آیین چین و ژاپن

۶۷۵۷۶۴۵۲۷۴۷۰۰۰۶۲۲۴۰۸

 
۱- کنفوسیانیسم

کنفوسیوس (Confucius) حکیم و سیاستمدار چینى آیین تازه اى براى مردم چین آورد که با وجود مقبولیت عامه ، پس از چندى از رونق افتاد و جاى خود را به آیین بودا داد.

۱-۱- سرگذشت کنفوسیوس

در حدود سال ۵۵۱ ق .م . در ایالت لو (Lu) در چین ، در خاندان کونگ (Kung) فرمانرواى تسو (Tsow) کودکى به دنیا آمد که او را چیو (Chiu) نامیدند. وى در سه سالگى پدر خود را از دست داد و این در حالى بود که آن فرمانروا هیچ میراثى براى زن و یگانه فرزند خود باقى نگذاشته بود. کودک نزد مادر رشد کرد و آموزگارانش هوش او را مى ستودند و آینده درخشانى را براى او پیش بینى مى کردند. نوزده ساله بود که وزیر اعظم آن منطقه سرپرستى مزرعه ها را به او سپرد. وى در کنار این منصب دولتى به مطالعات و تحصیل هنر ادامه داد و دانشمندان براى کسب علم و کمال نزد او حاضر مى شدند. مردم او را کونگ فوتسه (futze-Kung) یعنى کونگ فیلسوف مى نامیدند که ما آن را کنفوسیوس تلفظ مى کنیم .
کنفوسیوس زندگى پر ماجرایى داشت و علاوه بر تعلیم شاگردان ، به کارهاى حکومتى نیز مى پرداخت و در پنجاه سالگى به وزارت دست یافت و مقام او در زمانى کوتاه بالا رفت و وزیر اعظم شد. توانایى وى در مدیریت کشور حسادت رقیبان را برانگیخت . از این رو، پس از چندى از مناصب حکومتى کناره گیرى کرد و تنها به تربیت شاگردان پرداخت .
سرانجام هنگامى که به سال ۴۷۹ ق .م . مرگ به سراغ وى آمد، از عدم موفقیت کامل خویش اندوهگین بود، ولى شاگردان و یارانى از خود باقى گذاشت که پیام او را به همه رساندند.

۲-۱- آثار

کنفوسیوس در سالهاى آخر عمر خود کتابهایى نوشت که جزء ادبیات کلاسیک چین شد. کتابهاى وى عبارتند از:
۱٫ شوچینگ (کتاب تاریخ )؛
۲٫ شى چینگ (کتاب شعر)؛
۳٫ لى چى (کتاب شعائر)؛
۴٫ اى چینگ (کتاب تبدیلات )؛
۵٫ چون چیو (سالنامه بهار و پاییز).
چهار کتاب نخست گزیده اى از سخنان پیشینیان را نیز در بردارد، ولى سراسر کتاب پنجم از خود اوست .

۳-۱- تعالیم

تعالیم کنفوسیوس ترکیبى بود از اصول اخلاقى ، سیاست مدن و مقدارى مسائل دینى . وى معتقد بود که اجداد مردم طبق قاعده لى (Li) زندگى مى کردند و از این رو، از انواع نیکیها و برکات برخوردار بودند، ولى مردم زمان وى بر اثر رها کردن آن شیوه ، از آن امور محروم مانده اند. لى از دیدگاه کنفوسیوس معانى مختلفى داشت و براى پاکى ، ادب ، تشریفات و عبادت به کار مى رفت . وى معتقد بود با پیروى از لى هر چیزى بسامان مى آید و جامعه آرمانى تشکیل مى شود.


۴-۱- اصول اخلاقى

وى پنج رابطه را مطرح کرد که هرگاه درست باشند، همه چیز درست مى شود:
۱٫ مهربانى در رابطه میان پدر و پسر؛
۲٫ لطف برادر بزرگتر به برادر کوچکتر و تواضع برادر کوچکتر در مقابل برادر بزرگتر؛
۳٫ عدالت شوهر با زن و اطاعت زن از شوهر؛
۴٫ علاقه مندى زبردستان به زیردستان و اطاعت زیردستان از زبردستان ؛
۵٫ مهربانى فرمانروایان به رعایا و وفادارى رعایا به فرمانروایان .
کنفوسیوس در مورد آرمانشهر و رابطه شهریار با رعایا تعلیم مى داد که هرگاه کشور نیز مطیع قانون مى شوند. وى درباره انسان کامل نیز سخن گفت و صفات پنجگانه وى را چنین نشان داد: عزت نفس ، علو همت ، خلوص نیت ، شوق به عمل و خوش رفتارى .

۵-۱- مناسک

گر چه کنفوسیوس قبل از هر چیز یک معلم اخلاق بود و بیش از این ادعایى نداشت ، مردم در تعالیم او روح معنویتى مشاهده کردند که وى را مثل اعلاى دیندارى به حساب آوردند. دینى که او مطرح مى کرد بسیار ساده و به دور از مسائل ماوراءالطبیعه بود و بیشترین سعى وى در آن بود که خود را با عبادات و مناسک موجود زمان خویش وفق دهد. او مى گفت خاقانهاى اعصار گذشته مردمى سعید و نیکبخت بوده اند؛ زیرا اولاد و اعقابى چند از ایشان بر جاى مانده بودند که مراسم قربانى و عبادت و احترام را درباره آنها بعد از وفات به دقت انجام مى دادند.

۶-۱- پیروان و رقیبان

شاگردان کنفوسیوس که گفته مى شود هفتاد تن بودند، به سراسر کشور چین رفتند و به تعلیم حاکمان و صاحب منصبان مشغول شدند و گروهى از آنان نیز گوشه گیرى را برگزیدند. تعالیم این حکیم به وسیله شاگردانش تا یکى دو نسل پس از وى گسترش یافت . با ضعیف شدن نظام سلطنتى فئودال و پدید آمدن مکاتب فلسفى رقیب ، نشر اندیشه هاى وى با مشکل روبرو شد. هر یک از این مکاتب به گونه اى اندیشه هاى حکیم را مورد حمله قرار مى داد. در این گیر و دار، پیروزى گاهى از آن مکتب کنفوسیوس و گاهى از آن مکاتب رقیب بود تا اینکه با ورود آیین بودا به چین ، نزاع به نفع این آیین پایان یافت و اندیشه هاى کنفوسیوس تا اندازه اى در حاشیه قرار گرفت . با این وصف ، شهرت و عظمت وى پیوسته در چین حضور داشته است .

۷-۱- دین رسمى

فرمانروایان چین در دورانهاى مختلف همواره کنفنوسیوس را حرمت مى نهادند و رسما او را بزرگترین حکیم مى شناختند و به روان او اداى احترام مى کردند. قربانى کردن نزد آرامگاه او از زمان شاگردانش ‍ معمول بود، ولى نخستین پادشاهى که به این کار اقدام کرد کائوتسو نامیده مى شد که در سال ۱۹۵ ق .م . پس از زیارت آرامگاه وى ، قربانى گذارند.پس از وى ، پادشاهان دیگر این رسم را ادامه دادند و قربانیها و هدایایى تقدیم روح حکیم کردند. از سال ۱۹۱۱ اداى احترام رسمى و دولتى به روح کنفوسیوس به تدریج ترک شد. پس از چندى ، دولت چین براى احیاى افکار وى به عنوان یک متفکر در ردیف نیوتون و پاستور اقدام کرد، ولى پس از انقلاب کمونیستى چین به سال ۱۹۴۵، مبارزه شدیدى با اندیشه هاى وى آغاز شد و کمونیستها او را کسى معرفى کردند که در مقابل توده هاى زحمتکش ، از طبقه اشراف حمایت کرده است .


۲- تائوئیسم

مکتب تائو / دائو (Taoism)به لائوتسه (tse_lao) حکیم (متوفاى ۵۱۷ ق .م ) منسوب است . در اینکه آیا وى وجود خارجى داشته است یا صرفا یک شخص افسانه اى است ، میان دانشمندان اختلاف وجود دارد. به گونه اى که از سنت به دست مى آید وى در سال ۶۰۴ ق .م . در چین به دنیا آمد و مدتى در دربار پادشاه سمت بایگان داشت . وى پس از چندى شغل خود را رها کرد و براى پرداختن به صفاى روح از همه امور حتى کسب علم دست کشید و در خانه خود ماند. مردم درباره او کنجکاو شدند و براى آگاهى از انیشه هاى وى به دیدار او شتافتند. گفته مى شود کنفوسیوس نیز به دیدار وى رفت . وى از مراجعات مردم خسته شد و بدین جهت از سرزمین خود مهاجرت کرد. یکى از دروازه بانان شهر او را در حال عزیمت دید و از خواهش کرد که به وى چیزى بیاموزد. لائوتسه در کنارى ایستاد و رساله اى را به او املا کرد که تاکنون باقى است و نام آن تائوته چینگ یعنى رساله تائو و خاصیت آن ، است . این رساله شامل سخنان کوتاهى است که معناى بعضس از آنها روشن نیست . رساله را به دروازه بان داد و از آنجا عبور کرد و دیگر خبرى از او باز نیامد. برخى گفته اند وى در سال ۵۱۷ ق .م . درگذشت .
کسانى که لائوتسه را شخصى افسانه اى مى دانند، مى گویند فلسفه منسوب به وى از زمان کنفوسیوس قدیمتر است و رساله یاد شده نیز قبلا وجود داشته است .

۱-۲- لائوتسه و فلسفه تائوته چینگ

رساله منسوب به لائوتسه محصول اندیشه یک تن نیست ، بلکه در طول قرون حک و اصلاحاتى در آن صورت گرفته است ، اما بیشتر محتویات آن از قرن چهارم قبل از میلاد است .
از دیدگاه فیلسوفان قدیم چین هر گونه فعل و انفعالات جهان تحت تاءثیر نظامى است که تائو نامیده مى شود. تائو در زبان چینى به معناى راه است و در اصل به بستر رودخانه اطلاق مى شده است . مى شده است . پیروان این فلسفه براى تحولات جهان قانونى ثابت مانند بستر رودخانه قائل بودند و مى گفتند تائو آغاز و انجامى ندارد و پس از پدید آمدن جهان مادى ، تائو نیز براى ایجاد تناسب ، در آن جریان یافته است . از این رو، واژه تائو به کاسموس (cosmos) یونانى که به معناى تناسب است ، نزدیک مى شود. یونانیان جهان را کاسموس مى نامیدند.
در رساله تائوته چینگ آمده است که هر گاه اشیاء در بستر طبیعى خود سیر کنند با کمال تناسب حرکت خواهند کرد؛ زیرا این حرکت با تائو هماهنگ است ، ولى هر گاه چیزى از بستر طبیعى منحرف شود تناسب خود را از دست مى دهد. هدف نهایى انسان باید آن باشد که خود را با تائو هماهنگ کند.

 

-۲- چگونه تسه و مقالات او

چوانگ تسه پس از لائوتسه ، معروفترین فیلسوف تائوئیسم است و گفته مى شود وى در قرن چهارم قبل از میلاد تعالیم استاد فرضى خود، لائوتسه را نشر داده است . به این حکیم سى و سه مقاله نسبت داده اند که بسیارى از آنها قطعا از اوست . وى تحولات جهان را به شکل دورانى ترسیم مى کرد و معتقد بود که اضداد بر یکدیگر تاءثیر مى گذارند و از میان مى روند. او معتقد به نیست خیر و شر بود و براى بیان اندیشه هاى خود از تمثیلهاى بسیارى استفاده مى کرد.

۳-۲- دین رسمى

براى نخستین بار در سال ۱۶۵ م . یکى از پادشاهان چین معبدى به نام لائوتسه بنا کرد و هدایاى تقدیم داشت ، ولى تائوئیسم پیشرفت چندانى نکرد تا آنکه در قرن هفتم میلادى این آیین در چین رسمیت یافت . در آن زمان آیین بودا و مکتب کنفوسیوس در چین پیشرفت کرده بودند. افرادى به این عنوان که آیین بودا از کشور هندوستان به چین سرایت کرده و یک آیین بومى نیست ، به ترویج تائوئیسم پرداختند. آنان آداب و رسومى را بنا نهادند و براى چیزهاى مختلف خدایانى را مطرح کردند. با این حال ، این آیین در چین پیروان اندکى داشت و کم کم از صحنه بیرون شد. با آنکه دولت کمونیستى چین با افکار مذهبى شدیدا مبارزه مى کند، هنوز هم افرادى به جنبه هاى جادویى این آیین علاقه دارند.

۳- شینتو

شینتو(Shinto)یعنى طریقه خدایان ، آیین باستانى ژاپن است . این آیین الهه خورشید به نام اماتراسو(Amaterasu) را نگهبان سرزمین اجدادى مى داند و خاندان سلطنتى را از نسل این خدا و تجسم وى مى شمارد.


۱-۳- سابقه اجتماعى

آیین مهایاناى بودایى در حدود سال ۵۵۲ م . به ژاپن وارد شد و پس ‍ از برخورد با شینتو، سرانجام بسیارى از عناصر بودایى را به مذهب شینتو منتقل کرد. پرستش خدایان ملى و امپراطور، کرنش و قربانى براى مردگان و وطن پرستى از آداب این آیین است . نوعى فتوت به نام بوشیدو(Bushido)یعنى طریقه دلاوران که تا اندازه اى از آیین زن الهام مى گرفت ، جوانمردى و مقاومت براى شرف را الزام مى کرد. بر این اساس ‍ سربازان هنگام شکست ، طى مراسمى با یک خنجر مخصوص که در سراسر عمر آن را همراه داشتند، شکم خود را پاره مى کردند و شهید راه وطن شدند. آیین شینتو نیز بارها نوسازى شده است و پرستش امپراطور از سال ۱۹۴۶ توسط خود وى منسوخ گردیده است . اکنون در ژاپن این آیین در کنار آیین بودا به حیات خود ادامه مى دهد.


۲-۳- کتابهاى شینتو

در آیین شینتو کتابهایى یافت مى شود که آداب و سنن گذشتگان را در بر دارد. این کتابها در زمانهاى مختلف تهیه شده و یکى از آنها که در سال ۸۰۶ م . نوشته شده ، داستانهاى کهن را در دفاع از طبقه روحانیون نقل مى کند. کتاب دیگرى از قرن دهم است که فهرستى از عبادات و مناسک و رسوم شینتو، بویژه آداب پرستش امپراطور را شرح مى دهد.

۳-۳- ریوبو

سرانجام ، آیین بودا در ژاپن در قرن هشتم میلادى کاملا رواج یافت و مقامات کشور آن را پذیرفتند. در آن زمان لازم شد که میان آیین بومى و قدیم شینتو از یک سو و آیین بیگانه و نورسیده بودایى از سوى دیگر تلفیقى صورت گیرد. در آن هنگام برخى از روحانیون بودایى اعلام کردند در مکاشفات خود دانسته اند که خدایان باستانى ژاپن در حقیقت هر کدام بودى ستو بوده اند و آنجا ظهور کرده اند. همچنین گفتند اماتراسو یعنى خداى خورشید همان ظهور کامل بودا در کشور ژاپن بوده است . این مکتب را ریوبو، یعنى شینتوى ترکیبى نامیدند و به تبلیغ آن پرداختند. بدین شیوه آیین شینتو نوسازى شد و احیا گردید.

۴-۳- دین رسمى

حدود نه قرن بعد، در قرن هفدهم برخى از رهبران دینى گفتند خوب است آیین شینتوى قدیم احیا گردد و سرانجام در سال ۱۸۶۸ تحول تازه اى در حیات اجتماعى مردم ژاپن پیش آمد و با تردد مسافرانى از آمریکا به ژاپن ، در این کشور به روى جهانگردان باز شد. چندى بعد امپراطور ژاپن شینتو را دین رسمى اعلام کرد و دستور داد نشانه هاى آیین بودا را از آن آیین بزدایند. این کار در آغاز با فشار انجام گرفت ؛ زیرا مردم هنوز هم به آیین بودا علاقه مند بودند. سرانجام در قانون اساسى سال ۱۸۸۹ حق آزادى مطلق دین براى تمام مردم ژاپن به رسمیت شناخته شد، ولى دولت جانب آیین شینتو را مى گرفت .
آیین دولتى شینتو تا سال ۱۹۴۵ که آمریکا ژاپن را بمباران اتمى کرد و این کشور به اشغال آمریکا در آمد، ادامه داشت و تعالیم آن به گونه اى بود که جوانان را در مقابل نفوذ تمدن غربى مقاوم مى ساخت . از سال ۱۹۴۵ به بعد، انجام دادن مراسم این آیین اختیارى شده است .

کتابنامه

۱٫ بهار، مهرداد، ادیان آسیایى ، تهران : ۱۳۷۱٫
۲٫ حکمت ، على اصغر، تاریخ ادیان ، تهران : انتشارات ابن سینا، ۱۳۴۵٫
۳٫ زرین کوب ، عبدالحسین ، در قلمرو وجدان ، تهران : انتشارات سروش ، ۱۳۷۵٫
۴٫ کنفوسیوس ، مکالمات ، ترجمه کاظم زاده ایرانشهر، تهران : بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، ۱۳۴۰٫
۵٫ ناس ، جان بى .، تاریخ جامع ادیان ، ترجمه على اصغر حکمت ، تهران : انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى ، ۱۳۷۰٫
۶٫ هیوم ، رابرت اى .، ادیان زنده جهان ، ترجمه عبدالرحیم گواهى ، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامى ، ۱۳۷۳٫

آشنایی با ادیان بزرگ//حسین توفیقی

[contact-form-7 id=”4192″ title=”فرم تماس ۱_copy”]

 

 

 

 

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *