زندگینامه بِشربن غَیّاث مَرّیسی(قرن سوم )

بِشربن غَیّاث بن ابی کریمه عبدالرحمان مَرّیسی ، متکلم و فقیه حنفی قرن سوم . تاریخ و محل تولد وی دانسته نیست ، تاریخ وفاتش را به اختلاف ۲۱۸، ۲۱۹ و ۲۲۸ نوشته اند و محل دفن وی بغداد است . سبب شهرت بشر به مرّیسی ، منسوب بودن او به مَرّیس یا مَریس ، نام دو قریه در مصر، بوده است ، اگرچه این قول نیز وارد شده که سبب این شهرت ، سکونت او در درب المریس بغداد بوده است . پدرش یهودی بوده و جد اعلای وی با زیدبن خطاب پیمان ولاء داشته است (سمعانی ، ج ۵، ص ۲۶۷؛ ذهبی ، ۱۴۰۶، ج ۱۰، ص ۲۰۲؛ یاقوت حموی ، ج ۴، ص ۵۱۵؛ ابن خلکان ، ج ۱، ص ۲۷۷ـ ۲۷۸؛ قرشی حنفی مصری ، ج ۱، ص ۱۶۵؛ خطیب بغدادی ، ج ۷، ص ۵۶،۶۱).

بِشر فقه را نزد ابویوسف * ، قاضی و فقیه نامور حنفی فراگرفت (خطیب بغدادی ، ج ۷، ص ۵۶؛ قرشی حنفی مصری ، ج ۱، ص ۱۶۴) و مجلس ابوحنیفه را نیز درک کرد (لکنوی ، ص ۵۴) و خود در مسائل فقهی از «اصحاب رأی » بود (خطیب بغدادی ؛ سمعانی ، همانجاها؛ ذهبی ، ۱۴۱۱، حوادث و وفیات ۲۱۱ـ۲۲۰ ه . ص ۸۶؛ شهرستانی ، ج ۱، ص ۱۸۸).

وی سپس به فراگیری علم کلام پرداخت و در این علم نیز آرا و عقاید خاصی داشت ، با اینکه او را اهل زهد و تقوا دانسته اند، مردم به جهت اشتغال و اشتهار او به کلام و آرای غریب ، از او روی گردان شدند (قرشی حنفی مصری همانجا). برخی بشر را آگاه به فلسفه نیز دانسته اند (همانجا؛ ذهبی ، ۱۴۱۱، همانجا؛ صفدی ، ج ۱۰، ص ۱۵۲).

درباره شاگردان او اطلاعی در دست نیست جز اینکه نجار معتزلی (متوفی ۲۲۰)، مؤسس فرقه نجاریه * (شهرستانی ، ج ۱، ص ۸۱) را از شاگردان او دانسته و گفته اند که نجار عقاید خود را از او گرفته است (تمیمی ، ج ۲، ص ۲۳۰؛ قرشی حنفی مصری ، همانجا).

آثار

ذهبی (۱۴۰۶، ج ۱۰، ص ۲۰۱) برخی از آثار کلامی وی را چنین معرفی کرده است :

  1. التوحید ،
  2. الارجاء ،
  3. الرد علی الخوارج ،
  4. کتاب الاستطاعه ،
  5. الرد علی الرافضه فی الامامه ،
  6. کفرالمشَبِّهه ،
  7. المعرفه ،
  8. و الوعید .

او همچنین روایات بسیاری از استادش ابویوسف نقل کرده است (قرشی حنفی مصری ، همانجا).

گرایشهای کلامی بشر

درباره گرایشهای کلامی بشر، عقاید مختلف و گاه متناقض وجود دارد، اما در اینکه وی مؤسس طایفه مریسیه بوده و مُرجِئه بغداد پیرو او بوده اند، اتفاق نظر وجود دارد (بغدادی ، ص ۲۰۴؛ اسفراینی ، ص ۹۲). اشعری (ص ۱۴۰) و سمعانی (ج ۵، ص ۲۶۸) یکی از فرق مرجئه * را، اصحاب بِشر مریسی معرفی کرده اند.

برخی وی را معتزلی دانسته اند (قرشی حنفی مصری ؛ لکنوی ، همانجاها) و بغدادی (ص ۲۰۵) می گوید: از زمانی که بشر در این عقیده که «استطاعت همراه فعل است » واین که «خدای تعالی آفریدگار کسبهای بندگان است » با صفاتیه هم رأی شد، معتزله  که به تفویض قائل اند  تکفیرش کردند،و از آن طرف نیز صفاتیه او را در مسئله «خلق قرآن » گمراه دانستند.

بسیاری از عقاید کلامی بشر موافق آرای جَهمی است ، ازینرو برخی او را جهمی دانسته اند، هر چند وی در برخی آرای خود  از جمله در مسئله استطاعت یا عدم استطاعت انسان بر افعال خود (بدوی ، ج ۱، ص ۱۰۱) مخالف آنهاست . عثمان بن سعید دارمی کتابی در رد عقاید بشر و جهمیه * نوشته و آرای آنها را نقد و بررسی کرده است (ذهبی ، ۱۴۰۶، ج ۱۰، ص ۲۰۲).

بشر در بسیاری از آرای خاص کلامی و نیز در برخی مسائل فقهی مناظرات متعددی ، از جمله با شافعی ، داشته است . آرای خاص وی در کلام و برخی مسائل فقهی غالباً به تکفیر و مذمت و انکار وی از سوی بسیاری از علمای زمان او بویژه اهل حدیث * و ظاهریه * منجر شده است ، چنانکه ابویوسف در برخی مسائل از جمله خلق قرآن او را گمراه دانسته و از خود رانده است (خطیب بغدادی ، ج ۷، ص ۶۱ـ۶۲؛ اسفراینی ، همانجا؛ سمعانی ، ج ۵، ص ۲۶۷). ازینرو زمانی که بشر درگذشت ، به دلیل عقایدش ، کسی از اهل علم و سنت در تشییع جنازه او شرکت نکرد مگر عُبید شونیزی که صرفاً به قصد لعن و نفرین بر جنازه او حاضر شد (خطیب بغدادی ، ج ۷، ص ۶۶؛ تمیمی ، ج ۲، ص ۲۳۶ـ۲۳۷).

ایمان از نظر بشر، همچون ابن راوندی ، تصدیق به دل وزبان است . او در این نظر به «تومنیه » (از فرق مرجئه ) گرایش دارد (اشعری ؛ بغدادی ؛ اسفراینی ، همانجاها؛ سمعانی ، ج ۵، ص ۲۶۸؛ شهرستانی ، ج ۱، ص ۱۲۸).

به نوشته دارمی (ص ۱۰) بِشر اسماء خداوند را مخلوق بَشَر دانسته است ، مگر آنجا که خداوند می فرماید: «انی ان’ا الله رَبُ العالمین » ( قصص :۳۰). او در اینجا کلمه رب را ابداع بشر نمی داند. به نظر دارمی ، مذهب بشر در اسماء الهی ، قول او را در مسئله خلق قرآن نقض می کند، زیرا اگر او اعتراف کند که خداوند در این مورد خاص تکلم کرده ، لازم می آید بگوید که به قرآن نیز تکلم کرده است .

بشر اراده حق تعالی را بر دو قسم دانسته است :

اراده ای که صفت فعل حق است که همان امر حق تعالی به طاعت است ، و اراده ای که صفت ذات است و بر هر چیزی (غیر از خداوند) از فعل او و فعل خلق او تعلق می گیرد (اشعری ، ص ۵۱۵). به نظر او اراده حق تعالی به نحو ازلی به هر چه حق تعالی می داند که حادث خواهد شد، از خیر و شر، ایمان و کفر، طاعت و معصیت ، تعلق می گیرد (شهرستانی ، ج ۱، ص ۸۲).

بِشر خلود فجار اهل قبله را در آتش به حسب آیه شریفه (زلزله : ۷ـ ۸) مُحال می داند و معتقد است که آنها بعد از آن که به سبب گناهانشان در آتش عذاب شدند، از آن خارج می شوند و به بهشت می روند (اشعری ، ص ۱۴۹).

به عقیده بشر، هر چیزی که سبب عصیان به حق تعالی شود، گناه کبیره است (همان ، ص ۱۴۳). از جمله عقایدی که به بشر نسبت داده اند این است که وی به خلق بهشت و جهنم قائل نبوده و منکر عذاب قبر، نکیر و مُنکر، صراط ، شفاعت ، قیامت و میزان بوده است (خطیب بغدادی ، ج ۷، ص ۵۸، ۶۶؛ تمیمی ، ص ۲۳۱؛ ابن حجر عسقلانی ، ج ۲، ص ۳۰).



منابع :

(۱) علاوه برقرآن ؛
(۲) ابن حجر عسقلانی ، لسان المیزان ، بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۱؛
(۳) ابن خلکان ، وفیات الاعیان ، چاپ احسان عباس ، بیروت ( تاریخ مقدمه ۱۹۶۸ ) ؛
(۴) شهفوربن طاهر اسفراینی ، التبعیر فی الدین و تمییز الفرقه الناجیه عن الفرق الهالکین ، چاپ محمد زاهد کوثری ، مصر ۱۹۵۵؛
(۵) علی بن اسماعیل اشعری ، کتاب مقالات الاسلامییّن و اختلاف المصلّین ، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰؛
(۶) عبدالرحمان بدوی ، مذاهب الاسلامیین : ج ۱، المعتزله والاشاعره ، بیروت ۱۹۸۳؛
(۷) عبدالقاهربن طاهر بغدادی ، الفرق بین الفرق ، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۸) تقی الدین بن عبدالقادر تمیمی ، الطبقات السنیه فی تراجم الحنفیه ، ج ۲، چاپ عبدالفتاح محمد حلو، ریاض ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۹) احمدبن علی خطیب بغدادی ، تاریخ بغداد ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۱۰) عثمان بن سعید دارمی ، الردالامام الدارمی عثمان بن سعید علی بشرالمریسی العنید ، چاپ محمدحامد فقی ، بیروت ۱۳۵۸؛
(۱۱) محمدبن احمد ذهبی ، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام ، چاپ عمرعبدالسلام تدمری ، ج ۱۴: حوادث و وفیات ۲۱۱ـ۲۲۰ ه . بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱؛
(۱۲) همو، سیراعلام النبلاء ، ج ۱۰، چاپ شعیب ارنؤوط ، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
(۱۳) عبدالکریم بن محمد سمعانی ، الانساب ، چاپ عبدالله عمر بارودی ، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
(۱۴) محمدبن عبدالکریم شهرستانی ، الملل والنحل ، چاپ محمدبن فتح الله بدران ، قاهره ۱۳۷۵/ ۱۹۵۶، چاپ افست قم ۱۳۶۷ ش ؛
(۱۵) خلیل بن ایبک صفدی ، کتاب الوافی بالوفیات ، ج ۱۰، جاکلین سوبله و علی عماره ، ویسبادن ۱۴۰۰/ ۱۹۸۰؛
(۱۶) عبدالقادربن محمد قرشی حنفی مصری ، الجواهر المضیئه فی طبقات الحنفیه ، حیدرآباد دکن ۱۳۳۲؛
(۱۷) عبدالحی بن عبدالحلیم لکنوی ، الفوائد البهیه فی تراجم الحنفیه ، کراچی ۱۳۹۳؛
(۱۸) یاقوت حموی ، معجم البلدان ، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵٫

دانشنامه جهان اسلام جلد ۳ 

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *