بامَخْرَمه (یا ابومَخْرَمه )طایفه ای از فقها و صوفیه (قرنهای نهم و دهم)

بامَخْرَمه (یا ابومَخْرَمه ) ، طایفه ای از فقها و صوفیه شافعیِ حِمْیَری شبه جزیره عربستان که در قرنهای نهم و دهم در حَضْرَموت و عدن می زیستند. اعضای برجسته این طایفه به این شرح بوده اند:

۱) عفیف الدین ابوالطَّیِّب عبداللّه بن احمدبن علی بن ابراهیم بامخرمه حمیری شَیبانی (یا سَیبانی ؟) هَجَرانی حضرمی عَدَنی ،

متولد ۸۳۳ در هَجَرَیْن ، متوفّی ۹۰۳ در عدن ، که سلطان علی بن طاهر * وی را به قضای آنجا منصوب کرده بود ولی او، پس از چهار ماه ، با حفظ وجهه از این مقام استعفا کرد (در بروکلمان ، > ذیل < ج ۲، ص ۲۳۹ و بعد، آن سنوات اشتباهاً به فرزند او، طیّب مذکور در ش ۲، نسبت داده شده است ). آثار او از جمله شامل نُکَت بر جامع المختصرات نسائی (بروکلمان ، ج ۲، ص ۲۵۴، ش ۱۹۹) و بر الفیّه ابن مالک ، شرحی بر مُلْحه حریری ، تلخیصی از شرح ابن الهائم بر الاُرجوزه الیاسمینیّه (همان ، > ذیل < ، ج ۱، ص ۸۵۸، ش ۷، قسمت اول ، ش ۱) و، سرانجام ، رسائل (در هندسه ) و فتاوی است .

۲) ابومحمدالطیّب بن عبداللّه بن احمدعدنی ،

متولّد ۸۷۰ و متوفّی ۹۴۷، که فقیه و ذوالفنون بود و فقه و تفسیر و حدیث و نحو و لغت درس می داد. او نزد پدرش و محمد بافضل حضرمی * و محمد القَمّاط (هر دو متوفّی ۹۰۳) درس خوانده بود و به مانند محمدبن عُمَر باقَدّام (متوفی ۹۵۱)، عضو شاخه دیگری از خاندان بامخرمه ، در فقاهت شهره بود.

دو اثر عمده او، ظاهراً بر اثر بیمار شدنش ، ناتمام ماند:یکی تاریخ ثَغْر عَدَن و دیگری قلاده النَّحر فی وفیات اعیان الدّهر (از نوع کتب طبقات ، چاپ شومان ، ۱۹۶۰). مُشتبه النسبه الی البلدان (سارجنت ، ش ۱۱) و اسماء رجال مسلم از دیگر آثار اوست . وی در قلاده از برادرانش ، احمد (متوفی ۹۱۱) و عبداللّه العمودی و محمد، نیز یاد کرده است . شخص اخیر هنگام مرگش در ۹۰۶ در شِحْر کتابخانه اش را زیر نظر برادرانش ، احمد و طیب ، وقف طلاّ ب علوم دینی در عدن کرده بود.

۳) عُمَربن عبداللّه بن احمد (پسر عفیف الدین ابوالطیب )

متولد ۸۸۴ در هَجَرَیْن و متوفّی ۹۵۲ در سَیْوون (شهرکی اعیان نشین در وادی حضرموت بین تَریم و شِبام )، دانشمند و شاعر صوفی مشهور. پس از فراگرفتن کلام و فقه در عدن نزد پدرش ، ابوبکر العَیْدَروس ، از مشایخ محلّی ، و محمدبن علی جِرفیل دَوْعَنی (متوفی ۹۰۳)، بر اثر آشنایی با صوفی عبدالرّحمن بن عمر باهُرْمُز * به عرفان گرایش یافت و ازمشایخ سیوون شد و مریدان بسیاری گردآورد و، پس از وفات ، در مقبره ای جنْب مقبره سلاطین کثیری (آل کثیر * ) مدفون شد.

از وی اشعار بسیاری در بحور عروضی و نیز اوزان بومی «حُمَیْنی » به جا مانده است ، دیوان اشعار او را الحدیلی صاحب القاره ، متوفّی ۱۰۳۷ (محبّی ، ج ۲، ص ۳۶۶؛ نیز رجوع کنید به سارجنت ، ش ۲۸) در چند جلد گردآورده است . پاره هایی از اشعار او در النّور السافّر (ص ۳۳ـ۳۷) و تاریخ الشعراء الحضرمیین (ج ۱، ص ۱۳۴ به بعد) آمده است .

عبدالرّحمن العیدروس دو بیت از او را، که اندکی قبل از وفاتش درباره «معیَّه » سروده بوده ، تحت سه عنوانِ ارشاد ذوی اللَّوْذَعیّه علی بیتی المعیّه ، اتحاف ذوی الالمعیّه فی تحقیق معنی المعیّه ، و النَفْحَه الالمعیّه فی تحقیق معنی المعیّه آورده است ( رجوع کنید به بغدادی ، ج ۱، ص ۱۸، ج ۲، ص ۶۶۸). الوارد القدسی فی شرح آیه الکرسی ، شرح اسماءاللّه الحُسنی ، المَطْلَب الیسیر من السّالک الفقیر نیز از آثار اوست .

۴) عفیف الدین عبدالله بن عمربن عبداللّه (پسر عمربن عبداللّه )،

متولد ۹۰۷ در شِحْر و متوفّی ۹۷۲ در عدن که در آنجا به مقام افتاء رسید و، پس از وفات ، در کنار قبر پدر و قبر عمویش ، طیّب ، جنب آرامگاه صوفی جوهر العدنی (قرن ۶؛ رجوع کنید به ابومخرمه ، ج ۲، ص ۳۹ به بعد) مدفون شد.

عفیف الدین نزد پدر و عمویش و نیز عبدالله بن احمد باسُرومی شِحْری (متوفی ۹۴۳) درس خوانده و دوبار به مقام قضای شحر رسید و در فقه «عُمده » و مرجع سراسر یمن و حضرموت شد. همچنانکه از فهرست آثار او پیداست ، فقط فقیه و متکلّم نبود، بلکه به هیئت و تاریخ هم علاقه خاص داشت . اُرجوزه هایی نیز از او باقی است .

از جمله آثار اوست :

ذیل طبقات الشافعیه اسنوی (بروکلمان ، ج ۲، ص ۱۱۱، ش ۹۱)؛

نُکَت بر شرح ابن حَجَر الهیثمی بر منهاج الطالبین نووی ، در دو جلد؛ فتاوی ؛

الدرّه الزهیّه فی شرح (الارجوزه ) الرَّحْبیّه ، (در شانزده جلد در نسخه خطی کتابخانه آمبروزیان ، حقیقه التوحید (ردّ علی طائفه ابن عربی ) ؛

المصباح فی شرح العُدَّه و السّلاح (لِمُتَوَلّی عُقودِ النِّکاحِ محمدبن احمد بافضل ، متوفّی ۹۰۳؛ رجوع کنید به مشکاه المصباح در > ذیل < ، ج ۲، ص ۹۷۲، ش ۵، که عیناً همان است ؛

و در هیئت و تاریخ :

الجداول المحقَّقه المُحَّرره فی علم الهیئه ، اللُمعه فی علم الفَلَک ، (نسخه خطی آن محفوظ در رباط ) الشامل فی دلائل القبله ، و جز آن ؛

رسائل درباره اختلاف المَطالع و اتّفاقِها؛

الرُّبع المُجَیَّب ؛

سمت القبله ؛

ظِلّ الاستواء (جزئیاتی چند از کتاب کینگ اخذ شده است رجوع کنید به منابع ).



منابع :

(۱) ابن عماد ، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب ، قاهره ۱۳۵۰ـ۱۳۵۱/۱۹۳۱ـ۱۹۳۲، ج ۸، ص ۲۶۸، ۳۶۷؛
(۲) طیّب بن عبدالله ابومخرمه ، تاریخ ثغرعدن ، چاپ لوفگرن ، لیدن ۱۹۳۶ـ۱۹۵۰؛
(۳) اسماعیل بغدادی ، ایضاح المکنون فی الذیل علی کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون ، چاپ محمد شرف الدین یالتقایا و رفعت بیلکه الکلیسّی ، ( استانبول ) ۱۳۶۴ـ۱۳۶۶/۱۹۴۵ـ۱۹۴۷؛
(۴) خیرالدین زرکلی ، الاعلام ، ( قاهره ۱۹۵۴ـ۱۹۵۷ ) ، ج ۴، ص ۱۹۳، ۲۲۷، ۲۴۹، ج ۵، ص ۲۱۳؛
(۵) محمدبن عبدالرّحمن سخاوی ، الضوء اللامع لأهل القرن التاسع ، ج ۵، ص ۸؛
(۶) عبداللّه بن محمد سقّاف ، تاریخ الشعراء الحضرمیین ؛
(۷) عبدالقادربن شیخ عیدروس ، النور السافر عن اخبار القرن العاشر ، جاهای متعدد؛
(۸) عمررضا کحاله ، معجم المؤلفین ، بیروت ( تاریخ مقدمه ۱۳۷۶ ) ، ج ۷، ص ۲۹۳؛
(۹) محمدامین بن فضل اللّه محبی ، خلاصه الاثر فی اعیان القرن الحادی عشر ، ( مصر ۱۲۸۴ ) ؛

(۱۰) Carl Brockelmann, Geschichte der Arabischen Literatur, Leiden 1943-1949, Supplementband, 1937-1942;
(۱۱) D. A. King, Mathematical astronomy in medieval Yemen (unpublished study);
(۱۲) O. Lofgren Uber Abu Mahrama’s Kiladat al-nahr”, MO , xxv, 120-139;
(۱۳) L. O. Schuman, Political history of the Yemen at the beginning of the 16th century, 1960;
R. B. Sergeant, ” Materials for South Arabian history “, BSOS , xiii, 281-307, 581-601.

 

 دانشنامه جهان اسلام   جلد ۲ 

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *