زندگینامه فاطمه دختر امام حسن مجتبى (ع)مادر امام باقر (ع)

فـاطـمـه ، بـا فضیلت ترین و مشهورترین همسر امام سجّاد(ع) بود.این بانو مادر امام باقر(ع)،از زنان بزرگ ، فاضل ، عفیف و عزیز و کنیه اش امّ عبدالله بود.

فـرزنـدش امـام بـاقر (ع) اولین فرزندى بود که از پدر و مادر هاشمى ، متولد شد و به این جـهـت آن حـضـرت راعـلوى بـیـن عـلویـَیـن و هـاشـمى بین هاشمیَیْن و فاطمى بین فاطمیَیْن گفته اند.(۲۶۸)

امام صادق (ع) فرمود:(جده ام فاطمه بنت الحسن صدّیقه بود.(۲۶۹))

کـرامـات عـجـیـبـى کـه ازفاطمه دختر امام حسن مجتبى (ع) ظاهر مى شد نشانه عظمت ایمان و درجه تقواى او بود. امام باقر (ع) فرمود:

(روزى مـادرم کـنـار دیـوارى نـشسته بود. ناگاه صدایى از دیوار بلند شد و دیوار از جا کنده شـد. مـادرم بـا دست به دیوار اشاره کرد و فرمود: به اذن خدا و حق مصطفى فرود میا که خدایت چـنین اذن نمى دهد پس آن دیوار در میان زمین و هوا معلّق باقى ماند تا آنکه مادرم از آنجا گذشت ، پدرم امام سجاد (ع) به شکرانه رفع این خطر، صد دینار صدقه داد.(۲۷۰))

در بـعـضـى از مـقاتل نوشته اند که این بانوى بزرگوار، همراه شوهر و فرزند خردسالش ، امـام بـاقـر (ع) در کربلا حضور داشته و در سلک اسیران به شام رفته و در تمام مصیبتها با سایر اهل بیت علیهم السلام شریک بوده است .



۲۶۸ـ اعیان الشیعه ، ج ۸، ص ۳۹۰، بیروت .

۲۶۹ـ صـدّیـق در قـرآن صـفـت پـیـامـبـران شـمـرده شـده و حضرت مریم را هم قرآن با وصف صـدّیـقـه مـى سـتـایـد (وامـه صـدیقه) (مائده ، آیه ۷۵). علامه طباطبایى در شرح صدیق مى فرماید:

صدیق مبالغه در صدق است یعنى کسانى که بسیار صادقند. چیزى که هست صدق تنها زبانى نـیـسـت ، یـکـى از مـصـادیـق آن سـخـنـانـى اسـت کـه انـسـان مـى گـویـد، یـک مـصـداق دیـگـرش عـمـل اسـت کـه اگـر مـطـابـق بـا قـول و ادعـا بـود آن عـمـل نـیـز صـادق اسـت . چـون عمل از اعتقاد درونى حکایت مى کند، و وقتى در این حکایتش راست مى گوید که ما فى الضمیر را بـطـور کـامـل حـکـایت کند و چیزى از آن را باقى و بدون حکایت نگذارد، چنین عملى راست و صادق اسـت . امـا اگـر حـکـایـت نـکـنـد و یـا درسـت و کـامـل حـکـایـت نـکـنـد ایـن عمل غیر صادق است و همچنین سخن صدق آن سخنى است که با واقع و خارج مطابقت داشته باشد و چـون گـفـتـن نـیـز یـکـى از افـعـال اسـت ، بـنـاچـار کـسـى کـه صـادق در فعل خویش است سخن نخواهد گفت مگر آنچه که راست بودنش را مى داند. و مى داند که این سخن را بـایـد در ایـنـجـا گفت و گفتن آن حق است و بنابراین سخن چنین کسى هم صدق خبرى دارد و هم صدق مُخبِرى .

پس صدّیق آن کسى است که به هیچ وجه دروغ در او راه ندارد و چنین کسى کارى را که حق بودن آن را نـمـى داند، نمى کند هر چند که مطابق با هواى نفسش باشد و سخنى را که راست بودن آن را نمى داند نمى گوید و قهراً حتى کسى جز حق را نمى بیند. پس او کسى است که حقایق اشیاء را مى بیند وحق مى گوید و حق انجام مى دهد (المیزان ، ترجمه محمد باقر موسوى همدانى ، ج ۴، ص ۶۵۱، دفتر انتشارات اسلامى) .

۲۷۰ـ بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۳۶۶٫

بـــزرگ زنان صدر اســلام//احمد حیدری

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *