زندگینامه خوله-جُعْدَه همسر امام حسن (ع)

خـوله ،

دخـتـر مـنـظـور فـزاریـه اسـت . ایـن زن بـه عـقـل و کمال مشهور بود. قبل از ازدواج باامام حسن (ع) همسر محمدبن طلحه بود. از او سه پسر به دنیا آورد.

مـحـمدبن طلحه در جنگ جمل به قتل رسید. پس از اینکه عده اش سرآمد خواستگاران فراوانى بـراى ازدواج بـااو اظـهـار تمایل کردند، ولى او متمایل به ازدواج با امام حسن (ع) بود. از این رو، امر خودرا به امام واگذار کرد و امام نیز او را به عقد خود در آورد. او تا آخر عمر امام افتخار هـمـسـرى آن حـضرت راداشت و در مصیبت آن بزرگوار بسیار بى تابى مى کرد. او مادر حسن بن حسن مشهور به حسن مثنى بود.(۳۵۱)

جُعْدَه ، دختر اشعث بن قیس

اشـعـث بـن قـیس از منافقانى بود که از ابتدا در زمره اصحاب امام على (ع) در آمد. او در زمان آن حـضـرت ، دخـتـرش رابـه عقد امام حسن (ع) در آورد. خاندان اشعث فرصت طلبانى بودند که با کـردار نـا رواى خـود، تـاریـخ اسـلام را سـیـاه کـردند. آزمندى در خونشان جریان داشت و سرشت ناپاکشان به تمایلات مادى آلوده بود.

امام صادق (ع) مى فرمود:(اشعث در قتل امیر مؤ منان (ع) شرکت داشت . دخترش ، امام حسن (ع) رامسموم ساخت و پسرش محمد در خون امام حسین (ع) شریک بود.)

عـلاوه بـر ایـنـهـا جـعـده نـسـبـت بـه امـام حـسن (ع) عقده روانى داشت ، زیرا نتوانسته بود از امام فرزندى بیاورد، اما آن حضرت با او رفتارى عادى داشت .(۳۵۲)

مـعـاویـه پـس از صـلح بـا امـام حـسـن عـلیـه السـلام در نظر داشت فرزند ناپاکش یزید را به جـانشینى خود منصوب کند. وجود امام حسن (ع) مانع بزرگى براى رسیدن به این هدف بود، از این رو به فکر چاره افتاد. با یک مطالعه دقیق ، پیرامون اطرافیان امام حسن (ع) جعده را براى انـجام منظور پلید خود برگزید. مخفیانه نامه اى به همراه زهرى کشنده براى جُعده فرستاد و در نـامـه خـود یـادآور شـد که اگر امام حسن (ع) را مسموم سازى ، تو را به عقد فرزندم یزید درخواهم آورد و ملکه دارالخلافه یزید خواهى شد. صدهزار درهم پیش پرداخت این جنایت بود.

جُعده دنیاطلب به هوس سوگلى دارالخلافه شدن این ماءموریت ننگین را پذیرفت و امام حسن (ع) را مسموم کرد. وقتى آن حضرت متوجه شد که جعده او را مسموم کرده است ، خطاب به وى گفت :

(اى دشـمـن خدا مرا کشتى ، خدا تو را بکشد؛ به خدا سوگند پس از من به آنچه مى خواهى نمى رسى ، خداوند تو را خوار خواهد کرد.)

امـام حـسن (ع) بر اثر این زهر به شهادت رسید. پس از شهادت امام ، جعده از معاویه خواست که به وعده خود وفا کند، ولى معاویه بالحنى مسخره آمیز گفت : (مـا یـزیـد را دوسـت داریـم و اگـر ایـن جهت نبود، به وعده خود وفا مى کردیم . مى ترسیم با فرزند ما همان کنى که با فرزند رسول خدا (ص) کردى !)

جعده پس از شهادت امام حسن (ع) با مردى از خاندان طلحه ازدواج کرد و براى او فرزندانى آورد کـه بـه فـرزندان (زنِ شوهر مسموم کن) (۳۵۳) معروف بودند و هر گاه با دیگران مشاجره مى کردند، با این جمله نکوهش مى شدند.(۳۵۴)



۳۵۱ـ زندگانى امام حسن مجتبى (ع)، رسولى محلاتى ، ج ۲، ص ۲۶۹٫

۳۵۲ـ زندگانى حسن بن على ، القراشى ، ترجمه حجازى ، ج ۲ ، ص ۵۸۱٫ انتشارات بعثت .

۳۵۳ـ بنى مسّمه الازواج .

۳۵۴ـ زندگانى امام حسن مجتبى (ع)، ج ۲، ص ۲۳۸٫

بزرگ زنان صدر اسلام// احمد حیدری

زندگینامه فاطمه دختر امام حسن مجتبى (ع)مادر امام باقر (ع)

فـاطـمـه ، بـا فضیلت ترین و مشهورترین همسر امام سجّاد(ع) بود.این بانو مادر امام باقر(ع)،از زنان بزرگ ، فاضل ، عفیف و عزیز و کنیه اش امّ عبدالله بود.

فـرزنـدش امـام بـاقر (ع) اولین فرزندى بود که از پدر و مادر هاشمى ، متولد شد و به این جـهـت آن حـضـرت راعـلوى بـیـن عـلویـَیـن و هـاشـمى بین هاشمیَیْن و فاطمى بین فاطمیَیْن گفته اند.(۲۶۸)

امام صادق (ع) فرمود:(جده ام فاطمه بنت الحسن صدّیقه بود.(۲۶۹))

کـرامـات عـجـیـبـى کـه ازفاطمه دختر امام حسن مجتبى (ع) ظاهر مى شد نشانه عظمت ایمان و درجه تقواى او بود. امام باقر (ع) فرمود:

(روزى مـادرم کـنـار دیـوارى نـشسته بود. ناگاه صدایى از دیوار بلند شد و دیوار از جا کنده شـد. مـادرم بـا دست به دیوار اشاره کرد و فرمود: به اذن خدا و حق مصطفى فرود میا که خدایت چـنین اذن نمى دهد پس آن دیوار در میان زمین و هوا معلّق باقى ماند تا آنکه مادرم از آنجا گذشت ، پدرم امام سجاد (ع) به شکرانه رفع این خطر، صد دینار صدقه داد.(۲۷۰))

در بـعـضـى از مـقاتل نوشته اند که این بانوى بزرگوار، همراه شوهر و فرزند خردسالش ، امـام بـاقـر (ع) در کربلا حضور داشته و در سلک اسیران به شام رفته و در تمام مصیبتها با سایر اهل بیت علیهم السلام شریک بوده است .



۲۶۸ـ اعیان الشیعه ، ج ۸، ص ۳۹۰، بیروت .

۲۶۹ـ صـدّیـق در قـرآن صـفـت پـیـامـبـران شـمـرده شـده و حضرت مریم را هم قرآن با وصف صـدّیـقـه مـى سـتـایـد (وامـه صـدیقه) (مائده ، آیه ۷۵). علامه طباطبایى در شرح صدیق مى فرماید:

صدیق مبالغه در صدق است یعنى کسانى که بسیار صادقند. چیزى که هست صدق تنها زبانى نـیـسـت ، یـکـى از مـصـادیـق آن سـخـنـانـى اسـت کـه انـسـان مـى گـویـد، یـک مـصـداق دیـگـرش عـمـل اسـت کـه اگـر مـطـابـق بـا قـول و ادعـا بـود آن عـمـل نـیـز صـادق اسـت . چـون عمل از اعتقاد درونى حکایت مى کند، و وقتى در این حکایتش راست مى گوید که ما فى الضمیر را بـطـور کـامـل حـکـایت کند و چیزى از آن را باقى و بدون حکایت نگذارد، چنین عملى راست و صادق اسـت . امـا اگـر حـکـایـت نـکـنـد و یـا درسـت و کـامـل حـکـایـت نـکـنـد ایـن عمل غیر صادق است و همچنین سخن صدق آن سخنى است که با واقع و خارج مطابقت داشته باشد و چـون گـفـتـن نـیـز یـکـى از افـعـال اسـت ، بـنـاچـار کـسـى کـه صـادق در فعل خویش است سخن نخواهد گفت مگر آنچه که راست بودنش را مى داند. و مى داند که این سخن را بـایـد در ایـنـجـا گفت و گفتن آن حق است و بنابراین سخن چنین کسى هم صدق خبرى دارد و هم صدق مُخبِرى .

پس صدّیق آن کسى است که به هیچ وجه دروغ در او راه ندارد و چنین کسى کارى را که حق بودن آن را نـمـى داند، نمى کند هر چند که مطابق با هواى نفسش باشد و سخنى را که راست بودن آن را نمى داند نمى گوید و قهراً حتى کسى جز حق را نمى بیند. پس او کسى است که حقایق اشیاء را مى بیند وحق مى گوید و حق انجام مى دهد (المیزان ، ترجمه محمد باقر موسوى همدانى ، ج ۴، ص ۶۵۱، دفتر انتشارات اسلامى) .

۲۷۰ـ بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۳۶۶٫

بـــزرگ زنان صدر اســلام//احمد حیدری

زندگینامه حسن مُثَنّى(فرزند امام حسن مجتبى علیه‌السلام)

 شهرت حسن‌بن حسن‌بن علی بن ابیطالب، فرزند امام حسن مجتبى علیه‌السلام و از بزرگان علویان. وى ابومحمد کنیه داشت (ابن‌عنبه، ص۹۸). مادرش خَوْلَه‌بنت منظوربن زَبّان فَزارى بود (مصعب‌بن عبداللّه، ص۴۶؛ ابن‌قتیبه، ص ۱۱۲؛ طبرى، ج۵، ص ۴۶۹). خوله پس از کشته شدن همسرش، محمدبن طلحه بن عبیداللّه، در جنگ جمل* (سال ۳۶)، به همسرى امام حسن علیه‌السلام درآمد (ابن‌عنبه، همانجا؛ قس ابن‌قتیبه، همانجا).

حسن مثنـّى روز عاشورا در واقعه کربلا حاضر بود و احمدبن ابراهیم حسنى در روایتى به نقل از ابومخنف سن وى را در آن هنگام نوزده یا بیست سال ذکر کرده است (رجوع کنید به ص ۳۷۹؛ قس طبرى (همانجا)، که گفته وى در واقعه عاشورا طفلى بوده است). وى در روز عاشورا همراه امام حسین شجاعانه جنگید و زخمى و اسیر شد. داییاش، اسماءبن خارجه فزارى، وى را نجات داد. او در کوفه تحت درمان قرار گرفت و با بازیافتن سلامت خود به مدینه بازگشت (رجوع کنید به حسنى، همانجا؛ مفید، ج ۲، ص ۲۵؛ ابن‌طاووس، ص ۶۳) همسر او دختر عمویش، فاطمه دختر امام حسین علیه‌السلام، بود، امام پیش از واقعه عاشورا دختر خود را به عقد وى درآورده بود (رجوع کنید به مصعب‌بن عبداللّه، ص ۵۱؛ حسنى، همانجا).

حسن مثنـّى بر اساس وصیت على علیه‌السلام (رجوع کنید به مصعب‌بن عبداللّه، ص۴۶؛ حسنى، ص۳۸۴) عهده دار و متولى صدقات و موقوفات امیر مؤمنان علیه‌السلام در مدینه بود (مصعب‌بن عبداللّه، همانجا؛ بلاذرى، ج ۲، ص ۴۰۳؛ مفید، ج۲، ص ۲۳). هنگامى که حجّاج‌بن یوسف ثقفى* والى مدینه بود، از حسن مثنـّى خواست که عمویش، عمربن على، را در تولیت این صدقات با خود شریک سازد، زیرا عمو و از خویشان وى است، اما او به سبب اینکه تولیت صدقات فقط مختص فرزندان فاطمه سلام‌اللّه‌علیها است، از این کار امتناع کرد و به شام نزد عبدالملک‌بن مروان، خلیفه اموى، رفت. خلیفه نیز حجّاج را از این کار منع کرد (مصعب‌بن عبداللّه، ص ۴۶ـ۴۷؛ بلاذرى؛ حسنى، همانجاها؛ ابن‌عساکر، ج ۱۳، ص ۶۵؛ ابن‌عنبه، ص۹۹).

حسن مثنـّى تولیت موقوفات على علیه‌السلام را بعد از خود به‌فرزندش، عبداللّه، سپرد؛ اما منصور عباسى، عبداللّه را به زندان انداخت و تولیت موقوفات را خود به عهده گرفت (رجوع کنید به حسنى، ص۳۸۳؛ مُحَلِّى، ج۲، ص۲۳۸). هنگامیکه عبدالرحمان بن محمدبن اشعث کندى بر حجّاج‌بن یوسف شورید، قصد داشت خود را خلیفه معرفى کند، اما چون امر خلافت فقط براى فردى قریشى مورد پذیرش بود، با بزرگان علویان، یعنى على بن حسین امام سجاد علیهما السلام و حسن مثنـّى براى پذیرش خلافت نامه‌نگارى کرد.

امام سجاد علیه‌السلام تقاضاى او را رد کرد و حسن مثنّى نیز که احتمال میداد شورشیان بیعت خود را بشکنند، از این‌کار سر باز زد، اما درپى اصرار آنها پذیرفت و با او با عنوان خلیفه بیعت شد. عالمان مشهور عراقى چون عبدالرحمان بن‌ابی لیلى، شعبى، محمدبن سیرین و حسن بصرى با او، که به الرضى ملقب شد، بیعت کردند (رجوع کنید به حسنى، ص ۳۸۰ـ ۳۸۱). پس از کشته شدن ابن‌اشعث در سال ۸۵، حسن مثنـّى نیز متوارى شد و سرانجام فرستادگان ولیدبن عبدالملک او را مسموم کردند و به قتل رساندند. جنازه او را به مدینه منتقل کردند و در بقیع به خاک سپردند. سن او در هنگام مرگ ۸۳ یا ۸۷ ذکر شده است (رجوع کنید به حسنى، ص ۳۸۲؛ ابن‌عنبه، ص ۱۰۰).

در منابع زیدیه از حسن مثنـّى به عنوان یکى از ائمه زیدیه یاد می شود (رجوع کنید به حسنى، ص ۳۷۹؛محلى، ج ۲، ص ۲۳۵)، اما به گفته شیخ مفید (ج ۲، ص ۲۶)، حسن مثنّى هرگز ادعاى امامت نکرده و کسى نیز به نام او چنین ادعایى ننموده است.

فرزندان ذکور او از فاطمه (دختر امام حسین علیه‌السلام) عبارت‌اند از:

عبداللّه محض،

ابراهیم عَمر

و حسن مثلث،

که هر سه در زندان ابوجعفر منصور، خلیفه عباسى، درگذشتند (ابن‌سعد، ج ۵، ص ۳۱۹؛بلاذرى، ج ۲، ص ۴۰۳ـ۴۰۴؛ابن‌عنبه، ص ۱۰۱). بعدها نوادگان او، خاصه نوادگانش از عبدالله بن حسن که خود فردى عالم و ادیب بود (رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانى، ج ۲۱، ص ۸۵ـ۹۳)، چون محمد مشهور به نفس زّکیه و ابراهیم مشهور به قتیل باخَمْرى، قیامهاى مهمى علیه عباسیان را رهبرى کردند. حسن مثنـّى از پدر خود امام مجتبى و برخى دیگر روایت کرده است (رجوع کنید به ابن‌عساکر، ج ۱۳، ص ۶۱ـ۶۲).



منابع :

(۱) ابن‌سعد (بیروت)؛
(۲) ابن‌طاووس، اللهوف فى قتلى الطفوف، نجف ۱۳۶۹/۱۹۵۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش؛
(۳) ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، چاپ علی شیرى، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱؛
(۴) ابن‌عنبه، عمدهالطالب فى انساب آل ابیطالب، چاپ محمدحسن آل طالقانى، نجف ۱۳۸۰/۱۹۶۱؛
(۵) ابن‌قتیبه، المعارف، چاپ ثروت‌عکاشه، قاهره ۱۹۶۰؛
(۶) ابوالفرج‌اصفهانى؛
(۷) امین؛
(۸) احمدبن یحیى بلاذرى، انساب‌الاشراف، چاپ محمود فردوس‌العظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰؛
(۹) احمد بن ابراهیم حسنى، المصابیح، چاپ عبداللّه حوثى، صنعا؛
(۱۰) طبرى، تاریخ (بیروت)؛
(۱۱) حُمید بن احمد مُحَلِّى، الحدائق الوردیَّه فى مناقب ائمه الزیَّدیه، چاپ مرتضى بن زید محطورى حسنى، صنعا ۱۴۲۳ / ۲۰۰۲)؛
(۱۲) مصعببن عبداللّه، کتاب نسب قریش، چاپ لوى پرووانسال، قاهره ۱۹۵۳؛
(۱۳) محمدبن محمدمفید، الارشاد فى معرفه حجج‌اللّه علی العباد، قم ۱۴۱۳٫

 

دانشنامه جهان اسلام جلد ۱۳ 

زندگینامه جَعده‌ بنت‌ أشعث‌(همسر امام‌حسن‌مجتبی‌)

  همسر امام‌حسن‌مجتبی‌علیه‌السلام‌ که‌ ایشان‌ را مسموم‌ کرد و به‌ شهادت‌ رساند. بنا بر نقل‌ ابوالفرج‌ اصفهانی‌ (ص‌ ۳۱) نامهای‌ سکینه‌، عایشه‌ و شَعْثاء نیز برای‌ او گزارش‌ شده‌ اما وی‌ نام‌ صحیح‌ او را جعده‌ دانسته‌ است‌.

از تاریخ‌ ولادت‌ و وفات‌ او اطلاعی‌ در منابع‌ نیامده‌ است‌. پدرش‌، أشْعَث‌بن‌ قَیس‌ کِنْدی‌ (متوفی‌ ۴۰ یا ۴۱)، از مشاهیر نخستین‌ دهه‌های‌ صدر اسلام‌ و مادرش‌، اُمّ فَرْوَه‌، خواهر ابوبکر بود (ابن‌سعد، ج‌ ۸، ص‌ ۱۸۱). هنگام‌ اسیرشدن‌ أشعث‌ در واقعه رِدَّه‌ * در سال‌ یازدهم‌ هجرت‌، ابوبکر او را آزاد کرد و خواهر خود را به‌ ازدواج‌ او در آورد (واقدی‌، ص‌ ۳۱۹؛طبری‌، ج‌ ۳، ص‌ ۳۳۹).

به‌ نوشته بلاذری‌ (ج‌ ۲، ص‌ ۳۶۹)، جعده‌ با نیرنگ‌ پدرش‌ به‌ ازدواج‌ امام‌ حسن‌ مجتبی‌ علیه‌السلام‌ در آمد. گزارش‌ ابن‌عساکر از این‌ ماجرا، می‌رساند که‌ او زنی‌ زیبا بوده‌ است‌ (رجوع کنید به ج‌ ۹، ص‌ ۱۳۹). در منابع‌، فرزندی‌ از جعده‌ برای‌ امام‌ حسن‌ گزارش‌ نشده‌ است‌.

عموم‌ منابع‌ از نقش‌ جعده‌ در به‌ شهادت‌ رساندن‌ امام‌ حسن‌ یاد کرده‌اند (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به ابوالفرج‌ اصفهانی‌، همانجا؛ابن‌عبدالبرّ، قسم‌ ۱، ص‌ ۳۸۹؛ابن‌کثیر، ج‌ ۸، ص‌ ۴۷).

در بیشتر منابع‌ شیعی‌ آمده‌ است‌ که‌ معاویه‌ با وعده مالِ بسیار و ازدواج‌ با یزید، جعده‌ را تطمیع‌ کرد تا شوهرش‌، امام‌ حسن‌، را زهر دهد و او نیز چنین‌ کرد و بر اثر آن‌ امام‌ به‌ شهادت‌ رسید (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به مفید، ج‌ ۲، ص‌ ۱۶؛ابن‌شهر آشوب‌، ج‌ ۳، ص‌ ۲۰۲؛اربلی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۱۳۸ـ۱۳۹). به‌ گزارش‌ طبرِسی‌ (ج‌ ۲، ص‌ ۱۳)، معاویه‌ زهر را برای‌ جعده‌ فرستاده‌ بوده‌ است‌.

پس‌ از کارگر افتادن‌ زهر، معاویه‌ به‌ وعده مالی‌ که‌ به‌ جعده‌ داده‌ بود وفا کرد، ولی‌ به‌ ازدواج‌ او با یزید رضایت‌ نداد (ابوالفرج‌ اصفهانی‌، ص‌ ۴۸) و به‌ او گفت‌ که‌ می‌ترسد فرزندش‌، یزید، را نیز مانند حسن‌بن‌ علی‌ به‌ قتل‌ برساند ( رجوع کنید به مسعودی‌، ج‌ ۳، ص‌ ۱۸۲؛طبرسی‌، همانجا). بنا به‌ نقل‌ بعضی‌ از منابع‌، سم‌ دادن‌ جعده‌ به‌ امام‌ حسن‌ علیه‌السلام‌، به‌ تحریک‌ و دستور یزیدبن‌ معاویه‌ بوده‌ است‌ ( رجوع کنید به ابن‌ابی‌الحدید، ج‌ ۱۶، ص‌ ۱۱، به‌ نقل‌ از مدائنی‌؛ابن‌کثیر، همانجا). جعده‌ پس‌ از زهر دادن‌ به‌ امام‌ حسن‌ علیه‌السلام‌، مورد لعن‌ و نفرین‌ حضرت‌ قرار گرفت‌ (قطب‌ راوندی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۲۴۲). شاعر شیعی‌، قیس‌بن‌ عمروبن‌ مالک‌، معروف‌ به‌ نجاشی‌ (متوفی‌ ح ۴۰)، در نکوهش‌ جعده‌ قصیده‌ای‌ سروده‌ است‌ (برای‌ متن‌ این‌ قصیده‌ رجوع کنید به مسعودی‌، همانجا؛مزّی‌، ج‌ ۶، ص‌ ۲۵۳).

به‌ گزارش‌ سَخاوی‌ (ج‌ ۱، ص‌ ۲۸۳) به‌ نقل‌ از ابن‌عبدالبرّ، جعده‌ به‌ سبب‌ کینه‌ای‌ که‌ به‌ امام‌ حسن‌ داشت‌، او را مسموم‌ کرد و این‌ دشمنی‌ با خاندان‌ علی‌ علیه‌السلام‌ در میان‌ خانواده‌اش‌ نیز وجود داشت‌، چنانکه‌ در روایتی‌ از امام‌ صادق‌ علیه‌السلام‌ به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ است‌ ( رجوع کنید به کلینی‌، ج‌ ۸، ص‌ ۱۶۷).

جعده‌ پس‌ از امام‌ حسن‌ مجتبی‌ علیه‌السلام‌ دو بار ازدواج‌ کرد؛نخست‌ با یعقوب‌بن‌ طلحه بن‌ عبیداللّه‌ (بلاذری‌، همانجا) که‌ برای‌ او سه‌ پسر به‌ نامهای‌ اسماعیل‌، اسحاق‌ و ابوبکر به‌دنیا آورد، اسماعیل‌ و اسحاق‌ به‌ هنگام‌ حیات‌ پدر از دنیا رفتند (ابن‌سعد، ج‌ ۵، ص‌ ۱۲۳). دومین‌ بار پس‌ از کشته‌ شدن‌ یعقوب‌بن‌ طلحه‌ (متوفی‌ ۶۳) در واقعه حَرّه‌ (همان‌، ج‌ ۳، قسم‌ ۱، ص‌ ۱۵۲)، با عباس‌بن‌ عبداللّه‌بن‌ عباس‌ (فرزند ارشد ابن‌عباس‌ مشهور) ازدواج‌ کرد و برای‌ او پسری‌ به‌ نام‌ محمد و دختری‌ به‌ نام‌ قَریبه به‌ دنیا آورد که‌ از این‌ دو نیز نسلی‌ باقی‌ نماند (همان‌، ج‌ ۵، ص‌ ۲۳۱). در گزارشها آمده‌ که‌ قریشیان‌ به‌ هنگام‌ مشاجره‌ با فرزندان‌ جعده‌، آنان‌ را «بَنی‌ مُسِمَّهِ الازْواج‌» (فرزندان‌ زنی‌ که‌ همسرانش‌ را مسموم‌ می‌کند) خطاب‌ می‌کردند (رجوع کنید به ابوالفرج‌ اصفهانی‌؛مفید، همانجاها).



منابع‌:

(۱) ابن‌ابی‌الحدید، شرح‌ نهج‌البلاغه، چاپ‌ محمدابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌ ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ [ بی‌تا. (؛
(۲) ابن‌سعد (لیدن‌)؛
(۳) ابن‌شهر آشوب‌، مناقب‌ آل‌ ابی‌طالب، نجف‌ ۱۹۵۶؛
(۴) ابن‌عبدالبرّ، الاستیعاب‌ فی‌ معرفه الاصحاب‌، چاپ‌ علی‌ محمد بجاوی‌، قاهره‌ ) ۱۳۸۰/۱۹۶۰ (؛
(۵) ابن‌عساکر، تاریخ‌ مدینه دمشق‌، چاپ‌ علی‌ شیری‌، بیروت‌ ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱؛
(۶) ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، چاپ‌ علی‌ شیری‌، بیروت‌ ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
(۷) ابوالفرج‌ اصفهانی‌، مقاتل‌ الطّالبیین‌، چاپ‌ کاظم‌ مظفر، نجف‌ ۱۳۸۵/۱۹۶۵، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۴۰۵؛
(۸) علی‌بن‌ عیسی‌ اربلی‌، کشف‌ الغمه فی‌ معرفه الائمه، بیروت‌ ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛
(۹) احمدبن‌ یحیی‌ بلاذری‌، انساب‌ الاشراف‌ ، چاپ‌ محمود فردوس‌العظم‌، دمشق‌ ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰؛
(۱۰) محمدبن‌ عبدالرحمان‌ سخاوی‌، التحفه اللطیفه فی‌ تاریخ‌ المدینه الشریفه، بیروت‌ ۱۴۱۴/۱۹۹۳؛
(۱۱) احمدبن‌ علی‌ طبرسی‌، الاحتجاج، چاپ‌ محمدباقر موسوی‌ خرسان‌، نجف‌ ۱۳۸۶/۱۹۶۶، چاپ‌ افست‌ قم‌ ) بی‌تا. (؛
(۱۲) طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)؛
(۱۳) سعیدبن‌ هبه اللّه‌ قطب‌ راوندی‌، الخرائج‌ و الجرائح‌ ، قم‌ ۱۴۰۹؛
(۱۴) کلینی‌؛
(۱۵) یوسف‌بن‌ عبدالرحمان‌ مزّی‌، تهذیب‌ الکمال‌ فی‌ اسماء الرجال‌، چاپ‌ بشار عوّاد معروف‌، بیروت‌ ۱۴۲۲/۲۰۰۲؛
(۱۶) مسعودی‌، مروج‌ (بیروت‌)؛
(۱۷) محمد بن‌ محمدمفید، الارشاد فی‌ معرفه حجج‌ اللّه‌ علی‌العباد، قم‌ ۱۴۱۳؛
(۱۸) محمدبن‌ عمر واقدی‌، کتاب‌ الرِدَه، چاپ‌ محمود عبداللّه‌ ابوالخیر، عمان‌ ) ? ۱۴۱۱/۱۹۹۱ ].

دانشنامه جهان اسلام  جلد  ۱۰