زندگینامه پروفسور نذیر احمد

پروفسور نذیر احمد، در سوم ژانویۀ سال ۱۹۱۵ میلادی، در دهکده‌ای به نام «کولهی غریب» در استان اتراپرادش هند، در خانواده‌ای خوش‌نام و مذهبی به دنیا آمد. پدرش حاجی محمداسماعیل و مادرش حاجیه پهیلا نام داشت.
دوران ابتدایی را در مدرسۀ بنگوان به پایان رسانید و در سال ۱۹۲۹ به مدرسۀ گندا (Ganda) منتقل شد و دورۀ تحصیلات دبیرستانی را در سال ۱۹۳۴ در همان مدرسه به پایان رسانید و سپس به لکهنو رفت و در دانشگاه لکهنو به تحصیل پرداخت و در سال ۱۹۳۹ مدرک کارشناسی خود را گرفت و مدال طلای رتبۀ اوّلی را از آنِ خود ساخت.
سرانجام، در سال ۱۹۴۵ با گذراندن رساله‌ای، تحت عنوان «احوال و آثار ظهوری ترشیزی»، با راهنمایی پروفسور حسن رضوی به درجۀ دکتری در ادبیات نایل آمد و در سال ۱۹۵۰ به عنوان استادیار، در دانشگاه لکهنو به کار مشغول شد.
 
   در سال ۱۹۵۰ با گذراندن رساله‌ای با عنوان «شعرای فارسی‌زبان عصر عادل‌شاه» به مدرک فوق‌دکتری در ادبیات فارسی دست یافت و در بین سال‌های ۵۶ـ۱۹۵۵ برای تکمیل اطلاعات خود، در زبان و ادب فارسی، به ایران سفر نمود و از محضر استادانی چون سعید نفیسی، بدیع‌الزّمان فروزانفر، ذبیح‌الله صفا، پرویز ناتل خانلری و محمّد معین بهره‌ها برد و خود را برای رسالتی که در پیش داشت بیش‌ازپیش آماده کرد.
 
استاد، در ایران با پروفسور عابدی هم‌خانه بود. ایشان چنین نقل می‌کرد که: از زمانی‌که نذیر احمد پا به ایران گذاشت، تمام وقت خود را صرف یادگیری، مطالعه و تحقیق کرد و الحق خوب از عهده برآمد و توانست در اندک مدتی، خود را به‌عنوان چهره‌ای برجسته، در ادب فارسی، معرّفی کند.
 
   استاد را دغدغۀ خاطری جز زبان فارسی نبود، دغدغۀ فرهنگ هزارساله‌ای که سوسو می‌زد. زخم زبان‌هایی که چرا و برای چه زبان فارسی را پیشۀ خود کرده‌است، چرا به زبان اردو، عربی یا انگلیسی روی نیاورده‌است. در یک نگاه راست می‌گفتند؛ امّا کشمکش‌های درونی و روح پرغلیان و احساس لطیف و عشق او به ادب فارسی او را هر روز مشتاق‌تر از همیشه به‌سوی مطالعه و تحقیق، درزمینۀ ادب فارسی، می‌کشاند.
 
استاد می‌گفت چون عشق و شوقِ مرا به زبان فارسی می‌دیدند، ظریفان به‌طعنه می‌گفتند: «فارسی بخوان، روغن بفروش». امّا، من با عزمی راسخ و اراده‌ای استوار به دنبال گم‌شدۀ خود می‌گشتم که روح و روان مرا سیراب کند و این گم‌شده، چیزی نبود جز زبان و ادب فارسی.
 
   استاد نذیر احمد پس از بازگشت به هند (در سال ۱۹۵۷) به استخدام دانشگاه علیگر درآمد و سال‌ها ریاست بخش زبان فارسی و دانشکدۀ ادبیات را بر عهده داشت و سرانجام در سال ۱۹۷۷ سَبُک‌دوش (بازنشسته) شد.
 
   استاد، بارها و بارها مورد تشویق و عنایت محافل علمی و ادبی قرار گرفت. در سال ۱۹۷۷ رئیس‌جمهور هند (به مناسبت تحقیقات ارزنده‌ای که در عرصۀ زبان و ادب فارسی انجام داده‌بود) لوح افتخار به ایشان اهدا نمود. در سال ۱۹۸۷ برندۀ جایزۀ فخرالدّین علی‌احمد و جایزۀ ادبی پدم شری گردید.
 
در سال ۱۹۸۷ جایزۀ امیرخسرو ازطرف انجمن امیرخسرو به ایشان داده شد و در سال ۱۹۸۸ خانۀ فرهنگ جمهوری اسلامی ایران لقب «حافظ‌ شناس» به وی داد. در سال ۱۹۸۰ انجمن استادان زبان فارسی هند، به پاس خدمات شایسته و پرارزش استاد، که در راه نشر و ترویج زبان فارسی انجام داده‌است، نشان «استاد ممتاز فارسی» را به وی اعطا نمود.
 
در سال ۱۹۸۹ ازطرف دانشگاه تهران به دریافت دکتری افتخاری نایل شد و جایزۀ تاریخی و ادبی بنیاد دکتر محمود افشار را نیز (در سال ۱۳۶۸) به پاس خدمات شایسته به زبان و ادب فارسی در شبه‌قاره و تصحیح متون کهن فارسی دریافت نمود. وی از بنیان‌گذاران انجمن استادان زبان فارسی هند است که خود نیز سال‌ها ریاست آن را بر عهده داشت.
 
 
فرهنگستان زبان و ادب فارسی

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *