زندگینامه ابوطاهر خاتونى( اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم)

خاتونى، ابوطاهر، شاعر فارسى سراى و دبیر دیوان سلجوقیان در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم. هدایت در مجمع الفصحا (ج ۱، ص ۱۴۱) نامش را کمالالدین ذکر کرده که در منابع کهنتر نیامده است و ظاهراً سندیت ندارد. او ملقب به موفق الدوله و مشهور به الموفق خاتونى بوده است (بندارى، ص ۱۰۱ـ۱۰۲).

ابوالمظفر محمدبن احمد ابیوَردى، شاعر عربى سراى قرن پنجم، در شعرى که خاتونى را مدح گفته، نام او را حسین و نام پدرش را حیدر و القاب او را موفق الدوله و معین الدین و معین الملک ذکر کرده است (رجوع کنید به اقبال آشتیانى، ص ۱۳ـ۱۴). باتوجه به قطعه اى که خاتونى در حدود ۵۱۱ سروده و در آن به هفتاد سالگى خود اشاره کرده است، باید در حدود ۴۴۰ زاده شده باشد و با توجه به قطعه اى که انوشیروان بن خالد (متوفى ۵۳۲) در کتابى تاریخى که مأخذ عمادالدین کاتب، نویسنده تحریر نخست تاریخ دوله آلسلجوق یا زبده النصره، بوده  از او به عنوان شخصى درگذشته یاد کرده، چنین دریافت مى شود که خاتونى پیش از ۵۳۲ درگذشته است (رجوع کنید به اقبال آشتیانى، ص ۱۲).

انوشیروان بن خالد او را از صدور دولت و اعیان مملکت و از افاضل روزگار معرفى کرده، فصاحت او را در نظم و نثر ستوده و گفته است که چون خدمت پادشاهان را به خوبى مىدانست تا پایان عمر «صدرى کبیر» محسوب مى شد (رجوع کنید به بندارى، همانجا). خاتونى در دیوان سلطان محمدبن ملکشاه سلجوقى (حک : ۴۹۸ـ۵۱۱)، به سر مى برد و مستوفىِ همسر او، گوهرخاتون، بود و ظاهراً به همین سبب به خاتونى شهرت داشت (اقبال آشتیانى، ص۱۰).

او در هجو خطیرالملک، وزیر سلطان محمد، قطعه اى سروده که صورت فارسى آن در دست نیست، اما ترجمه عربى آن را عمادالدین کاتب نقل کرده است (رجوع کنید به بندارى، ص ۱۰۸). همچنین هنگامى که خطیرالملک سرپرستى دیوان استیفا را به معینالدین مختصالملک سپرد، خاتونى آنان را به ابیاتى فارسى هجو کرد که اصل آن ابیات موجود نیست، اما عمادالدین کاتب آنها را به عربى ترجمه کرده است (رجوع کنید به همان، ص ۱۰۱).

از آنجا که با فضل خاتونى ضعف و ناتوانى این قبیل افراد آشکار مى شد و در کارهاى دیوانى پیشرفت نمى کردند، او را به کارى پست تر به گرگان فرستادند و خاتونى در ابیاتى از این روزگار خود شکوه کرده است (رجوع کنید به همان، ص ۱۰۲). آنچنان از خاتونى نزد وزیر بدگویى کردند که وزیر از او به اتهام اینکه وظایفش را درست انجام نداده است، یکصد هزار دینار مطالبه کرد و او را از گرگان خواست و دارایى او را ضبط کرد که کار او به بیچارگى و بى نوایى انجامید.

او این احوال خود را در ابیاتى به عربى باز گفته است (رجوع کنید به همان، ص ۱۰۲ـ۱۰۳). برخى ابیات فارسى خاتونى بهطور پراکنده در متون ذکر شده است از جمله دو بیت در هجو مجدالملک قمى، وزیر بَرکیارُق (حک : ۴۸۶ـ۴۹۸؛رجوع کنید به راوندى، ص ۱۳۶؛هدایت، ج ۱، ص ۱۴۲). او در قصیدهاى که ابیاتى از آن در المعجم فى معاییر اشعار العجم تألیف شمس قیس رازى (ص ۲۸۶) نقل شده ــ به هجوگویى خود اشاره کرده (براى دیگر اشعار فارسى او رجوع کنید به همان،ص ۱۲۲؛هدایت، همانجا).

در لباب الالباب عوفى (ج ۱، ص ۷۷) از شاعرى با عنوان الصدرالاجل معینالملک الحسینبن على الاصمّ الکاتب یاد شده است که چون لقب و نام و پیشه این شخص با مشخصات خاتونى تطبیق دارد و نیز عینآ صورت فارسى دوبیتى که عمادالدین کاتب از خاتونى به عربى ترجمه کرده است (رجوع کنید به بندارى، ص ۱۰۲)، جزو اشعار شخص مذکور آمده است، عباس اقبال آشتیانى (متوفى ۱۳۳۴ش؛ص ۱۷ـ۱۸) او را همان ابوطاهر خاتونى دانسته است.

در قرن نهم دولتشاه سمرقندى در تذکره الشعراء (ص ۵۸، ۶۴، ۷۶) از دو کتاب خاتونى به نامهاى مناقب الشعراء و تاریخ آلسلجوق یاد کرده است که امروز در دست نیست. از دیگر آثار خاتونى رساله تنزیرالوزیر… است که در مجموعهاى خطى به شماره ۶۳۳ در کتابخانه مجلس با تاریخ کتابت ۷۵۰ مندرج است (اقبال آشتیانى، ص ۱۸).

راوندى، نویسنده راحه الصدور (ص ۱۳۱) از شکارنامهاى به خط ابوطاهر خاتونى راجع به شکارهاى ملکشاه سلجوقى (حک : ۴۶۵ـ ۴۸۵) یاد کرده است. به گفته قزوینى در آثارالبلاد (ص ۲۵۹) کتابخانهاى بزرگ و مجهز در میان مسجدجامع ساوه به خاتونى منسوب بوده است.



منابع:

(۱) عباس اقبال آشتیانى، «ابوطاهر خاتونى و معین الملک اصم»، یادگار، سال ۴، ش ۵ (بهمن ۱۳۲۶)؛
(۲) فتحبن على بندارى، تاریخ دوله آلسلجوق (زبدهالنُصره و نخبهالعُصره)، بیروت ۱۹۷۸؛
(۳) دولتشاه سمرقندى، کتاب تذکرهالشعراء، چاپ ادوارد براون، لیدن ۱۳۱۹/۱۹۰۱؛
(۴) محمدبن على راوندى، کتاب راحهالصدور و آیهالسرور در تاریخ آلسلجوق، چاپ محمد اقبال، تهران ۱۳۳۳ش؛
(۵) محمدبن قیس شمسقیس، کتابالمعجم فى معاییر اشعارالعجم، تصحیح محمدبن عبدالوهاب قزوینى، چاپ مدرس رضوى، تهران ?(۱۳۳۸ش)؛
(۶) عوفى؛
(۷) زکریابن محمد قزوینى، کتاب آثارالبلاد و اخبارالعباد، چاپ فردیناند ووستنفلد، گوتینگن ۱۸۴۸، چاپ افست ویسبادن ۱۹۶۷؛
(۸) رضاقلى بن محمدهادى هدایت، مجمع الفصحا، چاپ مظاهر مصفا، تهران ۱۳۳۶ـ۱۳۴۰ش.

دانشنامه جهان اسلام  جلد ۱۴

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *