق او نیامده است .

شیطان در کمین گاه//نعمت الله صالحی

عجب

روزى موسى- علیه السّلام- نشسته بود که شیطان وارد شد و با او«برنسى»رنگارنگ بود چون نزدیک موسى- علیه السّلام- رسید برنس را کند و ایستاد، سلام کرد.

موسى- علیه السّلام- گفت: تو کیستى؟

گفت: منم ابلیس آمدم سلام بر تو کنم، چون مرتبه تو را نزد خدا مى ‏دانستم.
موسى گفت این برنس چیست؟ گفت: این را به جهت آن دارم که دلهاى فرزندان آدم را به وسیله آن به سوى خود کشم. موسى- علیه السّلام- گفت که: کدام گناه است که چون آدمى مرتکب آن شد تو بر آن غالب مى ‏گردى؟

گفت: هر وقت عجب به خود نموده و طاعتى که کرد به نظر او بزرگ آمد و گناهش در نزد او حقیر نمود.

معراج السعاده//ملااحمد نراقی

دلال بازار

(حضرت سلیمان على نبینا و آله و علیه السلام ) عرض کرد: خدایا تو مرا بر جن و انس و وحوش و طیور وملائکه و دیوها مسلّط کردى ، ولى یک خواهشى از تو دارم و آن اینکه اجازه دهى بر شیطان هم مسلّط شوم و او را زندانى و حبس کنم و به غل و زنجیرش بکشم که این قدر مردم را به گناه و معصیت نیندازد.

خطاب رسید: اى سلیمان مصلحت نیست .

عرض کرد: خدایا وجود این معلون براى چه خوبست ؟!
ندا آمد: اگر شیطان نباشد کارهاى مردم معوق و معطل مى ماند، عقب مى افتد، کار مردم پیش نمى رود…

عرض کرد: خدایا من میل دارم این ملعون را چند روزى حبس کنم .
خطاب رسید: حالا که اصرار دارى ؛ بسم اللّه ، او را بگیر.

(حضرت سلیمان على نبینا و آله و علیه السلام ) فرستاد او را آوردند، غل و زنجیر کردند و به زندان انداختند.

حضرت کارش زنبیل بافى بود، زنبیل درست مى کرد و مى برد بازار مى فروخت و از این راه نان خود را در مى آورد.

یک روز زنبیل درست کرد و به نوکرها داد که ببرند بازار بفروشند و قدرى آرد جو با پولش بخرند تا نان بپزد و تناول کند. (در حالى که در خبر است که هر روز چهار هزار شتر و پنجهزار گاو و شش هزار گوسفند در آشپزخانه حضرتش طبخ مى شد، با وجود این خودش زنبیل بافى مى کرد و نان مى خورد).

(حضرت سلیمان على نبینا و آله و علیه السلام ) فرستاد زنبیل را بردند بازار بفروشند، خدمتگذاران دیدند، بازارها بسته ، خبر آوردند: آقا بازارها بسته است ، حضرت فرمود: مگر چه شده ؟! براى چه بسته است ؟! گفتند: نمى دانیم ، زنبیل ها ماند، و حضرت آن روز را با آب افطار کرد.

روز بعد غلامان را فرستاد زنبیل ها را به بازار ببرند و بفروشند. باز خبر آوردند که بازارها بسته و مردم به قبرستانها رفته و مشغول گریه و زارى هستند و تهیه سفر آخرت را مى بینند.

خدایا چه شده مردم چرا دل به کاسبى نمى دهند؟!

خطاب رسید: (اى سلیمان تو دلال بازار را گرفتى و زندان کردى ، نگفتم : مصلحت نیست شیطان را زندانى کنى ؟).

(حضرت سلیمان ) دستور داد، شیطان را آزاد کردند، صبح که شد، دید مردم صبح زود به در مغازه هایشان رفته اند و مشغول کسب و کار شده اند.

پس (اگر شیطان نباشد امورات دنیا نظم نمى گیرد، قدرت پروردگار را مشاهده مى کنى ، از همین دشمن هم جهت نظم امور استفاده کرده ) چناچه شاعرى مى گوید:

اگر نیک و بدى دیدى مزن دم
که هم ابلیس مى باید هم آدم

ثمرات الحیوه ، ج ۳٫
داستانهای سوره حمد//علی میرخلف زاده

 

اخلاص در عمل

در قوم بنی اسرائیل درختى بود که جمعى آن را مى ‏پرستیدند. و عابدى در بنى اسرائیل بر آن مطلع شده، غیرت ایمان، او را بر این داشت که تیشه برداشته روانه شد، که آن شجره را قطع نماید.
 در راه، شیطان به صورت مردى به او دچار شده، گفت: به کجا مى ‏روى؟ گفت: درختى است که جمعى از کفّار به جاى پروردگار، او را مى ‏پرستند مى ‏روم تا آن را قطع کنم.
 گفت: ترا به این چکار. و گفتگو میان ایشان به طول انجامید، تا امر آن منجر شد که دست در گریبان شدند و عابد، شیطان را بر زمین افکند.
 چون شیطان خود را عاجز دید، گفت: معلوم است که تو این عمل را به جهت ثواب مى ‏کنى. و من از براى تو عملى قرار مى ‏دهم که ثواب آن بیشتر باشد، هر روز فلان مبلغ به زیر سجاده تو مى‏ گذارم، آن را بردار و به فقرا عطا کن. عابد فریب شیطان را خورده، از عزم قطع درخت در گذشت و به خانه برگشت. و هر روز سجاده خود را بر مى‏ چید، همان مبلغ در آنجا بود بر مى ‏داشت و تصدّق مى‏ کرد. و چون، چند روز بر این گذشت، شیطان قطع وظیفه را نمود و عابد در زیر سجاده خود زر نیافت. تیشه برداشته رو به قطع درخت نهاد.
شیطان سر راه بر او گرفته، باز بر سر مجادله آمدند. در این مرتبه، شیطان بر عابد غالب شده، او را بر زمین افکند. عابد حیران ماند. از شیطان پرسید که: چگونه این دفعه بر من غالب آمدى. گفت به واسطه اینکه در ابتدا نیّت تو خالص بود و به جهت خدا قصد قطع درخت کرده بودى و این دفعه به جهت آلودگى طمع، به قطع آن مى ‏روى، و نیّت تو خالص نیست، به این جهت من بر تو غالب گشتم.
 معراج السعاده//ملااحمد نراقی

اداء نذر

 
 

یکى از علماء معاصر از آیه اللّه حاج شیخ محمّد سراب تنکابنى نقل کرده است :

روزى راهى عتبات عالیات شدم . در راه دیدم مردى در جلوى مرکب من حرکت مى کند و هر گاه کاروان اطراق مى کرد محو مى شد و آنگاه که حرکت مى کرد دوباره پدیدار مى شد.

تا اینکه یک وقت در شب قافله حرکت مى کرد دیدم همان مرد به عادت همیشگى پیشاپیش آن در حرکت است .

من به وضع حرکت او که پیاده راه مى رفت توجّه کردم . دیدم مثل آن است که روى هوا راه مى رود و پاهاى او به زمین نمى رسد.

ترسیدم ، ولى در عین حال او را فرا خوانده و از او پرسیدم :

کیستى ؟ و از کجایى ؟

: مردى هستم از طایفه جن . پیش از این گرفتارى مهمى برایم پیش آمده بود. تعهّد کردم هر گاه خدا مرا از این گرفتارى نجات بخشد در مسیر مرکب یکى از دانشمندان شیعه با پاى پیاده به زیارت حضرت سیّدالشهداء علیه السلام حرکت کنم .

اینک اطّلاع یافتم شما در قافله هستید. از فرصت استفاده کردم و به اداء نذر پرداختم .

داستانهائی از علماء//علیرضا خاتمی

 

 مجادله شیطان با امام فخر رازی

مى ‏گویند وقتى نجم الدین کبرى در خوارزم آفتابه گلى به دستش بوده مى خواست وضو بسازد به حیرت رفت و همان‏طور آفتابه به دستش بود. بعد از لحظه یک‏باره آفتابه به زمین‏ رسید.

گفت الحمد للّه، مریدان از موضوع پرسیدند که سبب مکث و تفکر شیخ چه بود؟
شیخ نجم الدین کبرى گفت: من مى ‏دیدم که فخر رازى هنگام وفات مى ‏خواهد جان به جان آفرین تسلیم کند. با شیطان در مجادله فکرى گرفتار است و شیطان مى ‏خواست او را در بحث و استدلال مجاب کند. و ایمان او را به غارت برد ولى دیدم که شیطان مغلوب شد و فخر الدین رازى ایمان به سلامت برد.

وقتى که مریدان او همان روز و ساعت را معلوم نمودند که با همان ساعت و روز امام فخر الدین رازى فوت شده است‏ .

فوائح الجمال و فواتح الجلال(ترجمه)، ۱جلد//ساعد باقری

شیطان در کمین است(آیت الله شیخ مرتضی انصاری)

یکی از شاگردان مرحوم شیخ مرتضی انصاری چنین می گوید: در زمانی که در نجف در محضر شیخ به تحصیل علوم اسلامی اشتغال داشتم یک شب شیطان را در خواب دیدم که بندها و طنابهای متعدّدی در دست داشت . از شیطان پرسیدم : این بندها برای چیست ؟

پاسخ داد: اینها را به گردن مردم می افکنم و آنها را به سوی خویش می کشانم و به دام می اندازم . روز گذشته یکی از این طنابهای محکم را به گردن شیخ مرتضی انصاری انداختم و او را از اتاقش تا اواسط کوچه ای که منزل شیخ در آنجا قرار دارد کشیدم ولی افسوس که علیرغم تلاشهای زیادم شیخ از قید رها شد و رفت .

وقتی از خواب بیدار شدم در تعبیر آن به فکر فرو رفتم . پیش خود گفتم : خوب است تعبیر این رؤیا را از خود شیخ بپرسم . از این رو به حضور معظم له مشرّف شده و ماجرای خواب خود را تعریف کردم .

شیخ فرمود: آن ملعون (شیطان ) دیروز می خواست مرا فریب دهد ولی به لطف پروردگار از دامش گریختم .

ین قرار بود که دیروز من پولی نداشتم و اتّفاقاً چیزی در منزل لازم شد که باید آنرا تهیّه می کردم . با خود گفتم : یک ریال از مال امام زمان (عج ) در نزدم موجود است و هنوز وقت مصرفش فرا نرسیده است . آنرا به عنوان قرض برمی دارم و انشاءاللّه بعداً ادا می کنم . یک ریال را برداشتم و از منزل خارج شدم . همین که خواستم جنس مورد احتیاج را خریداری کنم با خود گفتم : از کجا معلوم که من بتوانم این قرض را بعداً ادا کنم ؟

 

در همین اندیشه و تردید بودم که ناگهان تصمیم قطعی گرفته و از خرید آن جنس صرف نظر نمودم و به منزل بازگشتم و آن یک ریال را سرجای خود گذاشتم                                                                                                                      

  داستانهای از علما//علی رضا خاتمی