زندگینامه بِنْیامین ( کوچکترین پسر یعقوب و تنها برادر تنی یوسف)

بِنْیامین ، کوچکترین پسر یعقوب و تنها برادر تنی یوسف . نام وی در قرآن نیامده ، اما از زبان یوسف با عنوان برادرم (اخی ) از دیگر برادران متمایز شده است (یوسف : ۹۰). در داستانِ سفر برادران یوسف به مصر و باز شناختن یوسف که در نهایت سبب کوچ یعقوب و خانواده اش از کنعان به مصر شد چندین مرتبه ، از بنیامین با همین تعبیر یاد شده است (یوسف : ۵۸ ـ۹۰). در عهد عتیق ، در چندین باب (پیدایش ، باب ۳۵، ۴۲،۴۹) از بنیامین و سبط وی ، به عنوان یکی از قبایل دوازده گانه بنی اسرائیل ، سخن رفته است .

درباره وجه تسمیه بنیامین آمده است که مادرش ، راحیل همسر محبوب یعقوب ، به هنگام تولد وی درد و رنج بسیار متحمل شد؛ ازینرو فرزندش را «بن اونی » نامید که در عبری «پسر رنج من » معنا می دهد (البته معنای «پسر توانمندی من » نیز برای آن ذکر کرده اند). گفته اند که راحیل ، اندکی پس از ولادت فرزندش بر اثر سختیهایی که تحمل کرده بود، درگذشت .

اما پدرش وی را «بن یامین »، به معنای تحت اللفظیِ «پسر دست راست » نام نهاد، که بر پیروزی او در آینده نیز اِشعار داشت . «بن یامین » را به معنای «پسرجنوب » نیز گفته اند، زیرا او تنها پسر یعقوب بود که در جنوب یعنی کنعان زاده شد. همچنین نام او را «بن یمیم » گفته اند، یعنی فرزند روزگاران ؛ چون تولد او در سن پیری یعقوب بود ( د. جودائیکا ؛ بستانی ، ذیل مادّه ؛ هاکس ، ص ۱۹۰ـ ۱۹۱).

در آثار اسلامی (به عنوان نمونه رجوع کنید به طبرسی ، ج ۴، ص ۸۲ ـ ۸۶، ۹۴؛ قطب راوندی ، ص ۱۳۰) نام وی به صورت «ابن یامین » نوشته شده که احتمالاً نادرست است (دهخدا، ذیل مادّه ). امروزه نام بنیامین در بسیاری از زبانهای اروپایی رواج دارد (برای نمونه ها رجوع کنید به دایره المعارف فارسی ، ذیل مادّه ).

در عهد عتیق (همانجاها) از نسب خاندان بنیامین ، سرزمین کوچک اما سوق الجیشی که در شمال فلسطین به ایشان به ارث رسیده و خصایصِ قوم وی ـ جنگجویی و مهارت در استعمال سلاح ـ سخن رفته است . بنیامین خود نیز جنگجویی شجاع توصیف شده که یعقوب در حق وی گفته است : «بنیامین گرگی است که می درد. صبحگاهان شکار را خواهد خورد و شامگاهان غارت را تقسیم خواهد کرد» (پیدایش ، باب ۴۹: ۲۷).

معروفترین فرد خاندان بنیامین شائول ، اولین پادشاه اسرائیل ، بود. بعدها سلیمان ، معبد (هیکل قدس ) را در سرزمین همین سبط ساخت . گفته اند، این امتیاز بدین جهت بدیشان تعلق گرفت که بنیامین تنها برادری بود که در افکندن یوسف به چاه (یا فروختن او) که در آن زمان بسیار کم سن بود شرکت نداشت ( د. جودائیکا ، همانجا).

برجسته ترین نکته در قصه یوسف در قرآن ، محبت یعقوب و یوسف به بنیامین است . یعقوب رایحه یوسف را از بنیامین حس می کرد و تسلی می یافت . ازینرو وی را در زمان قحطی برای تهیه غذا به همراه دیگر برادرانش به مصر نفرستاد. هنگامی که یوسف برادرانش را شناخت و آنها وی را نشناختند (فَعَرَفهم و هُم لَه منکرون ؛ یوسف : ۵۸) از ایشان سراغ برادر کوچکتر را گرفت و با پافشاری خواست که وی را نیز به همراه خود به مصر بیاورند (ابن کثیر، ص ۲۵۲ـ۲۵۳؛ قرطبی ، ج ۹، ص ۲۲۱ـ۲۲۲).

به رغم میل یعقوب و پس از این که برادر بزرگتر مسئولیت بنیامین را برعهده گرفت ، وی عازم مصر شد. با دیدن وی یوسف منقلب شد و او را مورد تفقد و محبت خاص قرار داد (طبری ، تاریخ ، ج ۱، جزء ۱، ص ۱۷۹؛ قطب راوندی ، همانجا). یوسف با اجرای نقشه ای از این قرار که خادمش جام نقره سلطنتی را در کوله بار بنیامین قرار دهد و به وی اتهام دزدی زند او را نزد خود نگه داشت .

برخی گفته اند، پیش از آن ، یوسف خود را به بنیامین معرفی کرده بود. بزرگ ایشان که به اختلاف یهودا، شمعون یا رؤبیل ذکر شده از یوسف خواست تا وی را به جای بنیامین دستگیر کند تا بیش از این بر حزن یعقوب افزوده نشود، اما یوسف نپذیرفت . بدین ترتیب ، مخالفت برادران با دستگیری بنیامین به نوعی بر یوسف آشکار ساخت که اینان دگرگون شده اند و حتی از فروختن یوسف دچار ندامت شده و توبه کرده اند (طبری ، جامع البیان ، ج ۷، جزء ۱۳، ص ۷، ۱۱، ۲۲؛ همو، تاریخ ، ج ۱، جزء ۱، ص ۱۷۹ـ۱۸۱؛ ابن کثیر، ص ۲۵۵). البته هنگامی که بنیامین متهم به دزدی شد، برادران ، یوسف را نیز متهم به این امر کردند (فَقَد سرقَ اَخٌ له مِن قبل ؛ یوسف : ۷۷) اما در عین حال برای آزادی بنیامین کوشیدند.

در متون عرفانی ، از این داستان و اشخاص آن تأویلات گوناگونی شده و هر یک از عناصر داستان به عنوان نمادهایی از قوایِ باطنی و درونی معرفی شده اند (رجوع کنید به قشیری ، ج ۲، ص ۱۹۱ـ ۱۹۲؛ ابن عربی ، ج ۱، ص ۵۹۰ ـ۵۹۱؛ د. اسلام ، چاپ دوم ، ذیل مادّه ).



منابع :

(۱) علاوه بر قرآن و کتاب مقدس . عهد عتیق ؛
(۲) ابن عربی ، تفسیر القرآن الکریم ، چاپ مصطفی غالب ، بیروت ۱۹۷۸، چاپ افست تهران ( بی تا. ) ؛
(۳) ابن کثیر، قصص الانبیاء ، بیروت ۱۹۸۸؛
(۴) بطرس بستانی ، کتاب دائره المعارف ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۵) دایره المعارف فارسی ، به سرپرستی غلامحسین مصاحب ، تهران ۱۳۴۵ـ۱۳۷۴ ش ؛
(۶) علی اکبر دهخدا، لغت نامه ، زیر نظر محمد معین ، تهران ۱۳۲۵ـ۱۳۵۹ ش ؛
(۷) فضل بن حسن طبرسی ، مجمع البیان فی تفسیر القرآن ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۸) محمدبن جریر طبری ، تاریخ الطبری : تاریخ الامم و الملوک ، ج ۱، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۲؛
(۹) همو، جامع البیان فی تفسیر القرآن ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۱۰) محمدبن احمد قرطبی ، الجامع لاحکام القرآن ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۱۱) عبدالکریم بن هوازن قشیری ، لطائف الاشارات : تفسیر صوفی کامل للقرآن الکریم ، چاپ ابراهیم بسیونی ، مصر ۱۹۸۱ـ۱۹۸۳؛
(۱۲) سعیدبن هبه الله قطب راوندی ، قصص الانبیاء ، چاپ غلامرضا عرفانیان یزدی ، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹؛
(۱۳) جیمز هاکس ، قاموس کتاب مقدس ، بیروت ۱۹۲۸، چاپ افست تهران ۱۳۴۹ ش ؛

(۱۴) EI 2 , s.v. “Binya ¦ m ¦ â n” (by A. J. Wensinck);
(۱۵) Encyclopaedia Judaica , Jerusalem 1978-1982, s.v. “Benjamin”.

دانشنامه جهان اسلام  جلد ۴ 

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *