زندگینامه شیخ بُنداربن حسین شیرازی (متوفی ۳۵۳ ه ق)

 از بزرگان صوفیه قرن چهارم . در منابع نام کامل او را بُنداربن حسین بن محمدبن مهلَّب شیرازی ، و کنیه اش را ابوالحسین آورده اند. وی متولّد شیراز و ساکن ارّجان بوده است (ابونعیم ، ج ۱۰، ص ۳۸۴؛سلمی ، ص ۴۶۷؛جامی ، ص ۲۳۰). تاریخ تولدش مشخص نیست . به نوشته برخی منابع عالم به اصول قوم بوده و در علوم حقایق زبانی نیکو داشته است (ابونعیم ؛سلمی ؛جامی ، همانجاها).

ابن عساکر (ص ۱۷۹ـ۱۸۱) وی را خادم ابوالحسن اشعری معرفی کرده و ماجرای دیدار وی را با شبلی (متوفی ۳۳۴) حکایت کرده است . به نوشته همو (همانجا) پدر بندار او را برای تجارت به بغداد فرستاد. گذر او به مجلس شبلی افتاد، کلام شبلی در او اثر کرد و به امر او همه اموال خود را در راه خدا بخشید.

بندار شاگرد شبلی بود (انصاری ، ص ۵۰۱؛جامی ، ص ۳۰ـ۲۳۱) و شبلی به او ارج می نهاد (انصاری ، همانجا؛جامی ، ص ۲۳۱؛ابن عساکر، ص ۱۷۹؛سلمی ، همانجا). وی با جعفر * حَذّا نیز صحبت داشته و او را برتر از شبلی دانسته است (جامی ، ص ۲۳۱، ۲۴۳؛جنید شیرازی ، ص ۲۲۵ـ۲۲۶). ابن خفیف * شاگرد وی بوده است (جامی ، ص ۲۳۱؛انصاری ، همانجا).

بندار در ۳۵۳ در ارجان وفات یافت (ابن عساکر، ص ۱۸۱) و شیخ ابوزُرعه طبری وی را غسل داد (ابن عساکر، ص ۱۷۹؛سلمی ؛جامی ؛انصاری ، همانجاها).

بندار سماع را بر سه گونه دانسته است :

سماع به طبع ، سماع به حال و سماع به حقّ؛ابونصر سرّاج سخن او را تفسیر کرده و گفته است سماع به طبع شنیدن آهنگ خوش است که بر هر طبعی خوشایند است و خاص و عام در آن مشترک اند،

سماعِ به حال آن است که چنان در شنونده تأثیر می کند که احوال او را دگرگون می سازد و این دگرگونی در رفتار او ظاهر می گردد،

سماع به حقّ آن است که مستمع را به فنا از صفات بشری و درک توحید و شهود واردات الهی می رساند (ص ۲۷۸ـ۲۷۹؛قس غزالی ، ج ۱، ص ۴۷۵، ۴۷۷ـ۴۷۸، ۴۸۰).

به نوشته روح الجنان ، بندار تصانیفی داشته و تفسیر او مشهور بوده است (عبداللطیف بن روزبهان ثانی ، ص ۲۹۹).



منابع :

(۱) ابن عساکر، تبیین کذب المفتری فیما نسب الی الامام ابی الحسن الاشعری ، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴؛
(۲) عبدالله بن علی ابونصر سَرّاج ، کتاب اللُّمَع فی التصوف ، چاپ نیکلسون ، لیدن ۱۹۱۴؛
(۳) احمدبن عبدالله ابونعیم ، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء ، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷؛
(۴) عبدالله بن محمد انصاری ، طبقات الصوفیه ، چاپ سرور مولائی ، تهران ۱۳۶۲ ش ؛
(۵) عبدالرحمان بن احمد جامی ، نفحات الانس ، چاپ محمود عابدی ، تهران ۱۳۷۰ ش ؛
(۶) معین الدین جنیدبن محمود جنید شیرازی ، شَدُّالازار فی حَطّ الاوزار عن زوّار المزار ، چاپ محمد قزوینی و عباس اقبال ، تهران ۱۳۲۸ ش ؛
(۷) چاپ مجدد تهران ۱۳۶۶ ش ؛
(۸) محمدبن حسین سلمی ، طبقات الصوفیه ، چاپ نورالدین شریبه ، قاهره ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛
(۹) عبداللطیف بن روزبهان ثانی ، روح الجنان فی سیره الشیخ روزبهان ، در روزبهان نامه ، چاپ محمدتقی دانش پژوه ، تهران ۱۳۴۷ ش ؛
(۱۰) محمدبن محمد غزالی ، کیمیای سعادت ، چاپ حسین خدیو جم ، تهران ۱۳۶۴ ش .

دانشنامه جهان اسلام جلد ۴

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *